بسم ربّ الشهدا و الصدیقین 1️⃣ روای همسر شهید: مرگ در راه خدمت به خلق کمتر از شهادت نیست. پرستار مدافع سلامت #شهید ایمان معین زاده در سوم اردیبهشت سال ۵۹ در شهر زابل (استان سیستان و بلوچستان) در یک خانواده مذهبی و فرهنگی متولد شد. او فرزند ارشد خانواده بود و دوران تحصیل را در زابل به پایان رسانده و با رتبه عالی در رشته پرستاری از دانشگاه زابل فارغ التحصیل شد. سپس به بیمارستان امام رضا (علیه‌السلام) مشهد رفت و دوران تخصصی ICU را با موفقیت به پایان رساند وبا کوله‌باری از تجربه و علم به زادگاهش بازگشت و به عنوان مسئول بخش ICU بیمارستان امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) زابل مشغول خدمت شد. به‌خاطر تلاش‌های صادقانه و خدمت ارزشمندی که انجام داد، بارها به عنوان #پرستار_نمونه انتخاب شده و مورد تقدیر قرار گرفت ... وی در سال ۱۳۹۳ به شهرستان آستانه اشرفیه، زادگاه همسرش، نقل مکان کرد و به خدمت خویش در بیمارستان کوثر ادامه داد و علیرغم تخصص ویژه بخش ICU بنا به نیاز شدید بیمارستان کوثر، به عنوان پرستار بخش اورژانس به ادامه‌ی خدمت پرداخت. #شهید_سلامت #روز_پرستار #خادمین_الحسن_علیه‌السلام 🌷 @beytol_zahra_hasaniye

2️⃣ ایمان، فردی بسیار مردم‌دار، با اخلاق و خوش‌رو بود و همیشه دغدغه‌ی کمک و خدمت به مردم را داشت؛ به‌خاطر همین ویژگی، خیلی زود به غریبه‌ای آشنا در شهر آستانه تبدیل شد و در گوشه کنار شهر دوستان زیادی پیدا کرد که بسیار به او علاقمند بودند. ... معین‌زاده در بیمارستان در جمع دوستان بسیار شوخ طبع، مهربان و با اخلاق بود و به همکاران روحیه می‌داد و هر آنچه که می‌دانست و تجربه کرده بود را با افتخار در اختیار دوستان و همکارانش می‌گذاشت. در هنگام کار در مواجه شدن با بیمار، در عین حال که صبور و آرام بود، بسیار مصمّم و جدّی عمل می‌کرد، مخصوصا هنگامی که مسئول شیفت (سوپروایزر) بود هیچگونه کوتاهی و تعلّلی در قبال خدمت به بیماران را از سوی هیچکس قبول نمی‌کرد و به شدت با قصور همکاران، برخورد می‌نمود. آرامش، صبوری و مهارت ایمان بر بالین بیماران، موجبات آرامش بیماران و همراهان‌شان را فراهم می‌آورد. این پرستار پرتلاش و فداکار، در شامگاه ۲۴ اسفند سال ۱۳۹۸ در موج اول #کرونا ، به دلیل عوارض ناشی از این ویروس منحوس، دچار ایست قلبی شد و مظلومانه و در غربت، به دوستان و همکاران خدومش در بخش درمان پیوست. روحش شاد و یادش گرامی #شهید_سلامت #روز_پرستار #خادمین_الحسن_علیه‌السلام 🌷 @beytol_zahra_hasaniye

🎥 #نماهنگ باز کردن درب حرم‌ مطهر حضرت زینب (سلام الله علیها) توسط شهید سپهبد #حاج_قاسم_سلیمانی 🌺حضرت زینب(س) پس از واقعه‌ی عاشورا در جواب ابن زیاد فرمود: «ما رأیتُ الّا جمیلاً» کسی که تسلیم امر خدا باشد حتی در رنج و مصیبت هم جز زیبایی نمی‌بیند،🍃 🌺#ولادت_حضرت_زینب_سلام‌الله‌علیها و #روز_پرستار مبارک🌺 #حاج_قاسم 🌺 @beytol_zahra_hasaniye

🧡 ویژه میلاد حضرت زینب سلام الله علیها و #روز_پرستار 🎙 بشنوید | زخم‌های ناشناخته 📖 بیان خاطرات متفاوت و خواندنی از رشادت‌ها و دلسوزی‌های بانوان پرستار در دوران جنگ در جبهه‌های غرب و جنوب در گفتگوی رسانه ریحانه با خانم شمسی سبحانی از پرستاران دفاع مقدس 👈 فروردین ۶۳ بود. عید گذشته بود و خواهران پرستار بعضی‌ها مدتی بود که خانواده را ندیده بودند و بعضی تازه اعزام شده بودند. ما باید در کنار رسیدگی به مجروح‌ها، مادرانه هوای پرستاران را هم نگه میداشتیم. یک روزی گفتیم یک اتوبوس بگذارند تا خواهران را ببریم شهر اهواز، هوایی بخورند و از بازار خریدی چیزی دارند انجام بدهند. وقتی به بیمارستان برگشتیم، چشمتان روز بد نبیند. دیدیم تمام محوطه‌ی بیمارستان پر از مجروح است آن هم نه زخمی‌های عادی، شیمیایی. آنجا ما با یک معضلی روبرو شده بودیم که اصلاً هیچ کس مشابهش را ندیده بود و نحوه‌ی درمان و مراوده با آن نوع جانبازی را بلد نبود از طرف دیگر به ما گفته بودند که این زخم ها مسری است و شما از طریق شیمیایی‌ها آلوده می‌شوید. آنجا بیمارستان مثل بیمارستان اقدسیه، طبقه بالا و پایین داشت. باید مجروح را می‌بردیم بالا، می‌آوردیم پایین. از آنجایی که پرستار مرد نداشتیم، دیگر همه‎ کارها را خودمان میکردیم. یکی از شیمیایی‌ها جوان ۱۸-۱۹ ساله‌ی قد بلندی بنام مصطفی بود که سه نوع گاز به او اصابت کرده بود گاز تاول‌زا، گاز تخریب اعصاب و یک گاز دیگر. تمام بدنش تاول زده بود. این تاولها مثل قارچ در جاهای مرطوب رشد میکنند. زیر بغل، زیر گلو، داخل بینی و گوش و کشاله‌های ران... ❤️ @khamenei_reyhaneh