eitaa logo
هیئت بیت‌النبی (ص)
1.6هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
965 ویدیو
19 فایل
🏴حسینیه بیت النبی (ص) 🚩محفل بسیجیان و رهروان شهدا 🔸قرار هفتگی یکشنبه شب ها 🕗 ساعت ۲۰:۰۰ 🔻ارتباط با ادمین @beytonabi_admin 🔻خادم هیئت @beytonabi_khadem 📱@beytonabi_ir ▫️شماره کارت هیئت: 💳 ۵۰۴۱-۷۲۱۱-۱۱۶۴-۱۸۲۶ 📍قم،خ جوادالائمه،خ طباطبائی، ک۳
مشاهده در ایتا
دانلود
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 روایت روز هفتم_۴ حدود ۲۰۰ عمود مانده به کربلا🚩🚩 بالآخره به موکبی(چادر بزرگ) رسیدیم که به اندازه کاروان ما جا داشت، خیلی هم تمیز و مرتب با موکت نو و نرم..😍 حساس به تمیزی بودن طوری که سه چهار تا سطل زباله کوچیک تو‌ موکب بود خوشش اومده بود از این موکب.. از شدت آفتاب،تا واجب نشده کسی بیرون نمی‌رفت😊 دم نماز ظهر شد و برا وضو و اعمال قبل وضو راهی موکب‌های اطراف شدیم🚶‍♂ ♨️بعد از نماز جماعت، طعام آمد.. هر کی به کاری مشغول بود،مثلاً پدرخانم محترم محمد یوسفی یعنی آقای محمد یوسفی مشغول نقاشی زیبا و حرفه ای رو کارتن بود ☺️😄 بله اسم و فامیل داماد و پدرخانم یکی بود دقیقاً 👌 انگار پدر خانم رسماً دامادو بنام خودشون زده حتی اسمشو😅😅 پدر و برادر خود محمد یوسفی خودمونم بودن تو کاروان.. حفظهمُ الله تعالی 🤲 آقا سعید مرادی(نماینده‌پوشاک معراج در عراق 😂) هم مشغول تلاوت قرآن کریم بود احسننتت✅✅😍😍🌺 عمو صمدم کنارش همینطور..🌺🌺 شیخ مرتضی هم با فشار افکار عمومی داشت دوباره عمامه منو بهتر میبست..😍😍 راستی یه چیز تو عراق آروم و قرار نداره هی میره و میاد! هر چی براش میخوندیم بابا نرووووو تو هم مثل من نمی‌تونی دووم بیاری نه_رووووو😉 آدم نمیشد که نمیشد☺️ اونی که میرفت و میومد بود😊 تو اون جمعیت و دم‌کردن هوا،گرمای چند برابری رو‌ تجربه می‌کردیم وقتی برق می‌رفت و کولرها هم قطع میشد😰😩😩 🔺حاج محمد آقا زارعی گفت بچه هارو باد بزنیم خوابیدن برق رفته الان از گرمای زیاد بیدار میشن..👌 دمش گرم با کارتن باد زد همه رو چه ایرانی چه عراقی..🌺❤️ ۲ ▪️@beytonabi_ir
🔸 روایت روز هفتم_۵ تو این موکب علی رغم ظاهر تمیز و خوبش اما گیرکرده بین رفتن و اومدن 🤷‍♂ طوری که بچه ها،خصوصاً بچه های حلقه تربیتی مثلاً آقا ابوالفضل میرزایی😉 آقای یوسفیان و علمدار گرامی جناب منصفی برای آقای برق که عربی بهش میگن ، شعر سراییده بودن با سبک زیبا..😅😅 ⬅️به سبک همه جا کربلا...☺️ کهربا کهربا کهربا کهربا(۲بار) کهربا زود بیا دیر نیا دیر نیا.. ♨️سینه میزدنا از گرمای بی برقی 😂😂 صاحب موکب هم آدم باحال و خوشرویی بود😍 با حالتی اذیت شده از گرما،به من گفت👇 شیخنا دعا😩 منم با دلی شکسته گفتم اللهم ارزقنا کهربائاً قویّا🤓😁😂👷‍♂ آمین جانانه‌ای گرفتم از جمع 😁 به حدی که صدا به آسمان رفت و وقتی به زمین رسید دید علی آقا یوسفیان و آقا منصفی تو‌ موکب بغلی جلو کولر دارن حال میکنن😜 ببخشید دیگه علی آقا تاریخ باید کامل روایت بشه 😁😘 اما حاج محمد همچنان داشت با کارتن باد میزد بچه ها رو😍🌺🌺 می‌گفت به من آب بدید بخورم وقتی باد میزنم بچه ها رو‌ باد خُنَک بیاد😜😂😂 عازم مسیر شدیم،از سفره حضرت ام البنین_س که جلو در این موکب براه بود بهره برداری کرده و حرکت کردیم🚶‍♂🚩🚶‍♂🚩 بین راه،داخل موکبی رو دیدم که روضه‌عربی برپا بود،یاد حرف یکی از رفقا افتادم که گفته بود عربها سینه زنی و نوحه فقط دارن چرا روضه نمیخونن زیاد🤷‍♂ ولی اینی که من دیدم عین یه مجلس روضه خانگی خودمون بود✅ مجلس جانسوز و دلنشین عربی.. به کربلا وادی عشق و صفا نزدیک شده بودیم و با دیدن این مجلس روضه،بوی حرم یار رو بیشتر استشمام کردیم..🌺❤️😭 ۲ ▪️@beytonabi_ir