eitaa logo
هیأت حَسَنیه بیت الزهرا سلام الله علیها
489 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
216 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩امتداد کربلا از منزل شهیدان می گذرد با خواهرانی زینبی و مادرانی زهرایی دخترانی هم جوار سکینه و رقیه سلام الله علیهما و همسرانی چون رباب محکم واستوار... ◾️منزل شهید وپسر شهیدشون ☑️ @beytol_zahra_hasaniye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیأت حَسَنیه بیت الزهرا سلام الله علیها
#روضه_خانگی #در_محضر_خانواده_شهدا 🚩امتداد کربلا از منزل شهیدان می گذرد با خواهرانی زینبی و مادرانی
🌷شهید 🤲می گفت: دلم می خواهد بدنم مثل شهید بهشتی بسوزد و به آرزویش رسید. در جزیره مجنون هلی کوپترش را زده بودند. هلی کوپترش در نیزار افتاده و در آنجا آتش گرفته بود؛ پیکرش به طور کامل سوخته بود. تنهاقسمتی از زیرگلوی ایشان که جای بوسه فرزندانش بود نسوخته بود😭😭 ☑️ @beytol_zahra_hasaniye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩امتداد کربلا از منزل شهیدان می‌گذرد با خواهرانی زینبی و مادرانی زهرایی دخترانی هم‌جوار سکینه و رقیه سلام الله علیهما و همسرانی چون رباب محکم و استوار ... ◾️بیت پدر شهید ☑️ @beytol_zahra_hasaniye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 زندگی شیطانی 🔴 سلمان رشدی چه نوشت که (ره) حکم ارتداد و مهدور الدم بودن وی را صادر کرد؟ 👆کامل ببینید ⬛️☑️ @beytol_zahra_hasaniye
فاطمه مغنیه (دختر شهید عماد و خواهر شهید جهاد مغنیه) می‌گوید: مادر من یک زن فوق العاده است. خبر شهادت بابا که رسید رفت دو رکعت نماز خواند... همه‌ی ما را مادرمان آرام کرد، بدون این‌که حرفی مستقیم به ما بزند. وقتی دید در مواجهه با پیکر بابا بی‌تاب شدیم، خطاب به جنازه بابا گفت: الحمدالله که وقتی شهید شدی کسی خانواده‌ات را به اسارت نگرفت و به ما جسارت نمی‌کند!! 😐 همین یک جمله ما را آنقدر خجالت داد😨😨 که آرام شدیم. بعد خودش رفت و وقتی مراسم تشیع برگزار می‌شد، یک ساعت در قبری که برای بابا آماده کرده بودند ماند و قرآن و زیارت عاشورا خواند. ❤ خبر شهادت  را هم که شنید همین‌طور ... دلم سوخت وقتی برادرم جهاد رو دیدم ... مثل بابا شده بود ...😭 خون‌ها رو شسته بودند ولی جای زخم‌ها و پارگی‌ها بود ، جای کبودی و خون مردگی‌ها ...😞 تصاویر شهادت بابا و جهاد با هم یکی شده بود و یک لحظه به نظرم رسید من دیگه نمیتونم تحمل کنم ... باز مادر غیر مستقیم من و برادرم مصطفی رو آروم کرد. وقتی صورت  رو بوسید، گفت: ببین دشمن چه بلایی سر جهادم آورده ؟! ، البته هنوز به" اِرباً ارباً " نرسیده ...💔✨ باز خجالت، آروممون کرد😞😰 شادی روح صلوات ☑️ @beytol_zahra_hasaniye