eitaa logo
بتلیجه( مهدعلم،ایثارو شهادت)ثامن
764 دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
228 فایل
ارتباط با ادمین کانال @omranzadeh2018 @Omranzadeh2017
مشاهده در ایتا
دانلود
💐🍃🌸🍃🌸🍃💐 آن قدر از بدنم خون رفته بود كه به سختى مى توانستم به خودم حركتى بدهم تیر و تركش هم مثل زنبور ویز ویزكنان از بغل و بالاى سرم مى گذشت هر چند لحظه آسمان شبزده با نور منورها روشن مى شد دور و بری هام همه شده بودند جز من خلاصه كلام جز من جاندارى در اطراف نبود تا اینكه منورى روشن شد و من شبح دو نفر را دیدم كه برانكارد به دست میان به دنبال مجروح مى گردند با آخرین رمق شروع كردم به و كردن آن دو متوجه من شدند رسیدند بالاى سرم اولى خم شد و گفت: «حالت چطوره برادر❓» سعى كردم دردم را بروز ندهم و گفتم: «خوبم ، الحمدلله» رو كرد به دومى و گفت: «خب مثل اینكه این بنده خدا زیاد چیزیش نشدهبرویم سراغ كس دیگر» جا خوردم اول فكر كردم كه مى خواهند بهم روحیه بدهند و بعد با برانكارد ببرندم عقب اما حالا مى دیدم كه بى خیال من شده اند و مى خواهند بروند زدم به كولى بازى «اى واى ننه مُردم كمكم كنید دارم مى سوزم! یا به فریادم برس » و حسابى مایه گذاشتم. آن دو سریع برگشتند و مرا انداختند رو برانكارد براى اینكه خداى نكرده از تصمیم شان صرف نظر نكنند به داد و هوارم ادامه دادم امدادگر اولى گفت: «مى گم خوب شد بَرَش داشتیم ، این وضعش از همه بدتر بود. ببین چه داد و فریادى مى كنه » دومى تأیید مى كرد و من ، هم درد مى كشیدم ، هم خنده ام گرفته بود كه كم مانده بود با یك تعارف از دست بروم 💐🍃🌸🍃🌸🍃💐 💐🍃🌸🍃🌸🍃💐
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌹 🌹 چشمانم را باز میکنم و به مینگردم سلام ! سالها گذشت از و امروز چه قدر دل تنگ بودن توست این را آسمان به من گفت او که سوزانش صورتت را نوازش میداد همان ای که روزها در دل خاکش را جستجو میکردی و فریاد سر میدادی سالها از نبودنت و من دارم دستان را که این فراق را تحمل میکند گذشت اما حتی ذره ای یادت در کمرنگ نشد من! از که به ما مینگری دعایمان کن که این غبار گناه را آلوده کرده 🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 @betlijeh1 🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
💐🍀🌺🌼🌺🍀💐 آن قدر از بدنم خون رفته بود كه به سختى مى توانستم به خودم حركتى بدهم تیر و تركش هم مثل زنبور ویز ویزكنان از بغل و بالاى سرم مى گذشت هر چند لحظه آسمان شبزده با نور منورها روشن مى شد دور و بری هام همه شده بودند جز من خلاصه كلام جز من جاندارى در اطراف نبود تا اینكه منورى روشن شد و من شبح دو نفر را دیدم كه برانكارد به دست میان به دنبال مجروح مى گردند با آخرین رمق شروع كردم به و كردن آن دو متوجه من شدند رسیدند بالاى سرم اولى خم شد و گفت: « حالت چطوره برادر؟ » سعى كردم دردم را بروز ندهم و گفتم: « خوبم ، الحمدلله » رو كرد به دومى و گفت: «خب مثل اینكه این بنده خدا زیاد چیزیش نشدهبرویم سراغ كس دیگر» جا خوردم اول فكر كردم كه مى خواهند بهم روحیه بدهند و بعد با برانكارد ببرندم عقب اما حالا مى دیدم كه بى خیال من شده اند و مى خواهند بروند زدم به كولى بازى « اى واى ننه مُردم كمكم كنید دارم مى سوزم! یا به فریادم برس » و حسابى مایه گذاشتم. آن دو سریع برگشتند و مرا انداختند رو برانكارد براى اینكه خداى نكرده از تصمیم شان صرف نظر نكنند به داد و هوارم ادامه دادم امدادگر اولى گفت : « مى گم خوب شد بَرَش داشتیم ، این وضعش از همه بدتر بود . ببین چه داد و فریادى مى كنه » دومى تأیید مى كرد و من ، هم درد مى كشیدم ، هم خنده ام گرفته بود كه كم مانده بود با یك تعارف از دست بروم 💐 🌺 🌼 https://eitaa.com/betlijeh1 🌺💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر دیدی مشکل رزق ‌روزی داری خرج عزای امام حسین(ع) کن❤️‍🩹 ♠️ صل‌الله علیک یا اباعبدالله ♠️ ثواب اطعام مردم در قرآن و روایات بسیار وارد شده و چه روزی بهتر از عاشورا... در نظر داریم توزیع غذای گرم داشته باشیم در روز عاشورا 👋 لبیک یا حسین بگید و‌ ان‌شاءالله همه سهیم باشیم در این کار خیر : 🏷6104338628850477 بانک ملت رضا خلجی ┏━━━━ °•🎙•°━━━━┓ @hoseinih ┗━━━━ °•🎙•°━━━━┛