eitaa logo
حفظ قرآن | مدرسه شوکتیه بیرجند
1.5هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
233 ویدیو
11 فایل
موسسه قرآنی فرهنگی بیت الاحزان حضرت زهرا سلام الله علیها_ شعبه بیرجند برگزار کننده دوره های تخصصی حفظ قرآن کریم بیرجند_ منتظری ۳_ مدرسه شوکتیه آیدی جهت ارتباط و مشاوره حفظ و برگزاری محفل های قرآنی @Ghadr_10 ✅ آدرس رسمی موسسه: https://beytolahzan.ir/
مشاهده در ایتا
دانلود
🔍 در قرآن به مردان حق داده شده که زنان را بزنند؟ _ بخش ١ ⁉️در قرآن به مردان حق داده كه زنان را بزنند!! آيا اين مجوزخشونت بر عليه زنان نيست؟ چه توضيحى مىتوان داد؟ آيا بااين وجود مىتوان قائل به حفظ حقوق و كرامت زن بود؟ ✅ ابتدا بايد توجه داشت كه مقصود از «ضرب» زدن با چوب و شلاق و يا زدن بى قید و شرط نيست؛ بلكه در موارد نشوز و نافرمانى است، آن هم پس از تأثير نكردن موعظه و نصيحت و جدا كردن بستر و ... است. ✅ توضيح آنكه آيه ياد شده از آنكه اعلام مى دارد مسئوليت اداره و تأمين نيازهاى زن بر عهده مرد است، دستوراتى را در رابطه با چگونگى برخورد با بعضى از مشكلات در روابط زناشويى بيان مى دارد. ✅ در اين رابطه نكاتى چند قابل توجه است: ١. دستورات صادره در اين آيه، در مورد «نشوز» است؛ يعنى آنكه زن در مقابل تكاليف اختصاصی اش (تمكين)، بدون هيچ عذر موجهى سرپيچى كند. ٢.«نشوز» مسلماً امرى برخلاف حقوق مرد است و براى مقابله با آن، بهترين راه اين است كه قبل از مراجعه به ديگران، مشكل را در داخل خانه حل كرد؛ ولى اگر چنين چيزى ميسر نبود، نوبت به خارج از منزل و دخالت دادن ديگران مى رسد كه در آيه بعد، سالم ترين راه آن عنوان شده است. ٣.حل مسئله «نشوز» در داخل خانه به اشكال مختلفى انجام پذير است. ✅خداوند از ملايمترين راه ها شروع كرده و در صورت تأثيرگذارى آن، مراتب بالاتر را اجازه نداده است؛ از اين رو در مرتبه اول سفارش به پند و اندرز كرده است. چنين روشى، حكيمانه ترين شيوه در حل مشكلات زوجين است؛ با اين حال اگر زنى در برابر اندرزها و نصيحتهاى شوهر سر تسليم فرود نياورد و همچنان بر تخلف از حقوق زوج پايدارى ورزيد، چه بايد كرد؟ در اينجا خداوند راه دومى را پيشنهاد كرده است كه از حد برخورد منفى عاطفى، بالاتر نمى رود و آن خوددارى از همبستر شدن با وى است. پس اگر مشكل حل شد، ديگر كسى حق پيمودن راه سوم را ندارد؛ اما اگر زن در چنين وضعيتى نيز سرسختى نشان داد و حاضر به تأمين حقوق طرف مقابل نگرديد، چه بايد كرد؟ ⭕ ادامه در بخش ٢... ________________ مدرسه حفظ قرآن | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/1349517775Cd3a4148bc1
🔍 در قرآن به مردان حق داده شده که زنان را بزنند؟ _ بخش ٢ ✅ در اين رابطه چند راه قابل تصور است: الف. مرد حقوق خود را ناديده انگارد و در مقابل نشوز زن به كلّى ساکت شود. ب. راه ديگر آن است كه مرد از هر طريق ممكن، حقوق خود را استيفا كند. شارع اجازه چنين چيزى را نداده، و براى استيفاى حق روشهاى معينى وضع كرده است؛ زيرا محدود نساختن شيوه هاى احقاق حق و اصلاح مشكل، موجب روا داشتن ستم هاى زيادى به زن مى شود و مفاسد و مظالم ديگرى به بار مى آورد. ج. راه سوم آن است كه مرد با مراجعه به ديگران- اعم از مراجع قضايى يا افراد ذي نفوذ ديگر- حقوق خود را استيفا كند. چنين چيزى اگر چه ممكن است حق مرد و ديگر اعضاى خانواده را تأمين كند؛ ولى با امكان حل مشكل در داخل خانه، بهتر است مسئله به بيرون كشيده نشود؛ زيرا بروز مسائل داخل خانه به خارج، آسيبهاى فراوانى براى حيثيت خانواده به بار مى آورد. از اين رو خداوند حكيم، حل خارجى را به عنوان آخرين راه ممكن پيشنهاد می‌کند. د. راه چهارم آن است كه مرد اندكى قاطعانه تر از برخورد منفى عاطفى، برخورد كند. در اين راستا و به عنوان آخرين راه ممكن جهت حل مشكل در داخل منزل مسئله «ضرب» مطرح شده است. البته در اينجا نيز مسئله حدودى دارد كه هرگز با آنچه در اذهان عمومى يا تبليغات مسموم مطرح می شود، سازگارى ندارد. ⭕ادامه در بخش ٣... ____________ مدرسه حفظ قرآن | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/1349517775Cd3a4148bc1
🔍 در قرآن به مردان حق داده شده که زنان را بزنند؟ _ بخش ٣ ( آخر) ✅ علامه مجلسى (ره) درباره حد و چگونگى زدن نقل كرده است كه: «... والضرب بالسواك و شبهه ضربا رقيقا»؛ «زدن بايد با وسايلى مانند مسواك و امثال آن باشد؛ آن هم با مدارا و ملايمت». حديث ياد شده به خوبى نشان مى دهد كه «ضرب»، بايد در پايين ترين حد ممكن باشد. ✅ علامه طباطبايى نيز مي فرماید: روايات در زمينه رفتار نيكو و كريمانه با زنان، از پيامبر مكرم اسلام صلى االله عليه و آله و اميرالمؤمنين على عليه السلام از منابع روايى معتبر شيعه و اهل سنّت، فراوان نقل شده است كه از مجموع اينها مىتوانيم موضع اسلام در قبال زنان را كه سرشار از تكريم، محبت و معاشرت نيكو است استفاده نماييم. ✅ نكته ديگر آنكه دستور فوق، جنبه موقت و گذرا دارد و نبايد پيوسته باشد؛ زيرا به دنبال اين عمل، دو واكنش احتمال مى رود: يكى آنكه زن به حقوق مرد وفادار شود. در اين صورت قرآن مى فرماید:فَإِنْ أَطَعنَكُم فَلا تَبغُوا علَيهِنَّ سبِيلًا؛«اگر به اطاعت درآمدند، بر آنان ستم روا مداريد» ✅واكنش احتمالى ديگر، آن است كه همچنان سرسختى نشان دهد و كانون خانواده را گرفتار تزلزل و بىثباتى كند. در اين رابطه در آيه بعد مى فرماید:و إِنْ خفْتُم شقاقَ بينهِما فَابعثُوا حكَما منْ أَهله و حكما منْ أَهلها إِنْ يريدا إِصلاحا يوفِّقِ اللّه بينَهما ؛«اگر از جدايى و شكاف ميان آن دو (همسر) بيم داشته إِنَّ اللّه كانَ عليما خَبيرًا باشيد، يك داور از خانواده شوهر و يك داور از خانواده زن انتخاب كنيد [تا به كار آنان رسيدگى كنند]. اگر اين دو داور، تصميم به اصلاح داشته باشند، خداوند به توافق و سازش آنها با يكديگر كمك مىكند؛ زيرا خداوند، دانا و آگاه است [از درون همه خبر دارد]». ____________ مدرسه حفظ قرآن | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/1349517775Cd3a4148bc1
. 🔍 فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ ⁉️پرسش: 🔻تعبير (أَحْسَنُ الْخالِقِينَ) درباره خداوند متعال در دو آيه از قرآن آمده است و اين تعبير ظهور در اين معنى دارد كه براى هستى و پديده‌هاى آن، آفريدگارانى وجود دارد و خداوند بهترين آنان است! اين در حالى است كه آيه‌ «أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ» و آيات ديگر، وجود هر خالق ديگرى غير از خداوند متعال را نفى مى‌كند و او را خالق مطلق همه چيز مى‌داند. ✅ پاسخ: واژه «خَلق» در اصل به معناى ابداع و ايجاد صورتى با تركيب خاص و ساختگى است و اين معنايى است عام و فراگير؛ زيرا خداوند خود در گزارش سخن عيساى مسيح عليه السلام مى‌فرمايد: «أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ ...» و باز مى‌فرمايد: «وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي» و لفظ «خلق» در زبان عرب به معناى ايجاد و ابداع چيزى است كه اگر براى نخستين بار و بدون پيشينه باشد، به خداوند اختصاص دارد؛ زيرا همه آفريده‌هاى خداوند داراى همين ويژگى است كه جديد، نو و بى‌نظير است. بر اين اساس فرمود: «أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ». ✅ ابن انبارى مى‌نويسد: واژه «خلق» در سخن عرب به دو معنى است: يكى به معناى نخستين ايجاد و ديگرى به معناى تقدير و ساختن. عبارت‌ «أَحْسَنُ الْخالِقِينَ» يعنى «أحسن المقدّرين» و جمله‌ «وَ تَخْلُقُونَ إِفْكاً» يعنى «تقدّرون كذباً». ✅ ابن سيّده نيز گويد: «خَلَق اللَّه الشّي‌ء، يخلُقُه خَلْقَاً» يعنى آن را از عدم به وجود آورد و ابن منظور مى‌گويد: «خَلْق» يعنى تقدير و «خَلَق الأديمَ يخلُقه خلقاً» يعنى پوست حيوان دبّاغى شده را پيش از بُرش اندازه گرفت تا قطعه‌اى از آن را براى مَشك يا كفش جدا كند. . ____________ مدرسه حفظ قرآن | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/1349517775Cd3a4148bc1
. 🔍 آیا در قرآن آیات متناقض وجود دارد؟ 🤔پرسش در قرآن آياتی حکم آيات قبلی را نسخ و حکم متفاوت و جدیدی را بیان می کند؛ آیا این تناقض نیست؟! اگر قرآن وحی الهی است، چرا هر روز احکام آن تغيير می کند؟! 💡پاسخ اجمالی ✅ نسخ طبق تعریف اصطلاحی عبارت است از رفع قانون سابق ـ که هنگام تشریع بر حسب ظاهر اقتضای دوام داشت ـ به وسیله قانون بعدی، به صورتی که اجتماع آن دو با هم ممکن نباشد. ✅ در نسخ رأی جدیدی ایجاد نمی شود چون این مطلب بر خدا محال است. زیرا مستلزم تغییر رأی در اثر خطا یا نقص است و این هر دو از ذات خداوند منتفی است. نسخ تنها به ما خبر می دهد که زمان اعتبار حکم قبلی به آخر رسیده است. یعنی رأی و نظری تغییر نکرده است، زیرا که از اول بنا به این تغییر بوده است. ✅ ذات مقدس خداوند بر اساس علم بی پایان خود، از تغییر مصالح و مفاسد احکامی که تشریع کرده و به تبع آن از تغییر احکام آن موضوعات مطلع است و فقط آگاهی خود را در قالب وضع قوانین جدید و نسخ قوانین گذشته، به اطلاع بشر نیز می رساند. در صورتی نسخ، اختلاف و تناقض محسوب می شود که به معنای ابطال حکم سابق با تمام خصوصیّات آن باشد. در صورتی که نسخ به معنای پایان یافتن «زمان حکم» و نه «ابطال» آن است. . _____________________ مدرسه حفظ قرآن | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/1349517775Cd3a4148bc1
. 🔍 آیا در قرآن تناقض وجود دارد؟ ❓آيا اين سخن صحيح است كه: "اختلاف «قرائت» موجب اختلاف «محتوا» و در نتيجه پيدايش تناقض در قرآن گرديده است"؟ ✔️ حقيقت قرآن غير از حقيقت قراءات است و ميان قرآن و قراءات تفاوت آشكارى وجود دارد؛ زيرا قرآن همان متن وحيانى است كه توسط جبرئيل و از سوى پروردگار بر قلب پيامبر(ص) نازل شده و هم اكنون نيز در اختيار مسلمانان است؛ ولى قرائت، اجتهادها، استنباط‌ها و برداشت‌هاى قُرّاء براى دستيابى به همان متن و نصّ است که باعث پيدايش و اختلاف قراءات گرديده. . ___________________ مدرسه حفظ قرآن | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/1349517775Cd3a4148bc1
. 🔍 آيا صحیح است که پیامبر اسلام(ص) با آیه «إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ» ستوده شده و با آیه «عَبَسَ وَ تَوَلَّى» مورد عتاب قرار گرفته است؟! ✅ پاسخ اجمالی 🔸 آيات سوره «عبس» دلالتى بر توبيخ خداوند نسبت به پيامبر(ص) ندارد. زيرا مفاد آن فقط گزارش اصل ماجراست و به کسی که خبر درباره اوست، اشاره‌اى نشده است. بلكه شواهد نشان مى‌دهد كه كسى غير از پيامبر(ص) مورد نظر آيه بوده است. زيرا پيامبر(ص) حتّى با دشمنان خود چنين رفتار تند و خشنى نداشته است، چه رسد به مؤمنانى كه براى آموختن آموزه‌هاى دينى نزد وى مى آمدند. 🔸 پس چگونه مى‌توان پذيرفت كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) با بى نيازان و ثروتمندان رفتار نيكو و با فقرا و تهيدستان، رفتار اهانت آميز داشته باشد؛ در حالى كه خداوند او را به داشتن اخلاق عظيم ستوده است: «إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ» و در آيه‌اى ديگر فرموده است: «وَ لَوْ كُنتَ فَظًّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ». بنابراين ظاهراً بايد گفت: ظهور آيه «عَبَسَ وَ تَوَلَّى» در نكوهش فردى غير از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نازل شده است. . ___________________ مدرسه حفظ قرآن | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/1349517775Cd3a4148bc1
. 🔎 حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) و اسلام‌گرایی، عدالت و امنیت در سطح جهان مسئله‌ی ساده‌ای نیست، چرا در قرآن کریم هیچ اشاره‌ای به آن نشده است؟ ✅ در زمان حضرت رسول اکرم (ص) نیز بسیاری می‌گفتند: اگر آن چه ما می‌خواهیم را به عنوان وحی بیان نماید، ما به دین او می گرویم، در حالی که «الله» و «هادی» اوست و آن چه بر اساس حکمت و مشیت‌اتش صلاح بداند نازل می‌نماید و او در امورش نه از کسی صلاح و مشورت می‌پرسد و نه اجازه می‌گیرد. پس همیشه باید دقت نمود که به طور کلی سؤالاتی مبنی بر این که خدا چرا این را فرمود و آن را نفرمود، غلط است. وانگهی خداوند متعال مکرر در کلام وحی تکرار و تأکید نموده است که آن چه رسول اکرم (ص) فرمود را بپذیرید، او را اطاعت و از او تبعیت کنید، در هر موردی سؤال، شبهه یا حتی اختلاف داشتید به او رجوع کنید و تفسیر و تأویل آیات را نیز از او بپرسید. ✅ اما در عین حال از آنان سؤال نمایید که آیا در آیات قرآن مجید جستجویی نموده و آیه‌ای نیافته‌اند و یا اصلاً جستجو هم ننمودند؟! اتفاقاً از مواردی که حق تعالی وعده نموده و مفصل در این خصوص بیان نموده، مسئله‌ی حکومت و بر پایی قسط و عدل جهانی است. و چنان چه فرمود: وعده‌ی او حق است و هیچ تخلفی در آن رخ نمی‌دهد و حتماً محقق می‌گردد. «وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَني‏ لا يُشْرِكُونَ بي‏ شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ» النور - 55 ترجمه: خداى توانا به آن دسته از شما (امت آخر الزمان) كه ايمان آوردند (و بياورند) و عمل نيك انجام دادند (و بدهند) وعده داده (و مى‏دهد) كه آنان را خليفه زمين، گرداند. همانگونه كه پيشينيان ايشان را خليفه گردانيد. و حتماً آن دين و آئينى را كه خدا براى آنان پسنديده دانسته است تمكين و قدرت دهد. و قطعاً خوف و بيم ايشان را به امنيت و آرامش تبديل خواهد كرد. آنان مرا پرستش مى‏كنند، و هيچ چيزى را (در عبادت) شريك من قرار نخواهند داد. و افرادى كه بعد از اين جريان كافر شوند ايشانند كه فاسقانند. ✅ چنان چه مشهود است حق تعالی در همین یک آیه به چند نکته‌ی مهم اشاره نموده است که عبارتند از: این حکومت به دست مؤمنین برقرار می‌گیرد – حکومت آنها بر سرتاسر زمین خواهد بود (جهانی است) – دین اسلام حاکم خواهد شد – خوف مردم، از فقر، ظلم، آینده و ...، به امنیت مبدل خواهد شد – در آن دوره همه‌ی مؤمنین به اوج ایمان و اخلاص می‌رسند و از شرک جلی و خفی، عمدی و سهوی دور خواهند ماند و هیچ چیز را با خدا شریک نخواهند گرفت – از آن پس هر کس گمراه و کافر شود، هیچ بهانه‌ای ندارد و گمراهی و کفرش از فسق خودش است. ✅ بدیهی است که تحقق این وعده‌ی الهی و خلافت بر زمین، به دست خلیفه‌ی او در زمین انجام می‌پذیرد. لذا هنگامی که از پیامبر اکرم (ص) و سایر اهل بیت (ع) در مورد چگونگی این آیه سؤال می‌کنند، همگی تصدیق و تصریح می‌نمایند که این آیه در خصوص ظهور و حکومت جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌باشد. ✅ در آیه‌ی دیگری خداوند منان تصریح می‌نماید که وعده‌ی برقراری حکومت جهانی را حتی در کتب پیشین داده است. این حکومت در اختیار «عباد صالح» خواهد بود و بدیهی است که حاکم آن نیز «عبد صالح» می‌باشد و در احادیث تصدیق شده که او آخرین ائمه (ع)، حضرت مهدی سلام الله علیه می باشد: «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ» الأنبیاء - 105 ترجمه: و ما قطعاً بعد از ذكر (کتاب آسمانی)، در زبور نوشتيم: كه بندگان صالح و نيك‌رفتار من وارث (حكومت) زمين خواهند شد. . ________________ مدرسه حفظ قرآن بیرجند | عضو شوید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1349517775Cd3a4148bc1
. 🔎 تعارض آیه «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» ،با حجاب اجباری در حکومت اسلامی ایران 🔻 بخش اول ✅ میان «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» و حجاب قانونی تنافی و تعارضی نیست؛ زیرا موضوع و محل جریان حجاب قانونی با موضوع و محل لا اکراه فی الدین جداست؛ بنابراین اتحاد موردی ندارند تا متعارضین باشند. ✅ کلمه «دین» در این آیه به معنای «اعتقاد» است و «لا اکراه فی الدین» به معنای عدم اجبار در اعتقاد می‌باشد؛ بنابراین معنای آیه این است که اجبار و اکراه در اعتقاد و باورهای قلبی راه ندارد و با زور نمی‌توان کسی را دین‌دار کرد. در نتیجه موضوع و محل جریان «لا اکراه فی الدین»، باورهای قلبی و مربوط به قبل از پذیرش دین است؛ یعنی هر انسانی آزاد است هر دینی را بپذیرد و نباید هیچ‌کس را بر پذیرش و اعتقاد به دین مجبور کرد. سیره عملی پیامبر گرامی اسلام نیز مؤید این معنا است؛ پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله بعد از تشکیل حکومت در مدینه و تسلط بر اوضاع سیاسی و اجتماعی، با پیمان‌شکنی یهودیان ساکن مدینه مواجه و در نوبت‌های متعدد با آنها جنگید و یهودیان بنی‌قینقاع، بنی‌نضیر و خیبر را شکست داد و بر آنها پیروز شد، اما هیچ‌گاه آنان را به پذیرش اسلام اجبار نکرد و لذا بسیاری از آنان بعد از شکست در برابر مسلمانان، بر دین یهودیت باقی مانده و در اطراف مدینه ساکن شدند. در جریان مباهله نیز گرچه جنگی بین پیامبر اسلام و مسیحیان نجران اتفاق نیفتاد، اما حقانیت اسلام روشن شد و بر مسیحیان نجران ثابت شد که دین پیامبر اسلام بر حق است، اما حاضر نشدند دین اسلام را بپذیرند و پیامبر نیز آنان را به زور وادار به قبول اسلام نکرد. ✅ از سوی دیگر، موضوع و محل جریان حجاب قانونی، عمل بیرونی و مربوط به بعد از پذیرش دین اسلام است؛ کسی که دین اسلام را با اختیار خود پذیرفت، باید احکام و مقررات آن را نیز گردن نهد و به دستورات آن عمل کند. اینجا محل «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» ‏، نیست و فرد مسلمان نمی‌تواند با تمسک به این آیه از عمل به احکام دین و رعایت مقررات دینی شانه خالی کند. ✅ این امر مثل آن است که گفته شود «گزاره هیچکس را نباید بر انتخاب شغل اجبار کرد» با «قانونی کار که می‌گوید هر کارمند باید هشت ساعت کار کند» تنافی دارد. گزاره اول می‌گوید نباید اجبار کرد، گزاره دوم می‌گوید باید کار کند. در حالی که این دو گزاره مربوط به دو محل و دو موضوع هستند. گزاره اول برای افرادی است که هنوز شغلی را انتخاب نکرده و استخدام نشده‌اند؛ در اینجا گفته می‌شود هیچ فرد یا گروه نمی‌تواند دیگران را بر انتخاب شغلی اجبار کند؛ اما گزاره دوم برای افرادی است که با اختیار خود شغل خاصی را اختیار کرده یا در مؤسسه یا اداره‌ای استخدام شده است. این شخص باید به مقررات و قوانین آن مؤسسه و اداره ملتزم باشد و به آن عمل کند و لذا بعد از استخدام باید در ساعت خاصی که مؤسسه یا اداره برای کارمندان تعیین کرده وارد اداره شود و در ساعتی که مقرر کرده خارج شود. در طول ساعات کار نیز به وظایفی که برایش تعریف شده عمل کند. ✅ در ارتباط با حجاب نیز همین سخن می‌آید. تا فردی دین اسلام را نپذیرفته و وارد حوزه مسلمانان نشده است، «لااکراه فی الدین» برای او جاری است و لذا مکلف به عمل به دستورات اسلام نیز نیست؛ اما وقتی اسلام را پذیرفت و مسلمان شد، باید به تمام دستورات و قوانین فردی و اجتماعی آن عمل کند. . ___________________ @beytool_ahzan
. 🔻بخش دوم ❓ممکن است گفته شود طبق این بیان کسی که دین اسلام را نپذیرفته، نسبت به فروع آن تکلیفی ندارد؛ پس چرا در ایران اهل کتاب و اقلیت‌های مذهبی را بر رعایت حجاب اجبار می‌کنند🧐 ✅ جواب این اشکال آن است که الزام و اجبار بر دو گونه است: یکی الزام شرعی که مقصود از آن واجبات و محرمات الهی است مانند نماز و شرب خمر که الزام و منع اجباری دارند و به اصطلاح از واجبات و محرمات اسلام هستند و دوم الزام و اجبار قانونی که از ناحیه تصویب قانون در مجلس ناشی می‌شود مانند الزام به پرداخت مالیات، پرداخت دیه، الزام به عمل به قوانین راهنمایی و رانندگی. ✅ تفاوت این دو الزام به این است که الزامات شرعی اگر از احکام فردی باشد و ملبس به لباس قانون نشده باشد مانند وجوب نماز و روزه، مختص مسلمانان است و اقلیت‌های مذهبی نسبت به آنها تکلیفی ندارند؛ اما الزامات شرعی که از احکام اجتماعی اسلام است و انجام آن در انظار عموم مؤثر بر سایر اعضای جامعه است یا به صورت قانون رسمی کشور درآمده است، برای همه شهروندان جامعه اعم از مسلمان و غیر مسلمان است ✅ بنابر این اقلیت‌های مذهبی که دین اسلام را نپذیرفته‌اند، نسبت به واجبات و محرمات اسلام که در کتاب و سنت آمده است الزام و اجبار شرعی ندارند و بر این اساس بر رعایت حجاب نیز الزام نمی‌شوند. اما اگر حکم شرعی در کشور اسلامی تبدیل به قانون رسمی کشور شد، قانون کشور برای همه شهروندان کشور لازم الرعایه است و بین مسلمان و غیرمسلمان تفاوتی ندارد؛ مانند قانون راهنمایی و رانندگی که باید همه شهروندان ایرانی اعم از مسلمان و غیرمسلمان رعایت کنند. در الزامات قانونی، همه مردم تابع یک قانون‌اند و چون حجاب هم از احکام اجتماعی اسلام است و بی‌حجابی دارای آثار منفی بر فرد و جامعه است و هم از این جهت که قانون رسمی ایران است، رعایت آن بر همه ایرانیان و کسانی که به عنوان توریست یا زائر یا مقام سیاسی و اجتماعی وارد این سرزمین می‌شوند لازم است. این امر مختص به ایران نیست و در همه کشورهای دنیا وجود دارد. هیچ کشوری به مسافران و مهمانان خود که از کشورهای دیگر اجازه نمی‌دهد که قانون آن کشور را رعایت نکنند یا طبق قانون کشور خودشان عمل کنند. . _____________________ @beytool_ahzan
. 🧐 چرا خدا در آیه ی 19سوره ی محمد به پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) خطاب می کند که از گناهت اسغفار کن؟ مگر پیامبر هم نعوذبالله گناهی مرتکب شده؟ ✅ پاسخ 🔖 در این آیه خداوند متعال فرموده: «وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ» « و براى پيامد (كارهاى) خود و براى مردان مؤمن و زنان مؤمن آمرزش بخواه» ❓در اینجا ممکن است این سوال به ذهن ما خطور کند که با توجه به اين كه پيامبر (صلی الله علیه وآله) معصوم بودند و گناه نمى‏ كردند، استغفار پيامبر (ص) براى چيست؟ ✔️ پاسخ این است: گرچه استغفار و توبه ما انسان هاي عادي، توبه از معصیت و گناه است. اما استغفار و توبه، منحصر در توبه از گناه نيست. چه بسا افرادي كه از اولياء الله هستند و به سبب انجام يك فعل مكروه هم استغفار و توبه مي كنند. توبه انبيا هم توبه از ترك اولي است، نه توبه از گناه. انبيا به سبب شناخت عميقي كه نسبت به عظمت خداوند متعال دارند، خود را موظف به اطاعت محض از دستورات خداوند (اعم از دستورات الزامي و ارشادي و غيره) مي دانند. ✔️ در مواردي كه از دستورات غير الزامي هم نافرماني مي كنند، توبه و استغفار مي كنند، چون اولي و سزاوار اين بود كه آن را ترك كنند. بنابراین به سبب ترك اولي، توبه مي كنند، نه به سبب ارتکاب گناه و انجام عمل حرام. ✔️ اگر ديگران از گناهان و معاصى خود استغفار مى‏ كنند پيغمبر اكرم (ص) از آن لحظه‏ اى كه از ياد خدا غافل مانده و يا كار خوبترى را رها كرده و به سراغ خوب رفته است. ✔️ علاوه بر این «ذنب» به معناى دنباله و پيامد كار است؛ و ممكن است هر كاری و لو مثبت هم که باشد پيامدهاى ناخواسته‏ اى هم داشته باشد كه نياز به طلب مغفرت و پوشاندن آثار سوء آن داشته باشد. ✔️ ثانياً، ممكن است اين آيه براى آموزش مردم باشد و به پيامبر (ص) خطاب شد تا مردم بدانند كه در هنگام استغفار براى گناهان خود، ديگر مومنان را هم فراموش نكنند. . ________________ @beytool_ahzan
. ⁉️شبهه 🤔 تناقض در ميان آیات قرآن و پدیده تولد حضرت عیسی (ع) 🔺 قرآن هنگامی که می خواهد امکان فرزند دارشدن را از ساحت وجود خدا نفی کند، در آیه ١٠١ سوره انعام می گوید: «چگونه ممكن است [خدا] فرزندى داشته باشد، حال آنكه همسرى نداشته است»؟! همچنین از زبان حضرت مریم در آیه ٢٠ سوره مریم می گوید: «چگونه ممكن است فرزندى براى من باشد، در حالى كه تا كنون انسانى با من تماس نداشته»؟! اگر منطق قرآن در نفی فرزند دار شدن خدا و حضرت مریم(س) این است، تولد حضرت عیسی(ع) بدون پدر چگونه پذیرفتنی است؟! ✅ پاسخ اجمالی 🔹 اولا: سخن خداوند در آیه ٢٠ سوره انعام سخنی جدلی و در پاسخ عقیده باطل مشرکین بوده و منطبق با منطق آنها بوده، نه اینکه سبب فرزند نداشتن خداوند منحصر در همسر نداشتن او باشد! چرا که همسر گزیدن براى خداى تعالى معقول نيست، زیرا همسرگزینی از عوارض موجودات جسمانی و مادی است و او از چنین عوارضی پاک و منزه است. 🔸 ثانیا: کلام حضرت مریم(س) کلامی ناظر به شیوه های طبیعی تولد فرزندان انسان است و منافاتی با اراده الهی ندارد. حضرت مریم(س) در اين حال تنها به اسباب عادى مى انديشيد، در حالی که نظام عالم طبيعت مخلوق خدا و محكوم فرمان او است و هر گاه بخواهد مى تواند اين نظام را دگرگون سازد و به وسيله اسباب و عوامل غير عادى‏ موجوداتى را بيافريند. 🔹 ثالثا: هدف از تولد حضرت عیسی(ع) از مادری بدون همسر اين بوده كه خداوند بشرى به وجود آورد كه مظهر قدرت او باشد و از اين طريق حجّت را بر ملّت لجوج بنى اسرائيل كه زير بار دعوت دیگر پيامبران پس از حضرت موسى(ع) نمى رفتند، تمام كند و از آنجا که حکمت خاصی دارد، نمی توان داستان آن را به عنوان نقض دیگر آیات قرآن در چگونگی تولد فرزندان انسان در نظر گرفت. . @beytool_ahzan