♥️✨ سلام علیک، افتقدتُک جداً سلام بر تو که حقیقتا دلتنگِ توام :) حسین جانم💔 #امام‌حسین‌علیه‌السلام

تمام‌ آنچه‌ شنیده‌ایم زینب(س) به‌ چشم‌ دیده ‌است!💔 #امان‌ازدل‌زینب..(س)

-امام‌حسین‌علیه‌السلام: گرفتاری دیگران را برطرف کن، تا خداوند گرفتاری هایِ دنیا و آخرتت را برطرف کند..🌱 -بحارالانوار،جلد۷۵،صفحه۱۲۲-

آقای اباعبداللّٰه(ع) تو با نفْسِ آرام یافته‌ات به سوی خدا میروی و ما می‌مانیم و غوغایی که در هستی به پا کرده‌ای ..🖤:)

دانی‌چراحُسین‌به‌ماندن‌نظرنداشت؟ دخترزیادداشت، ولیکن‌پسرنداشت!❤️‍🩹

بِلاغُسلٍ‌بِلاکَفَن‌ْ،مظلوم‌من...💔 #محرم #امام‌حسین‌علیه‌السلام

مُصیـبَةً مـا اَعْظَمَـها ؛ واویلا💔 #محرم #امام‌حسین‌علیه‌السلام

فطرس کجاست حق پرش را ادا کند اینان تورا به معرض گرما گذاشتند😭💔 #یامظلوم

_

دوری‌ات‌‌قلبِ‌‌مرا‌سخت‌‌بدرد‌‌آورده‌‌است التیام‌ِ‌دلِ‌بیچاره‌‌فقط‌‌پابوس‌‌است💔،:) ‹جانـٰان‌‌حسیـن علیه‌السلام ›

●آقا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): آنچه #روزیِ تو نیست به تو نخواهد رسید. | نهج‌البلاغه،نامه۷۲

کاروان امشب از حرکت می‌ایستند! آن نی چرا حرکت نمیکند؟ نمیدانیم؛ هرچه میکنیم نی‌ای که سَر حسین بر آن است حرکت نمیکند .. صدایی‌ از‌ میان‌ قافله‌ی‌ خسته‌ی‌ ادامه‌ دهنده آمد.. + کودکی جا مانده، پدر نگران است ...💔

نگاش‌به‌سمت‌آسمون...:))🖤

‌ شهادت سرخ یا شهادت زرد ما کدام یک را انتخاب می‌کنیم؟ ‌رحیم پور ازغدی

فریادی که از حلقوم بریده برمی‌آید ، جاودانه می‌ماند.❤️‍🩹 #آقاسید‌مرتضی‌آوینی

#خدا‌گرافی🌿 به همان میزانی که ‹ خدا › را می‌بینید، زندگی می‌کنید.

آب میدید گریه می‌کرد کودک شیرخواره میدید، گریه‌ می‌کرد صدای زیورآلات دخترکان را می شنید گریه می‌کرد.. آتش میدید گریه می‌کرد تنور طبخ نان میدید گریه می‌کرد با غم عاشورا زندگی می‌کرد.🖤 #امام‌سجادعلیه‌السلام

⊰•🥀🔗•⊱ . وَسَط‌جاذبہ‌ۍ‌ِاین‌هَمه‌رَنگ‌؛ نوڪَرت‌تا‌بہ‌اَبَد‌رَنگ‌شُماست! بی‌خیال‌ِهَمہ‌ۍ‌‍ِ‌مَردُم‌شَھر؛ دِلَم‌آقابِه‌خُدا‌تَنگ‌شُماست💔!

کلید تمام مصائب و مشکلات در ذکر خدا و هدیۀ صلوات به مُحَمّد و آل مُحَمّد است.. #شهید‌حسن‌ترک🌱

#Story | #استوری -ای‌ وای‌ قلب‌ سجاد‌(ع) بی‌قرار -میخونه‌ با اضطرار [ عَلَیکُنَ‌ بِالفِرار😭💔 ] -شهادت‌امام‌سجاد‌علیه‌السلام-

-امام‌سجادعلیه‌السلام: مبادا به گناهی که انجام داده ای خوشحال باشی، زیرا اظهار شادی بخاطر گناه از انجام آن گناه بزرگتر است🌱

من‌دیده‌ام‌هجوم‌حرامی‌به‌خیمه‌را دل‌خـون‌ترین‌امـامِ‌پس‌ازنینوامنم😭🥀 #شهادت‌امام‌سجاد‌علیه‌السلام 🕯

#Story | #استوری -سی سال در فراق پدر گریه کرد و گفت: بازار شام جای عزیزان ما نبود..🖤 -امام‌سجاد‌علیه‌السلام-

"ز کودکی خادم این تبار محترمم♥️"

به موقع تشییع جنازم به پیرهن مشکیم مینازم توخونه ی قبرم یاحسین یه ضریح شیش گوش می‌سازم خاکم نکنید بزارید اربابم برسه اونی که واسم همه کسه خاکم نکنید دلم فقط آقامو میخوام امام رضا قول داده میاد🖤:)

أنی ترکت الکل الأبقی معک.. که من همه را رها کردم تا با تو بمانم! حسین جان❤️

حُبِّ حسین(علیه‌السلام) در دلی بیدار میشود که از خود و آنچه دوست دارد در راه خدا گذشته باشد.🕊 شهید‌‌آوینی

عَلَیکُنَّ بِالفرار... زمانی که به خیمه‌ها حمله شد، حضرت زینب از امام سجاد(علیه‌السلام) کسب تکلیف کرد و امام سجاد فرمود: "عَلَیکُنَّ بِالفرار_فرار کنید". پس از شهادت امام حسین(علیه‌السلام) لشکر دشمن به سمت خیمه ها یورش برد و زنان را از خیمه ها بیرون می کردند و خیمه ها را آتش می زدند، نقل شده است: "زنان حرم پا برهنه و شیون کنان از خیمه ها خارج می شدند و سپاه دشمن آنان را اسیر نموده و با خود می بردند". در برخی مقاتل نقل شده است که زینب کبری(سلام‌الله‌علیها) در این هنگام خدمت امام سجاد(علیه‌السلام) آمد وفرمود: ای یادگار گذشتگان و فریادرس بازماندگان، خیمه های ما را آتش زده اند، درباره ما چه می فرمائید؟ حضرت فرمود: "عَلَیکُنَّ بِالفرار" (فرارکنید) پس دختران رسول خدا(صلی الله علیه و آله) همگی گریه کنان فرار می کردند، به جزء حضرت زینب(سلام الله علیها) که ایستاده بود و مراقب امام سجاد(علیه‌السلام) بود، چون حضرت سجاد(علیه‌السلام) قادر به حرکت کردن نبود. نقل شده است: شامگاه روز دهم، دو طفل از ترس، وحشت و تشنگی از دنیا رفتند؛ چون حضرت زینب(سلام‌الله‌علیها) زنان و بچه ها را جمع آوری می کرد، دو کودک را نیافت، به دنبال آنها به جستجو پرداخت، آن دو کودک را در حالی که دست به گردن هم نموده و خوابیده بودند، دید، هنگامی که آن دو را حرکت داد، معلوم شد از شدت تشنگی از دنیا رفته اند. در کتاب"تحفه الذاکرین" آمده است، هنگامی که خیمه ها را آتش زدند، 23 طفل کوچک از خیمه ها بیرون آمدند که از شدت ترس و خوف می لرزیدند، یکی از بزرگان لشکر، به عمر سعد گفت: اگر خیال داری این ها را نزد یزید ببری، یک نفرشان زنده به شام نمی رسد، دستور بده به این ها آب بدهند که از تشنگی هلاک می شوند. عمرسعد گفت: به آن ها آب بدهید، مشک ها را پر از آب کردند و نزد زن ها آوردند، ظرف آبی به رقیه دادند، حضرت رقیه(سلام الله علیها) آب را گرفت و روانه قتلگاه شد؛ گفتند: کجا می روی؟ گفت: پدرم هنگامی که به میدان رفت، لبش تشنه بود، می خواهم این آب را به او بدهم. عمر سعد تا روز یازدهم در کربلا ماند و پس از نماز بر کشته های سپاه خود و دفن آن ها، عازم کوفه گردید، در حالی که پیکرهای شهداء روی خاک گرم کربلا افتاده بود. عمر سعد دستور داد بانوان و کودکان و حضرت سجاد(علیه‌السلام) را بر شترهای بی جهاز سوار کنند تا به صورت اسیر به کوفه روانه کنند، و غُل و زنجیر بر دست و پای همه ی آن ها زدند و آن ها را از قتلگاه عبور می دادند. حمید بن مسلم که از سربازان دشمن بود نقل کرده است: به خدا سوگند زینب(سلام‌الله‌علیها) دختر علی(علیه‌السلام) را فراموش نمی کنم که در کنار بدن های پاره پاره ناله می کرد و با صدای جانسوز و غمبار می گفت: "فریاد یا محمدا! درود فرشتگان آسمان بر تو باد، این حسین(علیه‌السلام) توست که در خون غوطه ور است و اعضایش قطع شده و دختران تو به عنوان اسیر عبور داده می شوند" وسپس حضرت زینب(سلام‌الله‌علیها) رو به آسمان فرمود: "خدایا این اندک قربانی را از ما قبول فرما". امام سجاد(علیه‌السلام) سخت بیمار بود ولی در عین حال دشمن، غُل سنگینی بر گردن ایشان انداخته بود و چون امام سجاد(علیه السلام) بر اثر شدت بیماری توان نشستن  بر پشت شتر را نداشت، هر دوپای ایشان را به زیر شکم شتر بستند تا از پشت به زمین نیفتد.  هنگامی که اهل بیت(سلام الله علیها) کنار قتلگاه آمدند، همه پیاده شدند و کنار بدن های پاره پاره رفتند، حضرت زینب(سلام الله علیها)، امام سجاد(علیه السلام) را دلداری می‌داد و فرمود: ای یادگار جد و پدر و برادرانم، نگران نباش، سوگند به خدا این جریان، براساس عهد و پیمان الهی بسته شده که آن ها را فرعون های عصر نمی‌شناسند ولی آن ها در نزد اهل آسمان و فرشتگان معروف اند، آن ها می آیند و این بدن های پاره پاره را به گرد هم آورده و می پوشانند، و در قبر مطهر پدرت، علامتی و بارگاهی نصب می شود که در مرور سال ها و قرن ها، از بین نخواهد رفت، هر چه سلاطین کفر برای محو آن بکوشند، نتیجه معکوس می گیرند و روز به روز بر رونق این مکان شریف می افزاید.