بعد از افطار، دوباره به نماز ایستاد!
آنشب مرتب نماز میخواند،
و حال عجیبی داشت.
امکلثوم دخترش به ایشان گفت:
پدر؛ این چه حالی است
که امشب در شما میبینم؟!
فرمود:
_وَ اللَّهِ مَا کَذَبتُ وَ لَا کُذِبتُ
_وَ إِنَّهَا اللَّیلَهُ الَّتِی وُعِدتُ
به خدا قسم! هرگز دروغ نگفتم؛
و کسی به من دروغ نگفت!!
و امشب همان شبی است
که به من وعده داده شده است...!
و بعد دعا کرد و فرمود:
" خداوندا؛ مرگ را بر علی مبارک کن "
بعد فرمود: دخترم؛
صبحِ امشب پدرت شهید خواهد شد...
#علیحقومعالحق
| منتهیالامال،ج۱،ص۱۷۲
هنگام ولادتش،خداوند؛
به مادرِ ایشان در کعبه فرمود:
خوش به حال کسی که
او را دوست دارد؛
و او را یاری میکند،
و وای بر حال کسی که؛
از او فرمان نبرد،
و او را یاری نکند،
و حق او را انکار کند...
#علیحقومعالحق
|منتهیالآمال،صفحه۲۰۳
به اصحابش در روز جمل فرمود:
چه کسی این قرآن را از من میگیرد،
و به آنان عرضه میکند
و آنها را به احکام خدا فرامیخواند؟
_ البته بدانید کسی که اینکار را بکند؛
کشته خواهد شد!
اما من برای او ضامن بهشتم.
جوانی کم سن و سال به نام "مسلم "
اعلام آمادگی کرد.
بعد از سه بار اعلام آمادگی
قرآن را را از دست حضرت گرفت،
و راهی میدان شد...
کارش را انجام داد و عایشه دستور داد؛
او را تیرباران کردند و شهید شد...
امیرمومنان فرمود:
خداوند دل این جوان را
از نور ایمان لبریز کرده بود!
از کشتن او نگران بودم،
و شکی نیست که این قوم
بعد از کشتن او، روی رستگاری را نمیبنند.
و همینطور پی در پی حجتها را
بر اهل جمل تمام میکرد.
#علیحقومعالحق
| ارشادالقلوب،ج۲،ص۳۴۱
قبل از جنگ جمل
زیدبنصوحان و عبداللهبنعباس را
فرستاد تا نزد عایشه بروند،
و پیام امیرالمومنین را به او برسانند.
که متن نامه این بود:
عایشه؛
چرا فریب خوردهای و دیگران را نیز
فریب دادی
و برای جنگ حرکت کردی؟!
از خدایی بترس
که در محضرش حاضر خواهی شد.
مبادا پیوند خویشاوندی تو با طلحه،
و علاقه ات به عبدالله بن زبیر!
موجب بروز اعمالی از تو شود؛
که درنهایت گرفتار آتش جهنم شوی!
عایشه در پاسخ آن دو نفر گفت:
من پاسخی برای شما ندارم
زیرا میدانم در برابر استدلال های
علیبنابیطالب نمیتوان سخنی گفت!
#علیحقومعالحق
| الفتوح،ج۱،ص۱۱۲
اصحاب گفتند: یاعلی؛
به دلیل خدماتی که کرد، او را ببخش،
یا حداقل از ۲۰ ضربهی اضافه بگذر!
فرمود: دو گناه انجام داده است:
_اولی شرب خمر
_ و دیگری شکستن حرمت رمضان.
و اما آن ۲۰ ضربه،
دلیلش شکستن حرمت رمضان است.
نجاشی بعد از این ماجرا,
نزد معاویه فرار کرد و گفت:
به علی بگویید؛ما نیز از تو بریدیم؛
چون به ما ظلم کردی!
امیرمومنان فرمود:
این حق خدای متعال بود.
چیزی نیست که ببخشم؛
اگر مال خودم بود میبخشیدم.
ما حق را ادا کردیم
و در این زمینه برای همه
تساوی وجود دارد؛
حتی اگر فرزند خودم باشد
و بعد فرمود:
عدالت داشته باشید...
#علیحقومعالحق
اگر حروف مقطعهی قرآن را
ترکیب کنیم
و موارد تکراری آن را حذف کنیم؛
چنین عبارتی میشود:
" صِراط عَلی حَق نُمسِکُهُ "
که راه علی حق است،
حقی که به آن چنگ میزنیم..
#علیحقومعالحق
| علیابرمردمظلوم،ص۱۱۹