#حکایتنامه
✅ #مَشت_عَلی_وَموسی
🔸نقل است که روزگاری سـه نفر به نام های مشهدی علی و ابراهیم و موسی مسجدی را بنا کـردند و پس از تکمیل مسجد شیخی آوردند تا درآنجا اقامه نماز کند.
🔹شیخ هرشب بعد از سوره حمد سوره اعلی را می خواند و وقتی به صحف ابراهیم و موسی می رسید ، مشهدی علی خیلی ناراحت میشد که چرا امام جماعت اسم دو بانی دیگر را در نماز می آورد ولی از او یادی نمی شود.
🔸یک شب شیخ را به منزل دعـوت کرد و از او پذیرائی گرمی به عمل آورد و گفت در ساختن مسجد من، موسی و ابراهیم با هم #همکاری داشتیم وهر سه زحمت کشیدهایم، حتی سهم من نسبت بـه آنها بیشتر هم بـوده، شیخ هـم گفت خدا قبـول کند، خدا جزای خیر به شما بدهد.
🔹شیخ متوجه منظور مشهدیعلی نشد شب بعد، دوباره نماز جماعت تشکیل شـد و مشهدی علی دید باز هم اسمی از او در نماز به میـان نیامد! عصبانی شد و بعد از تمام شدن نماز پشت سر امام جماعت راه افتاد و داخل کوچه خـلوتی او را به باد #کتک گرفت و با چوب دستی به جـان او افتاد و به او یادآوری کرد که باید درنماز اسمش را بر زبان بیاورد.
🔻بنده خدا شیخ کتک خورده، شب بعد اینگونه سوره راخواند و گفت : صحف ابراهیم و مشت علی و موسی.
بعد از #نماز عده ای به او اعتراض کردند و گـفتند: این آیه کی و کجا نازل شده؟ شیخ گـفت: شب گذشته در کـوچه بـه زور چوب نازل گردیده... وقتی عملی برای رضای خدا نباشد.
@beytonoor
#کتک_خوردن_از_همسر
🔺مـرحوم شیـخ جعفر کاشف الغطاء از بزرگ ترین فقیهان عالَم تشیع بود، در حدی که علمای بزرگ شیعه ازقول او نقل کردهاند که فرمـوده بود اگر تمام کتاب های فقهی شیعه را در رودخانه بریزند و به دریا برود و #شیعه دیگر یک ورق فقـه دستش نباشـد، مـن از اول تا آخـر فقه شیعـه را در سینه ام دارم، همه را بیرون میدهم تا دوباره بنویسند.
🔹اهل علم، اصحاب سِرّش فهمیدند که همسرش در خانه بـداخلاقی می کنـد ولی خیلی هـم خبر نداشتند. اینقـدر در جست و جو کردند تا بهاین نتیجه رسیدند که این مـرد بزرگ الهی، این فقیه عالیقدر گاهیکه به خانه میرود همسرش حسابی او را #کتک می زند.
🔸روزی چند نفر جمع شدند و خدمتش آمدنـد گفتند آقا ما داستانی شنیدیم که از شمـا می پرسیم. آیا همسر شما گاهی شما را میزند؟
فرمود بله، عرب است، قدرتمند هم هست، قوی البنیه هم هست، گاهی که عصبانی میشود، حسابی مرا میزند. من هم زورم به او نمیرسد.
🔹گفتند طلاقش بدهید. گفت نمی دهم. گفتند اجـازه بدهید ما همسران خـود را بفرستیـم ادبش کنند. گفت این کار را هـم #اجازه نمی دهم. گفتند چرا؟
گفت همسر مـن در خـانه برای مـن از اعظم نعمتهای خداست چون وقتی در صحـن امیرالمومنیـن علیـه السلام می ایستم و تمـام صحن، پشت سرم #نماز می خوانند، گاهی در برابر این مقاماتی که خدا به من داده، یک ذرّه هوا مرا بر میدارد. همان وقت میآیم در خانه کتک میخورم، هوایم بیرون میرود! اینچوب الهی است، باید باشد.
@beytonoor