#پند
✍آیت الله مجتهدی (ره) :
وضو میگیری اما اسـراف میکنی!
نماز میخوانی امـا با برادرت قطع رابطه میکنی!
روزه میگیری اما غیبت میکنی!
دست نگه دار باباجان!
ثوابهایت رادر کیسه سوراخ نریز!!
انتشاراین پست، صدقه جاریه می باشد...
https://eitaa.com/beytalheidar
#اللهم عجل لولیک الفرج بحق الزینب
🌹هیات یاعلی کاشان🌹
📚داستان خضر نبی(ع) وسائل
خضر نبی در سایه درختی نشسته بود،
سائلی سمت او آمد و از اول سوال کرد (درخواست کمک داشت) حصرت خضر علیه السلام دست در لباسش برده اما چیزی دستش را نگرفت،گفت ای سائل ببخش چیزی ندارم،
سایل گفت تو را به خدا سوگند میدهم نیازم بسیار است کمی بیشتر بگرد شاید چیزی داری و نمیدانی.
حضرت خضر علیه السلام برخواست گفت صبر کن دنبالم بیا برویم، به بازار برده فروشان آمد و گفت مرا بفروش و پولش را بگیر و ببر، چاره علاجت کن، سائل گفت نه هرگز!!!
حضرت خضر نبی گفت باید اینکار را انجام دهی،
القصه خضر را سائل فروخت و پول را گرفته و شادمان راهی شد.
خضر را مردی خرید و آورد خانه دید پیر مردی نورانی است، دلش سوخت و کار زیادی به او نمیسپرد.
روزی مرد قصد سفر کرد و از خضر علیه السلام خواست تا خانه و فرزندانش را در غیاب او محافظت کند و مایحتاج آنها را بخرد.
خضر علیه السلام گفت کاری به من بسپار من از اینکه غلام تو باشم و کاری نکنم ناراحتم، مرد گفت همین بس.
خضر اصرار کرد، مرد گفت پس اگر دوست داشتی برای من از دل کوه سنگهای کوچک بیاور تا در حیاط منزل خانه دیگری بسازم.
خضر نبی علیه السلام پذیرفت و در غیاب صاحب خانه با قدرت تمام، خانهای زیبا به کمک اجنه و فرشتگان در آن خانه بنا ساخت.
صاحب خضر علیه السلام آمد و چون آن خانه را دید باور کرد این پیر مرد انسان معمولی نیست!
گفت تو کیستی ای مرد خود را معرفی کن، گفت غلام توام.
گفت تو را به خدا سوگند خودت را معرفی کن، خضر علیه السلام گفت مرا چرا به خالقم سوگند دادی؟
یکبار سائلی مرا به خالقم سوگند داد، چیزی نداشتم به او دهم خودم را به بردگی فروختم!!!
من خضر نبی هستم، مرد گریست و گفت مرا ببخش نشناختمت.
گفت: اصلاً من خود خواستم نشناسی تا راحت امر و نهی کنی مرا چون غلامان، گفت ای خضر در قبال این خانه که ساختی از من چیزی بخواه ، گفت ای صاحب و مولای من از زمانی که غلام تو شدهام به راحتی نمیتوانم برای خالقم در پنهان عبادت کنم و راحت نمیتوانم اشک بریزم، چرا که میترسم هر لحظه در زمان لذتم با معشوقم مرا احضار کنی و اگر اجابت نکنم معصیت کرده باشم.
مرا لطف فرموده آزاد کن، صاحب خضر علیه السلام گریست و او را آزاد کرد.
حضرت خضر علیه السلام کسی است که برای وصال معشوقش خود را به غلامی فروخت و معشوقش بهای عشق آزادی او را پرداخت.
راستی ما برای خدا چه می کنیم ؟
قدری بیندیشیم…؟؟؟
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم
#انتشاراین_پست_صدقه_جاریه_میباشد.
https://eitaa.com/beytalheidar
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_الزینب
🌹هیات یاعلی کاشان🌹
🌹بهلول و هارون(بهترین روزی رسان)🌹
هارون الرشید به بهلول گفت: می خواهی که
وجه معاش تو را متکفل شوم و مایحتاج تو را
از خزانه مقرر سازم تا از فکر آن آسوده شوی؟
بهلول گفت: اگر سه عیب در این کار نبود،
راضی می شدم.
اول آنکه تو نمی دانی به چه محتاجم، تا آن
را از برای من مهیا سازی
دوم اینکه نمی دانی چه وقت احتیاج دارم
تا در آن وقت، وجه را بپردازی
سوم آنکه نمی دانی چقدر احتیاج دارم تا
همان مقدار بدهی .
ولی خداوند تبارک و تعالی که متکفل است
هر سه را می داند آنچه را محتاجم ،وقتی که
لازم است و به قدری که احتیاج دارم می
رساند❤
اما پرداخت تو این تفاوت را هم دارد که تو در
مقابل پرداخت این وجه، با کوچکترین خطایی
ممکن است مرا مورد خشم و غضب خود قرار
دهی.
پس خداوند بهترین روزی رسان است🤲🏻🌱
#داستان
#پند
هوالرزاق
#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد
#انتشاراین_پست_صدقه_جاریه_میباشد.
https://eitaa.com/beytalheidar
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_الزینب
🌹هیات یاعلی کاشان🌹