eitaa logo
بیت الشهدا
103 دنبال‌کننده
429 عکس
307 ویدیو
17 فایل
بسم الله و بالله معبری برای بیان معارف الهی،سیره علما و شهدا ،مباحث بصیرتی و تحلیلی مسائل روز... ☘️صفحات ما را در فضای مجازی دنبال کنید☘️ https://zil.ink/beytoshohada.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
💬 خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟؟؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای نمی‌جنگیم ما برای اسلام می‌جنگیم. تا هر زمان که در خطـــر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستین هایش را بالا زد. چند نفر به زبان های مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا می‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت است... 🔗 دریافت فایل با کیفیت در لینک زیر https://beytoshohada.blog.ir/post/1030  ☫صفحات مجازی معب‍ـر‌ بیت‌ الشـهـدا👇 https://b2n.ir/h35540
💬 خاطره‌ای از سردار شهید حاج عباس عاصمی ظهر روزی که این عزیزان به شهادت رسیدند در منطقه ای برای صرف ناهار توقف کردیم. شهید عاصمی سمت چپ بنده نشسته بود. همگی مشغول صرف ناهار شدیم که یک لحظه متوجه شدم حاج عباس نان خشک و ماست می خورد. وقتی علت را از ایشان سئوال کردم گفتند: «این ناهار برای بچه هایی تهیه شده که در منطقه مستقر هستند نه برای من که اینجا مهمان هستم.» برای بنده خیلی جالب بود که این شهید عزیز حتی در آخرین لحظات عمر پر برکت خود این حالات و روحیات خاص را حفظ کرده بود و به این گونه مسائل توجه داشت. راوی همرزم شهید 🥀نثاراراوح‌مطهر‌امام‌وشهدا‌صلوات🥀 🔗 دریافت فایل با کیفیت در لینک زیر https://beytoshohada.blog.ir/post/1080  ☫ صفحات مجازی معب‍ـر بیت‌الشـهـدا👇 https://b2n.ir/h35540
کل دارایی‌ش همین‌ها بود... وسط ضجه و اضطراب جماعت، درگوشی از همسر شهید پرسیدم: "وصیت نکرده بود چیزی بذاری کنارش موقع دفن؟" انگار از قبل آماده باشد دستم را گرفت برد سر دو تا کشو! یک شیشه آب معدنی پر از خاک، یک کیسه کوچک پر از خاک، تسبیح تربت... دلم خون شد. - اینا چیه؟ - با این دستکشا و دستمالا حرم بی‌بی زینب رو غبارروبی کرده، آخه مدافع حرم بود. گفته بذارید توی لحدم! این خاک تدفین زائر اربعینه...این خاک مسیر کربلاست...این تربتیه که تو دستاش بوده... کشو دوم هم که پر از شال عزا بود... - چرا انقدر دم دست؟ - کل دارایی‌ش همین‌ها بود... همه‌ش خاک! ☫ صفحات معب‍ـر بیت‌الشـهـدا‌ https://b2n.ir/h35540ir
✍️ از خدا خواسته بود مانند مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها و شهید ابراهیم هادی گمنام بماند، همین اتفاق هم افتاد. دو سه هفته از پیکرش خبری نبود، اما ... پس از مدتی به خواب فرمانده اش آمد و محل دفن پیکرش را نشان داد!! برای همه جای تعجب بود، او در وصیتش نیز به گمنامی اشاره کرده بود. اما به فرمانده اش گفت: پدرم هر روز برای پیدا شدن پیکر تنها پسرش، توسل به حضرت زهرا دارد و خانم به من فرمودند شما برگرد... 📚کتاب مهمان شام شهید سیدمیلادمصطفوی ☫ به معب‍ـر‌ بیت‌‌ الشـهـدا بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/85262701Cace51fded3
🌷 شهید عبدالحسین برونسی فرمانده تیپ جواد الائمه (ع) ✍️ زمانی که کار آزاد داشت و بنایی می‌کرد، کمتر کارگری بود که باهاش دووم بیاره، می‌گفت: من نونی که میخورم باید حلال باشه. معتقد بود که روز قیامت باید، من از این صاحب کار طلب داشته باشم نه بدهکارش باشم. کارش واقعا عالی بود و یه ذره از کارش نمی‌دزدید. هر خونه‌ ای که می‌ساخت فرض می کرد برای خودش می‌سازه، بناها که تعطیل می‌کردن، اون صبر می‌کرد و مثلا پانزده یا بیست دقیقه بیشتر کار می‌کرد تا احیانا کم کاری نکرده باشه.. 🇮🇷 | معبر سایبری بیت الشهدا 📲 | @beytoshohada_ir
✍ اولين دوره ي نمايندگي مجلس داشت شروع مي شد بهش گفتم «...خودت رو آماده كن، مردم مي خواهندت.» قبلا هم به ش گفته بودم. جوابي نمي داد. آن روز گفت «...نمي تونم. خداحافظي شب عمليات بچه ها رو با هيچي نمي تونم عوض كنم.» منبع: يادگاران، جلد۲كتاب شهيد محمد ابراهيم همت ، ص۱۷ 🇮🇷 | معبر سایبری بیت الشهدا 📲 | @beytoshohada_ir
✍️ شهیدجعفر حجازی نمونه ی کاملی از اخلاص بود. او می گفت روزی از پله های دبیرستان ابن سینا همدان که بالا می رفتم لحظه ای تردید مرا فرا گرفت. نمی دانم به خاطر چه بود. گفتم خدایا اگر می گویند قادری و بدون اذن تو هیچ کاری انجام نمی شود، همین الآن نگذار که از این پله ها بالا بروم. در همان موقع بود که پاهایم بر زمین میخکوب شد و توان کوچکترین حرکتی را در خود ندیدم. پس از شهادت او بچه ها دفتر خاطراتش را از کوله پشتی اش بیرون آوردند، در آن نوشته بود: «خدایا مرا مثل علی اصغر امام حسین (ع) بپذیر.» سرانجام در عملیات صاحب الزمان (عج) (اردیبهشت ۱۳۶۵) ترکشی گلویش را برید و دعایش را مستجاب کرد. منبع: کتاب کرامات شهدا، صفحه:۷۶ 🌐 ‌https://beytoshohada.blog.ir/post/1107 🇮🇷 | معبر سایبری بیت الشهدا 📲 | @beytoshohada_ir
✍️ خاطره‌ای از شهید حاج عباس عاصمی | از شهدای شمالغرب قم ظهر روزی که این عزیزان به شهادت رسیدند در منطقه ای برای صرف ناهار توقف کردیم. شهید عاصمی سمت چپ بنده نشسته بود. همگی مشغول صرف ناهار شدیم که یک لحظه متوجه شدم حاج عباس نان خشک و ماست می خورد. وقتی علت را از ایشان سوال کردم گفتند: «این ناهار برای بچه هایی تهیه شده که در منطقه مستقر هستند نه برای من که اینجا مهمان هستم.» برای بنده خیلی جالب بود که این شهید عزیز حتی در آخرین لحظات عمر پر برکت خود این حالات و روحیات خاص را حفظ کرده بود و به این گونه مسائل توجه داشت. راوی همرزم شهید 🔗 دریافت فایل با کیفیت در لینک زیر https://beytoshohada.blog.ir/post/1080 🥀نثاراراوح‌مطهر‌امام‌وشهدا‌صلوات ☫ صفحات معب‍ـر بیت‌الشـهـدا👇 سایت | ایتا | ویراستی | ویسگون | آپارات