فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚌اتوبوسمون دو مسیره هماهنگ شده بود و با همون اتوبوس سامرا، راهی کاظمین شدیم
🔆نزدیکای ظهر بود که رسیدیم!
📿محضر باب الحوائج
امام موسی بن جعفر علیهماالسلام
و محضر ابن الرضا امام جوادالائمه
علیهماالسلام
🔰این از خصلتای زیارت ایام اربعینه
که گاهی به خاطر شرایط،
در عرض کمتر از یک روز
مشرّف به زیارت چهار حجت الهی میشی
و تجدید عهد میکنی
با چهار امام معصوم
علیهم صلوات اللّه اجمعین..📿
👈خب از قبل، وقتی هنوز قم بودیم
با واسطه ای، اسکان کاظمین
هماهنگ شده بود👇
اما وقتی وارد موکب شدیم دیدیم ظاهرا یه ناهماهنگی اتفاق افتاده و برای ما ۵۰ نفر جا نبود🤷♂
🔖گرچه خیالمون راحت بود
از اسکان کاظمین،
بخاطر واسطه مطمئنی
که هماهنگ کرده بود!
اما خب اربعینه
و شرایط خاص خودش☺️
بدتر از اینم ممکنه پیش بیاد😁
مورد داشتیم تو مسیر پیاده روی کباب بوده اما نوشابه نبوده😱😅
دیگه از این سخت تر که نداریم😜
ما اینا رو از سر گذروندیم😎
و مرد روزای سختیم🥸
با اذن میزبانان، نمازو به جماعت برپا کردیم تو اون موکبی که بنا بود صاحبش باشیم، اما شدیم مهمان یه ساعتیش
😭😄
🔮بعد نماز و شارژ شدن موبایلا📲
خود صاحبخونه اصلی
امام حیّ و حاضر و ناظر ما❤️
که میزبان اصلی ماها هستن،
خودشون فرستاده ای فرستادن
که ما رو برد یه حسینیه
همون حوالی🌀
💠از لحظه بی جایی ما تو کاظمین،
تا جا دار و جاگیر شدن ما تو کاظمین،
ظاهرا به اندازه تایم یه نماز ظهروعصر
فاصله بود⬇️
♦️اما این اتفاق به ظاهر ساده،
در راستای رشد و حرکت رو به جلوی ما
تو دینداری و اعتقادمون بود نسبت به صاحبخونهی اصلی کاظمین 💢
#سفرنامه_اربعین۱۴۴۵
(۴)
▪️@beytonabi_ir
داخل حسینیه ای که محل اسکان ما شد، یه سری اقلامی بود که ما
نذری خانه علی(ع) صداش میکنیم😁😅🍛🍲🍝🥫
نمیدونم اونا چی صداش میکردن🤷♂
چون اینهمه اقلامو یه جا من معمولا تو نذری خانه علی دیدم👀
یادش بخیر😉🥰
🔖راستی یادمون باشه برکات و اثرات این زیارتهاست که مقدمه میشه برا توفیق خدمت به فقرا..
📍میزبان گفتن میخواییم اقلامو جابجا کنیم. شاید میخواستن جای ما بازتر بشه،شایدم دیدن ما نذری خانه علی داریم ترسیدن بار بزنیم به کوله ها و منتقل کنیم به ایران و از اونجا هم تقسیم کنیم بین خانواده ها سریع بپزن و بدیم بره😆
خلاصه شاید سال بعد نذری خانه علی رو با این حسینیه تو کاظمین مشترک برگزار کردیم خدا رو چی دیدی😎
💎آقای ما باب الحوائج بخوان،
کار چنان وسعت پیدا میکنه که
فکرشو هم نمیکنی..
🤲فقط الهی که
توفیق یار ما هم باشه🔅
🛒دست به دست کمک کردن بچه ها خصوصا تربیتی ها و همه اقلام جابجا شد..
#سفرنامه_اربعین۱۴۴۵
(۵)
▪️@beytonabi_ir
🚶سری به سرویس ها و وضو خونه موکب بغلی زدیم، ناگهان کشف شد که دوتا حمام هم داره 🚿🧐
جدای از خودش، نوشتهی رو درش نظرم به خودش جلب کرد🤔
مسئول اون موکب روی در 🚿🛁 با دوتا لغت اسمشو نوشته بود☺️
🔺حمام
🔺حموم
♨️خب این زنگ عربی داریم👨🏫
میدونم بعضیاتون عربی زیاد دوست ندارین😁 مثل من که هیچوقت ریاضی دوست نداشتم😒😅
📿اما زبان قرآن ماست باید حداقل یه چیزایی ازش بدونیم
📖خب میدونید که #حمام کلا لفظ عربیه نه فارسی☺️
یعنی اگه رو در فقط مینوشت حمام کافی بود برای اینکه بفهمیم👌
اما با خودش گفته بزار یه قدم بیام جلوتر و یه کلمهای بنویسم که برا ایرانیا خیلی آشناتره و محاوره ای و کوچه بازاری ازش استفاده میکنن یعنی: لفظ حموم☺️
🔮ببینید این خادم عراقی تو خادمی خودش، #حرکت رو به جلو کرده ولو به اندازه انتخاب یه لفظ آشناتر به ذهن مهمانش..
این که یه مثال ساده بود
اما پیامش همونه که
فرمانده دغدغشو داره همش
که نباید در جا بزنیم!
💬خب بعد کمی استراحت تو اسکان، برا نماز مغرب راهی حرم مطهر شدیم،
ورودی حرم کنار تفتیش دو نفرو دیدم که سیگار فندک به دست خیلی تابلو داشتن با هم مشورت میکردن چطوری این سیگارو فندکو جاساز کنن ببرن تو که خادم حرم مُچِشونو گرففتتت😆😆
دلم سوخت براشون😁
بابا حرم جای تسبیحه نه فندک
از حاج آقا یاد بگیر
تسبیح بیار 👳♂📿😁
#سفرنامه_اربعین۱۴۴۵
(۶)
▪️@beytonabi_ir
🚩مانند بُشر حافی
خود سر به راهم کن
رو کن به این دل
این دلی که رو به ویرانی ست..
🚩باب الحوائج!
شربتی، یا لقمه ی نانی
مولا! پذیرا باش دل
مشتاق مهمانی ست...
#سفرنامه_اربعین۱۴۴۵
(۷)
▪️@beytonabi_ir
آماده نماز جماعت شدم غافل از اینکه نماز جماعت برای من آماده نشده بود😔
🚶🚶با آقای منصفی عزیز لحظه آخر رسیدیم به در ورودی صحن که بریم تو صفهای جماعت، اما در رو بستن و نشد که بشه.. ایشون هم به پای کم توفیقی من سوخت و شرمنده شدم😢
💢نماز مغرب رو تو حیاط بیرونی خوندیم و رفتیم بین جمعیتی که منتظر باز شدن در صحن اصلی هستن بعد نماز!
چه انتظار شیرینی 😍😍
اما درب حرم که یه دفعه باز شد، یه نفر فکر کرد در نبرد عین الورده هستیم و در حال فیلمبرداری مختارنامه😆 که یه دفعه بلند فریاد تکبیر زد که الله اکبرررر🤚
بعد از اون ازدحام عجیب پشت در و تأخیر برا باز شدن در صحن، جمعیت با یه فشاری وارد حرم شد که چیزی شبیه حادثه منا بود😱😄
منای کاظمین که تو اندیمشک حرفشو زدم اینه😫🤕😅
اونتسبیح فیروزه که اندیمشک داده بودن بهم اونجا افتاد زیر جمعیت و رفت😭
من که با زانو خوردم زمین تو جمعیت و خدا رحم کرد زیر دست و پا نموندم😱
اگه زنده نمیموندم سفرنامه اربعین هم میپرید☺️
ممنون از دعای خیرتون😁🌷
و اما آقای علمدار بازنشسته که همراه هم بودیم و دوربین دستش بود،همچنان که تو فیلم معلومه ایشونم خورد زمین ☺️
حیف شد اگه شهید میشد سفرنامه جذابتر میشد 😜😁🚩🚩
کثّرالله امثاله.. خدا حفظش کنه..
یه بنده خدا هم اون وسط افتاد زیر جمعیت غلطان غلطان داشت میرفت خدا بهش رحم کرد واقعا..
💎خب الحمدلله خدا خواست که
سینه خیز بریم زیارت😍😍🌷🚩
#سفرنامه_اربعین۱۴۴۵
(۸)
▪️@beytonabi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘الحمدلله مولای ما
یه کنج از حرم
بهمون جا داد
و مشغول دعای عالیه المضامین شدیم
🌿به نیابت همه زیارت کردیم و برگشتیم سمت اسکان! تو راه آقاسیدحسن پیشادست رو که از خادمای خوب هیأته دیدیم با رفقاش کاظمین بودن،
🍃خوش و بشی کردیم و با هم رفتیم داخل اسکان..🚶🚶🚶🚶
⚜حمید آقا قرهباغی خادم بااخلاص روضه خونگی اعلام کردن روضه خونگی امشب تو خونه بابای مهربان امام رضا(ع) اینجا تو کاظمین برگزار میشه
🚩هیأت برقرار شد
و الحمدلله دلنشین بود😍
💠ذکر باب الحوائج و حضرت جواد علیهماالسلام گره گشاست همیشه..
از من دوباره خواهش و از تو گشایش
یا حضرت مشگلگشا موسی بن جعفر(ع)
این مطلع شعری بود که آقامیثم اون شب مهمونمون کرد..🚩
🥟🌮🍺پذیرایی روضه خونگی خونه بابا و پسر امام رضا علیهمالسلام رو هم نوش جان کردیم
♻️بعد بخاطر شرایط اسکانی که داشتیم و جابجایی که اتفاق افتاده بود، فرمانده از همه نظرسنجی کرد که آقاجان بمونیم امشبو یا اینکه بریم برسیم به اول طریق مشایه و اونجا استراحت کنیم..
💢نتیجه این شد حرکت کنیم
و این بود که زیارت کاظمین امسال ما همون یک روز شد..
♨️بانگ الرَّحیل آمد که برخیزید..🚩
#سفرنامه_اربعین۱۴۴۵
(۹)
▪️@beytonabi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰باید یه تیکه از راه رو تا سر طریق مشایه کاظمین به کربلا با ماشین میرفتیم،اما ماشین پیدا نمیشد🤷♂
📍خیلی صبر کردیم اما پیدا نشد!
📿اما وقتی نذر صلوات
برای خانم حضرت ام البنین
سلام الله علیها گرفتیم
الحمدلله گره باز شد
و ماشین جور شد...🔖
🚌🚎سوار وَن ها شدیم و حاج محمدآقا زارعی ختم صلواتی گرفت برای مادران مطهره و محترمه ائمه
سلام الله علیهم اجمعین
💯چه رسم خوب و به جایی!
اینطوری دل حضرات ائمه رو به دست میاریم بواسطه عرض ارادت به ساحت مقدس مادران ائمه
علیهم السلام🌀
از ماشین که پیاده شدیم، قدم در مسیر مشایه گذاشتیم 🚶🚶🚶
🪴از تو #حرکت از خدا برکت..
هنوز مسیر زیادی نرفته بودیم که با لندکروز اومدن به استقبالمون😁😁
که بریم مبیت استراحت🌷😍
یه عده سواره و یه عده پیاده رفتیم تا خونه ی بنده خدا برای استراحت شب😴
جای تمیز و نوساختی بود انصافا 😇
حالا چه فرقی داره مگه میخواییم بخریمش😅
و اما اتفاقات فردا(روز سوم) تو این جایی که موندیم باحاله واقعا 😁
قبول نداری صبر کن تا فردا
از عربی حرف زدن عمو صمد
با لهجه اصل عربی بگم برات😘
پرچمت
برای ما همیشه بالاست❤️🚩😁
#سفرنامه_اربعین۱۴۴۵
#پایان_روز_دوم
(۱۰)
▪️@beytonabi_ir
هدایت شده از هیئت بیت النبی (ص) | قم المقدسه
🔹#اعلام_مراسم
🔸#هیأت_قرارهفتگی
🎤واعظ:
🔸حجت الاسلام استاد #ماهری
🎤 ستایشگر:
🔸کربلایی #میثم_طاهری
📆 یکشنبه ۱۴۰۲.۰۶.۱۹
🕗 ساعت ۲۰:۰۰
(مجلس سروقت شروع خواهد شد)
🔻خ جوادالائمه
خ طباطبایی
کوچه سوم
حسینیه بیتالنبی(ص)
(برادرانوخواهران)
🕖 حضوربهموقعما، عملبهوصیتامیرالمؤمنین است...
🚩"هیأتبیتالنبیصلیاللهعلیهوآلهوسلم"🚩
🔸 #محفل_بسیجیان_و_رهروان_شهدا
_________
▪️ @beytonabi_ir
🕌#سفرنامه_اربعین۱۴۴۵
✅قسمت سوم
🚩 #اربعین۱۴۴۵
🚩"هیأتبیتالنبیصلیاللهعلیهوآلهوسلم"🚩
🔸 #محفل_بسیجیان_و_رهروان_شهدا
__
▪️ @beytonabi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله النور..🚩
*روایت روز سوم*
شب اول مشایه رو تو مبیت لاچکری که دیروز گفتم صبح کردیم🥱😊
نوجوان عراقی یعنی پسر صاحبخونه با حالی سرشار از احساس وظیفهی سنگین نسبت به بیدار کردن براي نماز صبح، فریاد «صلاة» میزد که بلند بشید برا نماز یالللا😫😅
البته ما هم داشتیم بیدار میشدیم اما اصرار داشت که خودش تک تک با دستان خودش بیدارمون کنه و تا خیالش راحت نمیشد که فکر خواب دیگه به سرمون نمیزنه، ول کن ماجرا نبود😁
دمش گرم ☺️ شاید اگه این طور نبود از خستگی یه وقت خواب میموندیم🤷♂
آقا مرتضی اما خیلی شاکی بود چون اینطور که من فهمیدم ظاهرا تشک رو از زیرش کشیده بود که بیدارش کنه🤣
«صلاة»🗣🗣🗣🗣🗣
📿خب الحمدلله نماز صبح رو خوندیم و چشممون به جمال نورانی میز جذااااب صبحونه روشن شد 👀😋
انواع صبحانه موجود
🥐🥨🥚☕️🥛🍯
احساس وظیفه کردیم و مشغول تناول شدیم چه مشغولیتی بهتر از این😁
خب توفیقی بود که صبحونه رو کنار عموصمد بخورم!😍
یکی از رفقا خواست آبجوش داشت،
اول به میزبان گفت:
حبیبی مای حارر😎💁♂😁
میزبان بنده خدا هم رفت از همین مای بارد ها، یه دونه گرمش رو آورد😅
خب معنای مای حار هم همین بود☺️
عموصمد دید نه بالا این حالی نمیشه،به زبان اشاره و صوت متوسل شد🤣🤣
گفت:
حبیبی مای قُل قُل قُل قُل😆😝
و اینجا بود که میزبان فهمید باید بره آبجوش بیاره😅😅
♨️این که چیزی نيست بابا
مورد داشتیم طرف میخواسته بگه یه تخم مرغ بده، زبان بلد نبوده، اَدای تخم گذاری مرغو درآورده 🐔🥚🐣
😝😝🤣🤣
میگن بنده خدا اون میزبان عرب زبان الان چند وقته داره دوره آموزش زبان فارسی میبینه😅
📖آبجوش: مای ساخِن
#سفرنامه_اربعین۱۴۴۵
(۱)
▪️@beytonabi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙋♂بعدِ صبحانه
تقاضای وقت اضافه
برا خواب کردیم تا این کم خوابی
کمی کمتر بشه و سرحالتر بریم مشایه..
😴همه به خواب ناز رفتن
و خدا میدونه که🤷♂
💭کدوما خواب حرم میبینن 🚩📿
💭و کدوما خواب خوراکیهای طریق مشایه😅🍟🍇🍉🍌
🎤علی ایُّ حال ساعتی بعد فرمانده بیدارباش زد که الرَّحیل..🌷🚩
✍باید حرکت کنیم
تا به مقصد برسانندمان!
اگر خوب گوش جان بسپاریم میشنویم فریاد یارخواهی امام خود را از حلقوم بریده اش❤️🚩🚩
🔰به قول سیدشهیدان اهلقلم،
شهید آوینی که گفت:
حلقومها را می توان برید
اما فریادها را هرگز!
فریادی که از حلقوم بریده بر می آید جاودانه می ماند..🍀
اینجا کلیک کنید..
#سفرنامه_اربعین۱۴۴۵
(۲)
▪️@beytonabi_ir
27.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رسم داریم هر سال تو کاروان یکی از اعضا که خودشم علاقمند باشه،
خادم بهداری سیار کاروان بشه
👨⚕💉🩺🌡💊
آقای صالحی امسال در غیاب برادر طاقتی، مسئولیت گرفتن جان زائرین، ببخشید مُداوای مریضها رو داشت😅
اینجا تازه از خوابم بیدار شده بود، عربی فارسی رو قاطی کرده بود میخواست تعهد کاری خودشو نشون بده، با لحن عربی گفت: من پزشک دوّار بطبّه هستم 😁
منظورش همون طبیب دوّار بطبّه بود ما با ارفاق ازش میپذیریم😜
رختخواب هارو جمع کردیم و رفتیم برا الوداع با صاحب البیت🌷☺️😍
محوطه بیرونی یه بیرق هدیه ای تقدیم کردیم و عکس یادگاری 🌆
و حرّک زائر الی طریق مشّایه..
🚩🚶🚩🚶🚩🚶🚩
اینبار دیگه خبری از لندکروزهای دیشبی نبود و تا سر جاده هم باید با خط ۱۱ میرفتیم👣👣👣
یعنی همون پیاده 😊
#سفرنامه_اربعین۱۴۴۵
(۳)
▪️@beytonabi_ir
احسنت به نیروهای پابه کار رسانه که با انواع اقسام حرکات ژیمیلاستیک، آکروباتیک و سایر حرکات خارقالعاده در صدد اجرای بهترین حالتهای عکسبرداری بودن😁📸📹🎥
🧿چشم نخورن الهی، انصافا خلاق و خوش ذوق بودن تو کارشون🌷
تو اون گرمای عجیب!
👣گرمای عجیبی داره این روزا مسیر پیاده روی، خصوصا دیگه از ساعت ۸ونیم،۹ صبح دیگه نمیشه زیاد پیاده روی رو ادامه داد😩🥵☄💥🔥
♨️حالا نه اینکه اصلا نشه ادامه داد، اما مشقت زیادی داره و احتمال گرما زدگی بالاتره از ساعت ۹ به بعد تقريبا..
البته ما گاهی در جستجوی موکب مناسب برای اُتراق کاروان، تا حدود ۱۰ صبح هم راه میرفتیم🚶🚶🚶
🙏دم همه رفقایی که دوندگی داشتن برا پیدا کردن موکب مناسب گرررم
حالا این وسط چند گروه از زوّار بودن مثل خانمها و بچه ها،بیش از بقیه اذیت میشدن
بچه های کوچیک طوری اذیت میشدن از گرمای راه،انگار دو بار اذیت میشدن😅
کجایی آقای حسینپور😁
کجایی صاحب گُرّو دُهَر🤣
بله درست شنیدید
منظورش هون دُرُّ گُهَر☺️
☝️☝️☝️☝️
این عبارت آخری شاهکار یکی دوستان هست در گفتار حکیمانه تو این سفر
😁😁
#سفرنامه_اربعین۱۴۴۵
(۴)
▪️@beytonabi_ir