eitaa logo
بیت الشهدا
103 دنبال‌کننده
427 عکس
306 ویدیو
17 فایل
بسم الله و بالله معبری برای بیان معارف الهی،سیره علما و شهدا ،مباحث بصیرتی و تحلیلی مسائل روز... ☘️صفحات ما را در فضای مجازی دنبال کنید☘️ https://zil.ink/beytoshohada.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ شهیدجعفر حجازی نمونه ی کاملی از اخلاص بود. او می گفت روزی از پله های دبیرستان ابن سینا همدان که بالا می رفتم لحظه ای تردید مرا فرا گرفت. نمی دانم به خاطر چه بود. گفتم خدایا اگر می گویند قادری و بدون اذن تو هیچ کاری انجام نمی شود، همین الآن نگذار که از این پله ها بالا بروم. در همان موقع بود که پاهایم بر زمین میخکوب شد و توان کوچکترین حرکتی را در خود ندیدم. پس از شهادت او بچه ها دفتر خاطراتش را از کوله پشتی اش بیرون آوردند، در آن نوشته بود: «خدایا مرا مثل علی اصغر امام حسین (ع) بپذیر.» سرانجام در عملیات صاحب الزمان (عج) (اردیبهشت ۱۳۶۵) ترکشی گلویش را برید و دعایش را مستجاب کرد. منبع: کتاب کرامات شهدا، صفحه:۷۶ 🌐 ‌https://beytoshohada.blog.ir/post/1107 🇮🇷 | معبر سایبری بیت الشهدا 📲 | @beytoshohada_ir
5.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 را دُکان نکنید ! 🇮🇷 | معبر سایبری بیت الشهدا 📲 | @beytoshohada_ir
داستان واقعی و آموزنده عبدالله دیوونه ✍️ اسمش عبدالله بود . . تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه همه میشناختنش! مشکل ذهنی داشت خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . . یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت نمیتونست درست صحبت کنه به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔 مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !' عبدالله دیوونه ناراحت شد به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. . خونه ما 💔💔 بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن حسین حسین خونه عبدالله باشه . . اومد خونه به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری خونه هم که اجاره ست ... !! چجوری حسین حسین خونه ما باشه کتکش زد . . گفت عبدالله من نمیدونم تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . . واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه عبدالله قبول کرد معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . . روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . . عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔 رفت ؛ از شهر خارج شد بیرون از شهر یه آقایی رو دید آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟! عبدالله دیوونه گریش گرفت تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . . آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔 عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔 رسید به مغازه حاج اکبر گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده ! حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!! امانتی یابن الحسن رو داد بهش رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . . با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔 رسید به خونه شب شده بود . . دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت چه هیئتی شد اون شب 💔 آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻‍♂ عبدالله خودش که متوجه نشد ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍 میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود حواست بود خرج هیئتت رو نداره اینجوری هواشو داشتی آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ... *میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟! میشه درد منم دوا کنی بیام حرم💔😔 یا امام حسین خیلی ها دلشون میخواد بیان کربلا اما......ندارند خودت مثل عبدالله دیوونه براشون درست کن...بحق مادرت . 😭😭😭 هر کس خوند ودلش شکست برا فرج امام زمان عج دعا کنه وثوابش رو هدیه کنه نثار اموات همه مومنین *کپی با ذکر صلوات* این داستان زیبا را حتما بخونید و هر کجا دلتون شکست برای بنده حقیرم دعا کنید🙏     ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨ 🇮🇷 | معبر سایبری بیت الشهدا 📲 | @beytoshohada_ir
23.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙️مداحی استودیویی با نوای کربلایی 🏴 بار‍ِ پرچم کربلا بعد از عقیله 🏴 روی شونه حضرت ام البنینه شب دوم محرم الحرام۱۴۰۳ هیـئت بهشت عبـاس(ع) قــم 🇮🇷 | معبر سایبری بیت الشهدا 📲 | @beytoshohada_ir
✍️ حضرت آیت الله بهاءالدینی‌(ره): عرقی که زن زیر چادر می ریزد، سه جا برای او نور می شود: ۱- درون قبر ۲- در برزخ ۳- در قیامت 🇮🇷 | معبر سایبری بیت الشهدا 📲 | @beytoshohada_ir
✍️ دل هیچ کس را نرنجانید! علامه قاضی(ره):دیگر آن که، گر چه این حرفها آهن سرد کوبیدن است، ولی بنده لازم است بگویم اطاعت والدین، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن و ترک خدعه و حیله و تقدم در سلام و نیکویی کردن با هر برّ و فاجر، مگر در جایی که خدا نهی کرده. الله الله الله که دل هیچ کس را نرنجانید! تاتوانی دلی بدست آور دل شکستن هنر نمی باشد 🔗 دریافت فایل با کیفیت در لینک زیر https://beytoshohada.blog.ir/post/1039 🌷نثارارواح‌مطهر‌علمای‌اسلام‌صلوات ☫ صفحات معب‍ـر بیت‌الشـهـدا👇 سایت | ایتا | ویراستی | ویسگون | آپارات
✍️ خاطره‌ای از شهید حاج عباس عاصمی | از شهدای شمالغرب قم ظهر روزی که این عزیزان به شهادت رسیدند در منطقه ای برای صرف ناهار توقف کردیم. شهید عاصمی سمت چپ بنده نشسته بود. همگی مشغول صرف ناهار شدیم که یک لحظه متوجه شدم حاج عباس نان خشک و ماست می خورد. وقتی علت را از ایشان سوال کردم گفتند: «این ناهار برای بچه هایی تهیه شده که در منطقه مستقر هستند نه برای من که اینجا مهمان هستم.» برای بنده خیلی جالب بود که این شهید عزیز حتی در آخرین لحظات عمر پر برکت خود این حالات و روحیات خاص را حفظ کرده بود و به این گونه مسائل توجه داشت. راوی همرزم شهید 🔗 دریافت فایل با کیفیت در لینک زیر https://beytoshohada.blog.ir/post/1080 🥀نثاراراوح‌مطهر‌امام‌وشهدا‌صلوات ☫ صفحات معب‍ـر بیت‌الشـهـدا👇 سایت | ایتا | ویراستی | ویسگون | آپارات
🏴 اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطِیعُ للّه وَلِرَسُولِهِ وَلاِمِیرِالْمُؤمِنِینَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَین ▪️فرارسیدن تاسوعای حسینی تسلیت باد التماس دعا ☫ صفحات معب‍ـر بیت‌الشـهـدا👇 سایت | ایتا | ویراستی | ویسگون | آپارات
بیت الشهدا
🏴 اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطِیعُ للّه وَلِرَسُولِهِ وَلاِمِیرِالْمُؤمِنِینَ وَ
عنایت حضرت عباس (علیه‌السلام)، به آیت الله قاضی (ره) حضرت أباالفضل العباس(عليه‌السلام) را شاگردان ايشان، ميگفتند. توضيح آنكه: مرحوم پس از سير مدارج و معارج و التزام به سلوك و مجاهدة نفس و واردات قلبيه و كشف بعضي از حجابهاي نوراني، چندين سال گذشته بود و هنوز وحدت حضرت حقّ تعالي تجلّي ننموده و يگانگي و توحيد وي در همة عوالم در پس پردة خفا باقي بود، و مرحوم قاضي به هر عملي كه متوسل ميشد اين حجاب گشوده نميشد. تا هنگامي كه ايشان از نجف به كربلا براي زيارت تشرّف پيدا كرده و پس از عبور از خيابان عباسيه (خيابان شمالي صحن مطهر) و عبور از در صحن، در آن دالاني كه ميان درِ صحن و خود صحن است و نسبةً قدري طويل است شخص ديوانه اي با ايشان ميگويد: أبوالفضل كعبة أولياء است . مرحوم قاضي همين كه وارد رواق مطهر ميشود در وقت دخول در حرم، حال توحيد به او دست ميدهد و تا ده دقيقه باقي ميماند؛ و سپس كه به حرم حضرت سيدالشّهداء عليه السلام مشرّف ميگردد در حاليكه دستهاي خود را به ضريح مقدس گذاشته بود، آن حال قدري قويتر دست ميدهد و مدت يك ساعت باقي ميماند؛ ديگر از آن به بعد مرتّباً و متناوباً و سپس متوالياً حالت توحيد براي ايشان بوده است. منبع:علامه طهرانی (ره)،مطلع انوار ج۲ص۶۴ 🇮🇷 | معبر سایبری بیت الشهدا 📲 | @beytoshohada_ir