💬 خبرنگار ژاپنی پرسید:
شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟؟؟
شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای #خاک نمیجنگیم ما برای اسلام میجنگیم. تا هر زمان که #اسلام در خطـــر باشد.
این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستین هایش را بالا زد. چند نفر به زبان های مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا میرود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت #نماز است...
🔗 دریافت فایل با کیفیت در لینک زیر
https://beytoshohada.blog.ir/post/1030
#سیره_شهدا #نماز_اول_وقت
#شهید_علی_اکبر_شیرودی
#معبر_بیت_الشهدا
☫صفحات مجازی معبـر بیت الشـهـدا👇
https://b2n.ir/h35540
💬 خاطرهای از سردار شهید حاج عباس عاصمی
ظهر روزی که این عزیزان به شهادت رسیدند در منطقه ای برای صرف ناهار توقف کردیم. شهید عاصمی سمت چپ بنده نشسته بود. همگی مشغول صرف ناهار شدیم که یک لحظه متوجه شدم حاج عباس نان خشک و ماست می خورد. وقتی علت را از ایشان سئوال کردم گفتند: «این ناهار برای بچه هایی تهیه شده که در منطقه مستقر هستند نه برای من که اینجا مهمان هستم.» برای بنده خیلی جالب بود که این شهید عزیز حتی در آخرین لحظات عمر پر برکت خود این حالات و روحیات خاص را حفظ کرده بود و به این گونه مسائل توجه داشت.
راوی همرزم شهید
🥀نثاراراوحمطهراماموشهداصلوات🥀
🔗 دریافت فایل با کیفیت در لینک زیر
https://beytoshohada.blog.ir/post/1080
#سیره_شهدا #شهید_عباس_عاصمی
#علمداران_شمالغرب #درگیری_با_پژاک
#شهدای_قم #معبر_بیت_الشهدا
☫ صفحات مجازی معبـر بیتالشـهـدا👇
https://b2n.ir/h35540
کل داراییش همینها بود...
وسط ضجه و اضطراب جماعت، درگوشی از همسر شهید پرسیدم: "وصیت نکرده بود چیزی بذاری کنارش موقع دفن؟"
انگار از قبل آماده باشد دستم را گرفت برد سر دو تا کشو!
یک شیشه آب معدنی پر از خاک، یک کیسه کوچک پر از خاک، تسبیح تربت...
دلم خون شد.
- اینا چیه؟
- با این دستکشا و دستمالا حرم بیبی زینب رو غبارروبی کرده، آخه مدافع حرم بود. گفته بذارید توی لحدم! این خاک تدفین زائر اربعینه...این خاک مسیر کربلاست...این تربتیه که تو دستاش بوده...
کشو دوم هم که پر از شال عزا بود...
- چرا انقدر دم دست؟
- کل داراییش همینها بود... همهش خاک!
#شهید_امیرمحسن_حسننژاد #سیره_شهدا #بیت_الشهدا
#راه_شهدا_راه_بصیرت
☫ صفحات معبـر بیتالشـهـدا
https://b2n.ir/h35540ir
✍️ از خدا خواسته بود مانند مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها و شهید ابراهیم هادی گمنام بماند، همین اتفاق هم افتاد.
دو سه هفته از پیکرش خبری نبود، اما ...
پس از مدتی به خواب فرمانده اش آمد و محل دفن پیکرش را نشان داد!!
برای همه جای تعجب بود، او در وصیتش نیز به گمنامی اشاره کرده بود.
اما به فرمانده اش گفت: پدرم هر روز برای پیدا شدن پیکر تنها پسرش، توسل به حضرت زهرا دارد و خانم به من فرمودند شما برگرد...
📚کتاب مهمان شام
شهید سیدمیلادمصطفوی
#سیره_شهدا #کتاب_مهمان_شام
#شهید_میلاد_مصطفوی
☫ به معبـر بیت الشـهـدا بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/85262701Cace51fded3
🌷 شهید عبدالحسین برونسی
فرمانده تیپ جواد الائمه (ع)
✍️ زمانی که کار آزاد داشت و بنایی میکرد، کمتر کارگری بود که باهاش دووم بیاره، میگفت:
من نونی که میخورم باید حلال باشه.
معتقد بود که روز قیامت باید، من از این صاحب کار طلب داشته باشم نه بدهکارش باشم.
کارش واقعا عالی بود و یه ذره از کارش نمیدزدید.
هر خونه ای که میساخت فرض می کرد برای خودش میسازه، بناها که تعطیل میکردن، اون صبر میکرد و مثلا پانزده یا بیست دقیقه بیشتر کار میکرد تا احیانا کم کاری نکرده باشه..
#سیره_شهدا
#شهید_برونسی
🇮🇷 | معبر سایبری بیت الشهدا
📲 | @beytoshohada_ir
✍ اولين دوره ي نمايندگي مجلس داشت شروع مي شد بهش گفتم «...خودت رو آماده كن، مردم مي خواهندت.»
قبلا هم به ش گفته بودم. جوابي نمي داد. آن روز گفت «...نمي تونم. خداحافظي شب عمليات بچه ها رو با هيچي نمي تونم عوض كنم.»
منبع: يادگاران، جلد۲كتاب شهيد محمد ابراهيم همت ، ص۱۷
#انتخابات
#سیره_شهدا
#شهید_همت
🇮🇷 | معبر سایبری بیت الشهدا
📲 | @beytoshohada_ir
✍️ شهیدجعفر حجازی نمونه ی کاملی از اخلاص بود.
او می گفت روزی از پله های دبیرستان ابن سینا همدان که بالا می رفتم لحظه ای تردید مرا فرا گرفت.
نمی دانم به خاطر چه بود. گفتم خدایا اگر می گویند قادری و بدون اذن تو هیچ کاری انجام نمی شود، همین الآن نگذار که از این پله ها بالا بروم. در همان موقع بود که پاهایم بر زمین میخکوب شد و توان کوچکترین حرکتی را در خود ندیدم.
پس از شهادت او بچه ها دفتر خاطراتش را از کوله پشتی اش بیرون آوردند، در آن نوشته بود: «خدایا مرا مثل علی اصغر امام حسین (ع) بپذیر.»
سرانجام در عملیات صاحب الزمان (عج) (اردیبهشت ۱۳۶۵) ترکشی گلویش را برید و دعایش را مستجاب کرد.
منبع: کتاب کرامات شهدا، صفحه:۷۶
🌐 https://beytoshohada.blog.ir/post/1107
#سیره_شهدا
#شهید_جعفر_حجازی
🇮🇷 | معبر سایبری بیت الشهدا
📲 | @beytoshohada_ir
✍️ خاطرهای از شهید حاج عباس عاصمی | از شهدای شمالغرب قم
ظهر روزی که این عزیزان به شهادت رسیدند در منطقه ای برای صرف ناهار توقف کردیم. شهید عاصمی سمت چپ بنده نشسته بود. همگی مشغول صرف ناهار شدیم که یک لحظه متوجه شدم حاج عباس نان خشک و ماست می خورد. وقتی علت را از ایشان سوال کردم گفتند: «این ناهار برای بچه هایی تهیه شده که در منطقه مستقر هستند نه برای من که اینجا مهمان هستم.» برای بنده خیلی جالب بود که این شهید عزیز حتی در آخرین لحظات عمر پر برکت خود این حالات و روحیات خاص را حفظ کرده بود و به این گونه مسائل توجه داشت.
راوی همرزم شهید
🔗 دریافت فایل با کیفیت در لینک زیر
https://beytoshohada.blog.ir/post/1080
🥀نثاراراوحمطهراماموشهداصلوات
#شهید_عباس_عاصمی
#سیره_شهدا
#بیت_الشهدا
☫ صفحات معبـر بیتالشـهـدا👇
سایت | ایتا | ویراستی | ویسگون | آپارات