بیرق هور | ستاد اربعین دانشگاه صنعتی شیراز
عزیز دلم!
امام حسین من!
تنها دل خوشی لحظه های تلخ و شیرین زندگیم.
یادم نمیره من نالایق رو چطور آروم آروم آوردی سر سفره ات نشوندی، خودت دست به سرم کشیدی و نازم رو خریدی.
خودت اشک روضه بهم دادی.
خودت کربلاییم کردی.
خودت پیاده کشوندیم حرمت.
خودت خواستی که همه زندگیم بشی.
راستش یه مدته خیلی نگرانم،
از این دنیا می ترسم،
می ترسم منو از تو جدا کنه 🥹🥹
آخه خیلی بی رحمه این دنیا
خیلی دوست داره منو بکشونه سمت خودش
منم ضعیفم،
می ترسم گولم بزنه و با دور کردن از تو آواره ام کنه.
به خودت قسم من راضی هستم همین الان جونم گرفته بشه اگه قرار باشه یه روزی ازت جدا شم.
اصلا زندگی بدون تو به درد نمی خوره که...
به اشکای زینبت قسمت میدم که اشک رو ازم نگیری...
میشه تو یه امضا کنی و منم به لیستت اضافه کنی که همیشه سر این سفره باشم و هیچ وقت ازت جدا نشم؟
میدونم خیلی گنده تر از دهنم حرف میزنم،
ولی از وقتی که از پیاده روی اربعین برگشتم مدام خواب مشایه رو میبینم. میشه یه بار بیای به خوابم که خودت رو هم ببینم؟
خیلی دوست دارم فقط نگات کنم
😔😔😔
یه خواهش ازت این گدات داره،
خیلی دلم برای امام رضا تنگ شده، اگه یه برات امام رضا بدی من برم اونجا، مطمئنم تو همون صحن انقلاب اربعین سال بعدم رو هم میگیرم...
مگه امام رضا دست رد به سینه من میزنه؟
خیلی آواره تو شدم حسین!
میخوای با دل من چیکار کنی حسین؟
أَلسَّلامُ عَلَی الْمُجَدَّلینَ فِی الْفَلَوات
سلام بر آن به خاک افتادگان در بیابانها...
أَلسَّلامُ عَلَی النّازِحینَ عَنِ الاَْوْطان
سلام بر آن دور افتادگان از وطنها...
این تصاویر توسط اعضای کاروان بیرق هور گرفته شدند
#دلنوشتههای_شما
#عکاسی_در_مسیر
#اربعین_۱۴۰۲
#بیرق_هور
بیرق هور | ستاد اربعین دانشگاه صنعتی شیراز
آقای امام حسین!
آدم وقتی پا تو مسیر مشایه میزاره و نوکرات رو میبینه که چطور برای به دست آوردن دل تو شب و روز برای خودشون نزاشتن، خیلی از خودش شاکی میشه.
میدونم که اون ها خیلی پیشت عزیز هستن
میدونم که اون ها خیلی از من جلو افتادن
میدونم که اون ها خیلی بیشتر از من عاشقی کردن
فعلا منو تحمل کن.
قول میدم یه روزی منم به دردت بخورم.
کمک کن منم همون بشم که تو میخوای.
خیلی دلم گرفته!
گناهام بال و پر پرواز رو ازم گرفتن.
قدیما اگه یه روز برات گریه نمیکردم خیلی خودم رو سرزنش میکردم و از خودم بدم میومد،
ولی حالا روز ها میگذره و برات گریه نمیکنم و عین خیالم هم نیست.
حال بدم رو فقط این طور میتونستم برات توضیح بدم.
😔😔
اگه این روز ها هم بگذره و تو این عزاداری ها منو نخری کجا برم؟
به کی رو بندازم؟
در خونه کی رو بزنم؟
همین رو بدون که،
اگه من با این حال از این دنیا رفتم و مرگ من تو این روزا اومد، من تو این دنیا با همه بدیام که خودم ازشون خبر دارم، خیلی دوستت داشتم.
تو اینقدر مهربون بودی که اصلا نگاه به بدیام و حرمت شکنی هام نکردی، اجازه دادی منم بیام با زائرات قدم بزنم. ولی من همیشه با گناهام تو رو آزار دادم.
اصلا مثل اینکه من همش میخوام ازت فرار کنم
تو منو محکم گرفتی نمیزاری برم.
حلالم کن امام با معرفتم.😢😢
فقط یه چیز دیگه تو گلوم گیر کرده باید بگم،
من روی صحبت کردن با امام زمانم رو دیگه ندارم،
سفارش من رو پیش پسرت مهدی بکن. خیلی اشکش رو درآوردم. از بس توبه کردم و دوباره گناه کردم از امام زمانم خجالت می کشم.
میدونم امام زمانم خیلی مهربونه ولی من روم نمیشه دیگه.
تو پا درمیونی کن بین ما حسین جانم!
السلام علیک یا اباعبدالله.
این تصاویر توسط اعضای کاروان بیرق هور گرفته شدند
#دلنوشتههای_شما
#عکاسی_در_مسیر
#اربعین_۱۴۰۲
#بیرق_هور
🎁 همه حاضر
پویش ملی تامین لوازم تحریر
دانش آموزان کم برخوردار 🎁
💳 شماره کارت جهت مشارکت در پویش #همه_حاضر به نام گروه جهادی فاطمه الزهرا (س)
6273817010167454
📞 09179695373
🌐 @shiraznevesht