﷽
📝 #خلاصه_منبر
💠 #حجت_الاسلام_جلال_آبادی
🚩 #روضه_خانگی
🔰موضوع بحث: گرفتار شدن مؤمن به خطر روزمرگی
🛑 یکی از آفتهای خطرناک که مؤمنان به آن گرفتار میشوند، عادی شدن روال زندگی است. یعنی اتفاقات و نعمتهای الهی برای انسان عادی میشود.
‼️ مراقب باشیم هیئت آمدن برایمان عادی نشود.
🔺 وقتی چیزی عادی شد، از شور و تب و تاب میافتد وقتی چنین شد دیگر استفادههایی که باید میکردیم برایمان اتفاق نمیافتد.
💠 ابزاری که از عادی شدن روال زندگی جلوگیری میکند و اهلبیت (ع) نیز ما را به آن سفارش میکنند بحث #تفکر و #معرفت نسبتبه نعمتهای اطرافمان است.
📖 آیهی ۱۹۱ آل عمران: «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ... ؛ آنها که در هر حالت، ایستاده و نشسته و خفته خدا را یاد کنند و دائم در خلقت آسمان و زمین بیندیشند و ...».
🌸 بر اساس آیه فوق، مؤمنین ویژگیهایشان این است که تفکر میکنند.
🔵 تفکر کردن در نشانهها و آیات الهی زندگی را برای مؤمن روزمره و خسته نمیکند. چون گامبهگام مراحل معرفت را طی میکند و این سبب نزدیکی به خدا میشود. مثل: علما.
🔵 انسان نباید منتظر معجزه باشد، بلکه باید در تفکر در هر یک از نشانههای الهی معرفت کسب کند.
🔴 برخی تفکرها #سَمّ هستند و باید از آنها بر حذر بود.
💎 تفکری که نتیجهاش #معرفت باشد و انسان را به #حرکت وادارد، مدنظر است.
(ادامه در پست بعدی...)
١
_________________
▪️ @beytonabi_ir
🚩شب کمی هیأت رو زودتر تموم کردیم تا اونایی که بناست راهی بشن، برن آماده #حرکت بشن!
حرکت مهمه 👌
حالا بیشتر باهاش آشنا میشید این روزا☺️
وعده ما اذان صبح روز ششم شهریوره جلو اون شرکت کذایی
و معلوم الحال😏😄
که اول اسمش سایپاست
فقط به خاطر اینکه جلوش فضای باز زیادی داره و ما هم ۱۰ تا ماشینیم 🚘
اما صبح روز #حرکت!
#سفرنامه_اربعین۱۴۴۵
(۴)
▪️@beytonabi_ir
🕓 ساعت ۴ صبح بود که یکی از ماشینا زنگ زد گفت یه جا تو ماشینش خالی شده🤷♂
این شد که یه زائر کوچک که تا شبِ اومدن بخاطر نبود جا، اومدنش منتفی بود، طلبیده شد و همراه پدر و برادرش کربلایی شد😍
👦حالا از حرف دل،چی گفت به امام حسين، الله اعلم! اما امام شاید به بخاطر عبدالله نونهال کربلا که یادگار برادرش و شهید کربلا بود، دست این زائرو هم گرفت و به قول ما فرمود: #حَرِّک_زائر 🚩😊
♻️خلاصه تغیر و تحولات
و به قول آقامیثم فصل نقل و انتقالات،
تو این دم و دستگاه همیشه بازارش داغه😄
روزای اول با کمبود جدی ماشین مواجه بودیم⚠️
💠و اما روز #حرکت، با ۱۰ تا ماشین به راه افتادیم..
خب يقينا خدا و اهل بیت، برکت دادن،
البته به #حرکت ما برکتو دادن و میدن نه مفتی مفتی🌷😌
#سفرنامه_اربعین۱۴۴۵
(۵)
▪️@beytonabi_ir
پست ششم
🌺قرار بود هر کی بتونه، نماز صبح روز #حرکت رو تو مسجد نزدیک محل قرار بخونه تا سر وقت همه حاضر باشیم
🚘ما هم رسیدیم مسجد دیدیم یه عده از رفقا خوندن دارن از،مسجد میرن سرقرار🚶🚶
اما یکیشون انگار خیلی از امام جماعت شاکی بود ترکی یه چیزایی میگفت😆
گفتم چی شده حالا😁
گفت بابا شیخ پا نمیشه نماز جماعت بخونه داره سخنرانی میکنه☺️
مجبور شدیم فُرادا بخونیم🤷♂
📌گفتم بابا حالا درسته الان شاید وقت سخنرانی نباشه خیلی،
اما به نظر بعضی مراجع تقلید
احتیاطا برا اطمینان به وارد شدن وقت نماز صبح، نماز صبح رو باید دقایقی دیرتر بخونیم🔖
البته نه اون قدرم دیر که نماز قضا بشه😁😁
💢خب اینجا هم شاید تاخیر حاج آقا بخاطر رعایت این احتیاط باشه
سَن دَه چوخ گاز وِرمَه بالا، آجّا صبر ائله😅
#گاز_ورمه😄
#سفرنامه_اربعین۱۴۴۵
(۶)
▪️@beytonabi_ir
نماز صبحو تو مسجد زدیم بر بدن و رفتیم سر قرار کاروان❤️😉
👈از خونه خدا رفتیم که بریم به محضر حضرت ثارالله
..خوشا راهی که پایانش تو باشی🚩🌷
کم کم ماشینا و راننده ها جمع شدن سر قرار
🚘🚘🚘🚶🚶🚶
🚙🚙🚙🚶🚶🚶
🚖🚖🚖🚶🚶🚶
🚗🚶
⛽️پمپ بنزینم که همون جا بود،
راننده ها باک ماشینا رو پر کردن و منتظر #حرکت..
🙋♂بچه های تربیتی مشغول زدن جمله پشت شیشه ماشینا بودن که یکدست در ظاهر و در شعار باشیم تو این مسیر..🌸
💎یاد امام و شهدا
به کربلا میرویم...🚩🚩🚩🚩
قبل از حرکت،
همونجا کنار ماشینا،
به نیت دفع بلا از همه زوار کربلا،
خصوصا کاروان خودمون،از همه ماشینا صدقه جمع کردیم💰🌷
حتی اعلام کردم دینار دلار یورو هم به عنوان صدقه برا فقرا قبول میکنیم 😁
اما نامردا فقط ریال دادن😉
❇️حتما مراقب باشیم اینطور مواقع کارایی مثل اسفند دود کردن و.. که اصلا اعتبارشون معلوم نیست، تو اعتقادات ما جای صدقه و آیت الکرسی و این ها رو نگیره!
هشتک #کلید_اسرار😁😁😌🌷
بالآخره #حرکت کردیم تا راکد نباشیم!
برکت از خودت یااباعبدالله..🚩❤️
🔰از فردا، با روایت روز اول با هم همسفر میشیم..
ان شاءالله 🚩🚩
#سفرنامه_اربعین۱۴۴۵
(۷)
▪️@beytonabi_ir
🚩بسم الله النور!
*روایت روز اول*
طبق وعده، صبح روز ششم شهریور از محل قرار #حرکت کردیم 🚙...
خب شروع ما با آیت الکرسی بود که یه وقت پایانمون با فاتحه نباشه 😁
🤷♂کمی جلوتر، دیدیم علمدار سال قبل کاروان، خیلی مظلوم 😌 کناری نشسته، ظاهرا ماشینی که باید سوارش میکرد ندیده بنده خدا رو از بس که مظلومه😆
منم بودم مظلوم میشدم😅
🌷صبر کردیم ماشینش برسه و سوار شد و رفتیم..
و اما ماشین ما چه خبر بود😁😁
ستاد فرماندهی بود انگار👨✈️
جریمهای خاص برای خواب🥱😴
انواع خوراکی ها هم به چشم میخورد😋
طبق روال سالهای قبل،
#بیسیمچی_اربعین تو گروه ایتا و با پیامک، ماشینها رو مدیریت میکرد
📟📱📢
بیسیمچی اربعین، آقا علیرضا انصاري بود که در وصفش همین بس که فرمانده ایشونو #رئیس صدا میزد و حاج محمد آقا زارعی بهش میگفت #بابا😘😅😅
گرچه برنامه احتمالی ما، عبور از مرز خسروی بود🇮🇷🇮🇶
اما مسئول کاروان با ارتباطاتی که داشت، بین راه مرتبا همچنان
اوضاع مرزها رو از نظر👇
✅عبور و مرور گیت ها
✅پارکینگها
✅و ماشینهای سمت عراق
رصد میکرد تا بهترین تصمیم گرفته بشه!
💠دیگه بعدش هر چی ابی عبدالله الحسین(ع) بخوان به روی چشم ماست...
تا یه جاهایی مسیر دو تا مرز، مشترک بود و ما فرصت بررسی داشتیم🧮
✅اومدیم بین راه، همه ماشینا وایسادیم کنار، دوباره یه مشورتی کردیم، و نتیجه این شد بریم مرز مهران🚩🚩
❇️و بعدها دیدیم تصمیم خوبی بود واقعا..
#سفرنامه_اربعین۱۴۴۵
(۱)
▪️@beytonabi_ir
در ادامه مسیر، جایی رو برای صبحانه رزرو کردیم😎 همون لب جاده منظورمه😁
گروه گروه مشغول تناول صبحونه بودن رفقا و بالآخره هر کی لقمه ای از این سفره برداشت 🥚🧀🍞🍳🥛🍯😋
یکی از ماشینا داغ میکرد که با تدبیر صاحب ماشین، رله فنی که همراه داشت رو تعویض کرد و حل شد #فعلا 🚖
هر چند بنا نبود کاروان متاهلی باشه اما یکی از دوستان که خیییلی معرف حضور همگان هستن😅 دورادور وصل به کاروان شدن!
اما فرمانده خیلی جدی همچنان تاکید کردن مستقل برو،کاروان ما مجردیه🙅♂
اما خب آقا سجاد تحریم ها رو سعی داشت دور بزنه 😅😅
اما تا آخرش، نه ما اونو گردن گرفتیم نه اون مارو😎😁😁
🕌نماز ظهر رسیدیم به مزار شهدای گمنام اندیمشک
💎از این شهدای والامقام،
مدد گرفتیم تا بتونیم #حرکت کنیم،
📿 و این حرکتمون به سمت حرم، حرکت برای رشد دینداری ما باشه،
نه فقط رفت و برگشت یه جاده طولانی!
🎙بیسیمچی اربعین لوکیشن گذاشت داخل گروه تا همه ماشینا یه جا توقف کنیم🚩🚙🚩🚙🚩..
یه لقمه ناهاری زدیم بر این خندق بلا تا جونی بگیریم برا ادامه ی راه
😁😋🥪🍕🍔🥗🥘🫕
داخل محوطه چای زعفرونی میدادن، به اونم نه نگفتیم تا بریم مرحله بعد😜
تسبیح فیروزه ای هم گرفتم ازشون که حالا رفیق نیمه راه بود برام تا حادثه ی منای کاظمین😉
🔖حالا به وقتش میگم منای کاظمین چیه داستانش..😂
الوداع کردیم با شهدایی که نامشان عبدالله بود و فرزند روح الله بودن...
یعنی گمنام❤️🚩
و به راه افتادیم..🚗
کاش به راه هم بیاییم!
#سفرنامه_اربعین۱۴۴۵
(۲)
▪️@beytonabi_ir
🚎بعد ازپارکینگ، سوار اتوبوس شدیم برا رفتن به پایانه مرزی مهران
کرایه نفری ۲۰ تومن بود تا پایانه💰
⬅️حاج محمد آقا زارعی کرایه ها رو جمع میکرد تا کمکی به شوفر راننده کنه که یه نوجوانی بود👦
📢تا گُنبدی ندیدی، بی پولتی بدِه😅
با لهجه قُمی حاج محمد بخونید لطفا 😆
🔖البته این حاج محمدآقا
یکی از هموناست که
با روش خاص خودش،
ایجاد #حرکت و #رشد میکنه
بین بچه ها👌👌
😍شخصا درسای عمیقی ازش گرفتم
گرچه دعای خیرش همیشه پشت سرماست😆
میگه خدا ریشَتونو بِکَنه😅
خداروشکر تو این مورد مستجاب الدعوه نیست😜
💬نزدیک پایانه بودیم که راننده قبول کرد برگرده دوباره پارکینگ تا آقای یوسفی و همراهانش رو که تازه رسیده بودن سوارکنه..🚌
همگی رفتیم پایانه 🚌🚶🚶
ترافیک شد، یه عده مون پیاده شدیم یه عده هنوز پیاده نشده بودن که ترافیک روان شد و خب پیاده نشدن 😉
🎤وقت اذان بود
و بعضی همراها گفتن بریم نماز
🔮اما اون لحظه تو اون شرایط ازدحام و... باید اول اجتماع رو حفظ میکردیم تا سواره ها هم پیاده بشن همه یکجا جمع بشیم بعد بريم نماز
👈چون ممکن بود
دیگه همدیگه رو به این راحتی
پیدا نکنیم تو اون ازدحام..🤷♂
⚠️جمع که شدیم یه جا، آقامیثم نکات مهم و ضروری رو گوشزد کردن تا حواسا جمع بشه تو اون شلوغی..
و اینکه اگه کسی به هر دلیل کاروانو گم کرد، قرارمون نقطه صفر مرزی، بین دو گیت ایران و عراق 🇮🇷🇮🇶
بنا شد نماز رو هم همون جا اقامه کنیم
#سفرنامه_اربعین۱۴۴۵
(۵)
▪️@beytonabi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕰سر یه ساعتی،
با اعضای کاروان،
جلوی ورودی حرم مطهر سامرا،
برای #حرکت به سمت اتوبوس،
جهت تشرّف به حرم مطهر کاظمین،
قرار داشتیم!
🎤یه دفعه میکروفن حرم هم
به تسخیر اصحاب خراسانی در اومد😇
🎙شنیدیم که ندا آمد:
🔊اعضای کاروان هیأت بیتالنبی(ص)،
به محل قرار مراجعه کنید ئید ئید ئید..
(اکو داشت آخرش ئش ئش ئش😆)
📍سر قرار کاروان،
تا همه رفقا بیان،
از فرصت استفاده کردیم،
و گَپی زدیم با محمد آقای زَیادی!
📍از بچههای خوب هیأت،
که واقعا اربعین زحمت زیادی کشید
برای کاروان هیأت..
و هُوَ خداوکیلی نِعمَ المترجم 😁🌷
انصافا جوری فارسیای مارو به عربی براشون ترجمه میکرد
که همه شاهدند تو هیچ موکبی
برا غذاها ازمون پول نگرفتن😜🙈😜
المزاح کردم 😁
البته ما هم یه جاهایی سعی میکردیم عربی حرف بزنیم 😎🤓🤣
مثلا اونجا که عدد ۵۰ رو اون عرب بنده خدا خیلی فصیح میگفت پنجاه🙄
اما ما اصرار داشتیم بگیم خمسین 😅
🤦♂نه خداوکیلی تصور کن اون عرب بیچاره با خودش چی میگه 🤣😆
🍉این اتفاق تو میدون تره بار کربلا افتاد
که حالا اگه عمری باشه
بهش میرسیم چه رسیدنی😁
راه افتادیم به سمت ماشین،
تو راه شای عراقی موجود☕️😋
🚩سر خیابون اصلی حرم سامرا
بطور اتفاقی حاج مهدی وصالی عزیز رو دیدیم که خودش یه کاروان جمع و جور ظاهرا فامیلی آورده بود🚩🇮🇷🇮🇶
👣گپ و گفتی باهاش داشتیم و به راه خودمون ادامه دادیم..
#سفرنامه_اربعین۱۴۴۵
(۳)
▪️@beytonabi_ir
🚶سری به سرویس ها و وضو خونه موکب بغلی زدیم، ناگهان کشف شد که دوتا حمام هم داره 🚿🧐
جدای از خودش، نوشتهی رو درش نظرم به خودش جلب کرد🤔
مسئول اون موکب روی در 🚿🛁 با دوتا لغت اسمشو نوشته بود☺️
🔺حمام
🔺حموم
♨️خب این زنگ عربی داریم👨🏫
میدونم بعضیاتون عربی زیاد دوست ندارین😁 مثل من که هیچوقت ریاضی دوست نداشتم😒😅
📿اما زبان قرآن ماست باید حداقل یه چیزایی ازش بدونیم
📖خب میدونید که #حمام کلا لفظ عربیه نه فارسی☺️
یعنی اگه رو در فقط مینوشت حمام کافی بود برای اینکه بفهمیم👌
اما با خودش گفته بزار یه قدم بیام جلوتر و یه کلمهای بنویسم که برا ایرانیا خیلی آشناتره و محاوره ای و کوچه بازاری ازش استفاده میکنن یعنی: لفظ حموم☺️
🔮ببینید این خادم عراقی تو خادمی خودش، #حرکت رو به جلو کرده ولو به اندازه انتخاب یه لفظ آشناتر به ذهن مهمانش..
این که یه مثال ساده بود
اما پیامش همونه که
فرمانده دغدغشو داره همش
که نباید در جا بزنیم!
💬خب بعد کمی استراحت تو اسکان، برا نماز مغرب راهی حرم مطهر شدیم،
ورودی حرم کنار تفتیش دو نفرو دیدم که سیگار فندک به دست خیلی تابلو داشتن با هم مشورت میکردن چطوری این سیگارو فندکو جاساز کنن ببرن تو که خادم حرم مُچِشونو گرففتتت😆😆
دلم سوخت براشون😁
بابا حرم جای تسبیحه نه فندک
از حاج آقا یاد بگیر
تسبیح بیار 👳♂📿😁
#سفرنامه_اربعین۱۴۴۵
(۶)
▪️@beytonabi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰باید یه تیکه از راه رو تا سر طریق مشایه کاظمین به کربلا با ماشین میرفتیم،اما ماشین پیدا نمیشد🤷♂
📍خیلی صبر کردیم اما پیدا نشد!
📿اما وقتی نذر صلوات
برای خانم حضرت ام البنین
سلام الله علیها گرفتیم
الحمدلله گره باز شد
و ماشین جور شد...🔖
🚌🚎سوار وَن ها شدیم و حاج محمدآقا زارعی ختم صلواتی گرفت برای مادران مطهره و محترمه ائمه
سلام الله علیهم اجمعین
💯چه رسم خوب و به جایی!
اینطوری دل حضرات ائمه رو به دست میاریم بواسطه عرض ارادت به ساحت مقدس مادران ائمه
علیهم السلام🌀
از ماشین که پیاده شدیم، قدم در مسیر مشایه گذاشتیم 🚶🚶🚶
🪴از تو #حرکت از خدا برکت..
هنوز مسیر زیادی نرفته بودیم که با لندکروز اومدن به استقبالمون😁😁
که بریم مبیت استراحت🌷😍
یه عده سواره و یه عده پیاده رفتیم تا خونه ی بنده خدا برای استراحت شب😴
جای تمیز و نوساختی بود انصافا 😇
حالا چه فرقی داره مگه میخواییم بخریمش😅
و اما اتفاقات فردا(روز سوم) تو این جایی که موندیم باحاله واقعا 😁
قبول نداری صبر کن تا فردا
از عربی حرف زدن عمو صمد
با لهجه اصل عربی بگم برات😘
پرچمت
برای ما همیشه بالاست❤️🚩😁
#سفرنامه_اربعین۱۴۴۵
#پایان_روز_دوم
(۱۰)
▪️@beytonabi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقت نماز جماعت شد
من جلو کولر وایسادم به نماز
و فقط دوست داشتم مثل مرحوم نخودکی اصفهانی همش تو رکوع باشم😆
آخه خب دقیقا تو اون حالت باد کولر حسابی میزد بهم❄️☃️
📿بین دو نماز ظهر و عصر
آقا مرتضی نکات قشنگی رو درباره
رابطه پیاده روی اربعین
و زمینه سازی برا ظهور امام زمان
ارواحنا فداه
بیان کرد 🔖
🔗که این نکات در ادامه نکاتی بود که تو منبرشون،توی روضه خونگی منزل آقای انصاری فرموده بودن
📍و حقیقتا هم نیاز به تلنگر بود برا همهی ما که یادمون نره این قدم ها باید به نیت زمینه سازی ظهور آقا باشه..
💯این صحبت بین دو نماز آقا مرتضی هم دقیقا از مصادیق همون تلاش برای #حرکت رو به جلو برای رشد بود..
ان شاءالله 📿
💢استراحت کردیم و حدود ساعت ۵ غروب بود که به راه افتادیم..
دکتر کاروان که یادتونه 😁
دکترررر صالحی😅
همونیکه یه درمان ثابت داشت بنام
《 آب نمک قرقره کن》😜
به همه همونو توصیه میکرد😂
دکتر پارسال یه قرص خاص😄 داشت به همه همونو میداد، دکتر امسالی یه توصیه ثابت داشت اونم آب نمک قرقره کردن😅😅
مورد داشتیم طرف اومده مشکل روحیش مطرح کرده گفته آقای دکتر دلم برا پدرومادرم تنگ شده🤷♂🥺
دکتر بهش گفته برو آب نمک قرقره کن یادت میره🤣🤣🤪
اما نه شوخلوخ کردم😁
انصافا به سوگند پزشکی که خورده بود پایبند بود، تو سوگند پزشکی گفته بود
به جون خودم😁
در این حد سوگند خورده 😁
خلاصه مراقب داروهاش باشید 😆
خب اینجا تو راه یکی صدا کرد دکتر بیا مریض داری،دکتر یه دفعه از خود بیخود شد گفت آخخخخ جوووون😅😅
امان از کسادی بازار😁
#سفرنامه_اربعین۱۴۴۵
(۱۱)
▪️@beytonabi_ir
26.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله النور 🚩
*روایت روز ششم*
سلام همسفرای عزیز کربلا🙋♂
نماز صبح روز ششم رو خوندیم و بعد از توضیحات آقامیثم درباره ادامه مسیر، آماده #حرکت شدیم🚩
💎گاهی در میانه #حرکت،
نیاز به تمرکز دوباره
روی نقشهی راهمون داریم
تا اشتباه نریم
راهو دور نکنیم
برا خودمون
و بقیهای که نگاهشون به ماست..📿
🔖حرکت و رشد فکر و اعتقاد ما تو زندگی، نقشه راه میخواد تا اشتباه نریم..
🔖تو مشایه، این نقشه راه درست رو از خود امام حسین(ع) باید طلب
کنیم..
⚜بنا شد تا عمود ۲۰۰ بریم و بعد از اون هم هر صد عمود،توقف کوتاه داشته باشیم تا جمعمون جمع بمونه..
توی پیاده روی،
بعضیا توفیقاتی دارن بخدا😍🤔
بعضیا همش دنبال کباب و نوشابه😆
یا همش دنبال وای فای رایگان😜
بعضیا هم مثل این جوان عراقی
که دیدیم، درحال پیاده روی تلاوت قرآن میکنه و حواسش هست
که ابی عبدالله الحسین(ع)
شب عاشورا، علاقشون رو به
قرائت نماز و تلاوت قرآن
بیان کردن..🚩❤️🌷
توفیق شد به نیابت از شما، تو جمع بچه ها، در حال پیاده روی، زیارت عاشورا بخونیم، که تو اون راه خیلی حال خوبی داره زیارت عاشورا و حواسمونو بیشتر جمع میکنه به این که تو چه راهی قدم برداشتیم🚩🚩
به سلام آخر زیارت عاشورا که رسیدیم، یکی از بچه ها به عادت همیشگی که به سلام زیارت عاشورا میرسیم، گفت همه زانوی ادب بزنید😆
داداش زانوی ادب🙄
سرپا تو راه پیاده روی در حال حرکت😅
چطوری آخه😁
به تابلویی رسیدیم که نشون میداد به کربلا نزدیک تر شدیم
نوشته بود ۱۷ کم کربلا😁
یکی از بچه ها اینطور خوند:
کم کمش ۱۷ تا مونده به کربلا😅
مجید جان ۱۷ کم یعنی ۱۷km😅
#سفرنامه_اربعین۱۴۴۵
(۱)
▪️@beytonabi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩خسته راه بودیم و تنها چیزی که به ما نای راه رفتن و قوّت #حرکت میداد،
فکر کردن به هدف مقدسی
که براش این همه راه
اومده بودیم🌀
خب تو این مسیر
گاهی یه جمله
حتی از زبان یه نوجوان،
ممکنه یه باب عمیق اعتقادی
جلو چشمات باز کنه
که بهش کم توجه بودی
حتی گاهی بی توجه بودی..📿
نزدیک اسکان کربلا
از زبان یه نوجوان از کاروانمون،
که خب سن و سالی هم نداشت🤔
یه جمله ای شنیدم که
عمیق بود💎
🔮هر چند نمیدونم شاید حتی
خودش متوجه عُمق حرفش
نبود و از روی خستگی
و ترکیب این خستگی
با شوق زیارت امام حسین 📿
علیه السلام ❤️
این حرف به زبونش اومد..
یا بهتر بگم
خدا به زبون انداخت
تا تلنگری بر من و ما باشد..🔖
🔗اون نوجوون تو اوج خستگی گفت:
نمیدونم کی منو داره میبره🤷♂
اما اگه مغزم بیاد دست خودم،
همینجا افتادم کف زمین..🚩
👈به نگاه اول،این حرف کمی مبهمه
اما نه! میخواد بگه اینهمه زائر به اذن و مدد مولا اومدن..🚩😭
بعد شنیدن این حرف این نوجوان،
این دعا اومد ذهنم
که خدایا
هیچوقت
مغز ما رو کف دست خودمون نده🤲
و الهی ما رو حتی لحظه ای
به خودمون
واگذار نکن..🤲
☘اللَّهُمَّ لَا تَكِلْنِي
إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً..
🚩به اسکان کربلا رسیدیم
و با استقبال گرم میزبانهامون تو کربلا
وارد ساختمان شدیم
💬خاطرات سال قبل تازه شد
✅الحمدلله رزق ما شد آمدیم..
دقایقی مسئول کاروان
درباره برنامه ها
نکاتی رو فرمودن
🔖شکرخدا
که در پناه حسینیم
عالم از این خوبتر
پناه ندارد
تا فردا صبح،
شبتون کربلایی 😴🚩
الهی زنده باشیم
حرم نایب الزیاره باشیم..🤲
#سفرنامه_اربعین۱۴۴۵
#پایان_روز_ششم
(۹)
▪️@beytonabi_ir
آماده #حرکت به نجف اشرف شدیم🚩
💠زيارت حرم مطهر مولی الموحدین
امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب
و همچنین دو پیامبر خدا
که در حرم مدفون هستن
حضرت آدم و نوح
علی نبیّنا و علی آله
و علیه السلام..🔅
دو تا وَن هماهنگ کردن بچهها
و هر نفر ۱ دینار
الی النِجَف الاشرف..🌀
💢نزدیک به قبرستان تاریخی
و مهم وادی السلام شدیم
و به دنبال کاروان اصحاب خراسانی
که به سرعت برق و باد
داشت میرفت⛹♂⛹♂
هر چی میرفتیم نمیرسیدیم 😭😄
چه جونی دارن بابا بعد از چند روز پیاده روی،اینطور سریع..😅😅
اول رفتیم برا زیارت دو پیامبر خدا
حضرت هود و صالح
علیهماالسلام 🚩
حیف واقعا
حیف وضعیت مزار مطهر دو پیامبر خدا
اینقدر نامناسب
و دور از شأن انبیای الهی..😔😔
خدا کنه با سرعت بهتری کار کنن تا وضعیت این مکان مقدس، یه سروسامانی بگیره..🍀
انصافا مرقد یک امام زاده در کشور ما گاهی اوضاع بهتری داره نسبت به مرقد دو ولی خدا و نبی خدا
علیهما السلام
در وادی السلام 🚩
انبیای الهی یکی از
شفیعیان روز قیامت هستن🎗
اللهم ارزقنا شفاعتهم یوم القیامة
ان شاءالله 📿
#سفرنامه_اربعین۱۴۴۵
(۳)
▪️@beytonabi_ir