من سکهام که یکطرفم خط سادهایست
شـــیری درنده آن طرفِ دیگـر من است
#حسین_جنتی
#تک_بیتی
@beytolghazal
با فراقت چند سازم برگ تنهاییم نیست
دستگاه صبر و پایاب شکیباییم نیست
ترسم از تنهایی احوالم به رسوایی کشد
ترس تنهاییست ور نه بیم رسواییم نیست
مردِ گستاخی نیَم تا جان در آغوشت کشم
بوسه بر پایت دهم چون دستِ بالاییم نیست
بر گلت آشفتهام بگذار تا در باغ وصل
زاغ بانگی میکنم چون بلبل آواییم نیست
تا مصور گشت در چشمم خیال روی دوست
چشم خودبینی ندارم روی خودراییم نیست
درد دوری میکشم گر چه خراب افتادهام
بار جورت میبرم گر چه تواناییم نیست
طبع تو سیر آمد از من جای دیگر دل نهاد
من که را جویم که چون تو طبع هرجاییم نیست
سعدی آتش زبانم در غمت سوزان چو شمع
با همه آتش زبانی در تو گیراییم نیست
#سعدی
#غزل
@beytolghazal
با دلت حسرت هم صحبتیام هست ولی،
سـنگ را با چه زبانی به ســخـن وادارم؟
#فاضل_نظری
#تک_بیتی
@beytolghazal
بارید ابر بر گل پژمردهای و گفت
کز قطره بهر گوش تو آویزه ساختم
از بهر شستن رخ پاکیزهات ز گرد
بگرفتم آب پاک ز دریا و تاختم
خندید گل که دیر شد این بخشش و عطا
رخسارهای نماند، ز گرما گداختم
ناسازگاری از فلک آمد، وگرنه من
با خاک خوی کردم و با خار ساختم
ننواخت هیچگاه مرا، گرچه بیدریغ
هر زیر و بم که گفت قضا، من نواختم
تا خیمهٔ وجود من افراشت بخت گفت
کز بهر واژگون شدنش برفراختم
دیگر زِ نَردِ هستیَم امّید برد نیست
کز طاق و جفت، آنچه مرا بود باختم
منظور و مقصدی نشناسد بجز جفا
من با یکی نظاره، جهان را شناختم
#پروین_اعتصامی
#قطعه
@beytolghazal
زمین شناسِ حقیری تو را رصد میکرد
به تو ستاره ی خوبم، نگاهِ بد میکرد
کنارت ای گل زیبا، شکسته شد کمرم
کسی که محوِ تو می شد، مرا لگد میکرد
تو ماه بودی و بوسیدنت نمی دانی
چه ساده داشت مرا هم بلند قد میکرد
بگو به ساحل چشمت که من نرفته چطور
به سمت جاذبهای تازه جزر و مد میکرد؟
چه دیدهها که دلت را به وعده خوش کردند
چه وعدهها که دل من ندیده رد میکرد
کنون کشیده کنار و نشسته در حجله،
کسی که راه شما را همیشه سد میکرد
#کاظم_بهمنی
#غزل
@beytolghazal
ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق؟
برو ای خواجهی عاقل! هنری خوشتر از این؟
#حافظ
#تک_بیتی
@beytolghazal
با همهی بی سر و سامانیام
باز به دنبال پریشـــانیام
طاقت فرسودگیام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنیام
آمدهام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظهی طوفانیام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمدهام تا تو بسوزانیام
آمدهام با عطــشِ سالها
تا تو کمی عشق بنوشانیام
ماهیِ برگشته ز دریا شدم
تا تو بگیری و بمیرانیام
خوبترین حادثه میدانمت
خوبترین حادثه میدانیام؟
حــرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانیام
حرف بزن! حرف بزن! سالهاست
تشنهی یک صحبت طولانیام
ها! به کجا میکِشیام خوبِ من؟
ها! نکِشانی به پشــیمانیام!
#محمد_علی_بهمنی
#غزل
@beytolghazal
گاهـــی میان مـــردم در ازدحام شـهــــر
غیر از تو هرچه هست فراموش میکنم❣
#فریدون_مشیری
#تک_بیتی
@beytolghazal
مولای ما نمونه دیگر نداشته است
اعجاز خلقت است و برابر نداشته است
وقت طواف دور حرم فکر می کنم
این خانه بی دلیل ترک برنداشته است
دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی
آیینه ای برای پیمبر نداشته است
سوگند می خورم که نبی شهر علم بود
شهری که جز علی در دیگر نداشته است
طوری ز چارچوب در قلعه کنده است
انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است
یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود
یا جبرئیل واژه بهتر نداشته است
چون روز روشن است که در جهل گمشده است
هر کس که ختم نادعلی بر نداشته است
این شعر استعاره ندارد برای او
تقصیر من که نیست برابر نداشته است
#سید_حمیدرضا_برقعی
#میلاد_امام_علی
#روز_پدر
#غزل
@beytolghazal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کوه باشی سیل یا باران چه فرقی میکند...
#حاج_قاسم_سلیمانی
#سید_محمد_مهدی_شفیعی
#شعر_خوانی
#غزل
@beytolghazal
کافر به چشمهای تو باور میآورد
آن چشمها که آه مرا بر میآورد
من در پی تو هستم و مردم پی بهشت
ایمان شهر، کفر مرا در میآورد
عطر تو خوشتر است از آن عطرها که باد
از سوی باغهای معطر میآورد
آتش بزن به خاطرههایی که در قفس
پرواز را به یاد کبوتر میآورد
عاشق شدم، که تلخی ایام سرنوشت
بی یاد عشق، حوصله را سر میآورد
#سجاد_سامانی
#غزل
@beytolghazal
پروانه سوخت یک شب و آسود جان او
ما عمــــرها ز داغ جفای تو ســوختــــیم🔥
#رهی_معیری
#تک_بیتی
@beytolghazal
ای دل تو ز هیــــچ خلق یاری مطلب
وز شـــاخ برهــــنه سایه داری مطلب
عزت ز قناعت است و خواری ز طمع
با عزت خود بســــاز و خواری مطلب
#بابا_افضل_کاشانی
#رباعی
@beytolghazal
سـاکت و سـاده و پابندِ تواضــع بودی
دوستت دارمِ من بود که مغرورت کرد
#مهدی_عابدی
#تک_بیتی
@beytolghazal
چه فتنه بود که حُسن تو در جهان انداخت
که یک دم از تو نظر بر نمیتوان انداخت
بلای غمزه نامهربان خون خوارت
چه خون که در دل یاران مهربان انداخت
ز عقل و عافیت آن روز بر کران ماندم
که روزگار حدیث تو در میان انداخت
نه باغ ماند و نه بستان که سرو قامت تو
برست و ولوله در باغ و بوستان انداخت
تو دوستی کن و از دیده مفکنم زنهار
که دشمنم ز برای تو در زبان انداخت
به چشمهای تو کان چشم کز تو برگیرند
دریغ باشد بر ماه آسمان انداخت
همین حکایت روزی به دوستان برسد
که سعدی از پی جانان برفت و جان انداخت
#سعدی
#غزل
@beytolghazal
هرچند که هرگز نرسیدم به وصالت
عمری که حرامِ تو شد ای عشق، حلالت!
طاووسی و حُسنَت قفسِ پرزدن توست
ای مرغِ گرفتار، چه سود از پر و بالت؟!
زیباییِ امروزِ تو گنجی ابدی نیست
بیچاره تو و دلخوشیِ رو به زوالت!
مانندِ اناری که سرِ شاخه بخشکد
افسوس که هرگز نرسیدی به کمالت!
پرسیدیام از عشق و جوابی نشنیدی
بشنو که سزاوارِ سکوت است سؤالت!
یکبار به اصرارِ تو عاشق شدم ای دل!
اینبار اگر اصرار کنی، وای به حالت!
#فاضل_نظری
#غزل
@beytolghazal
سنگینی بی بال و پری قسمت ما شد
از بس نپریدیم قفس عادت ما شد
جز وقت تماشا قفسم را نگشودی
اینجا کِه به جز آینه هم صحبت ما شد؟
یاران همه از لطف تو یک جرعه چشیدند
از جام تو خالی شده اش قسمت ما شد
آبادی ات ارزانیِ شهری شده اما ؛
با سایه ات همراه شدن حسرت ما شد
لطفت نرسید از در و اندوه دو عالم
باری به سر شانه ی کم طاقت ما شد
اشکیم اگر از گوشه ی چشمان تو رفتیم
بر خاک تو افتادن ما "شوکت" ما شد
#پژمان_صفری
#غزل
@beytolghazal