eitaa logo
هنرمندان مرکزی
651 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
304 ویدیو
9 فایل
نظرات، پیشنهادات، انتقاد و مطالب مرتبط با حوزه فرهنگ و هنر خود را به این آیدی ارسال فرمایید @S_b_h_o_m
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷مشارکت بیشتر رمز اقتدار کشورست 🇮🇷 ما ترک و بلوچ و ترکمن ایرانیم ما جمله همیشه تن به تن ایرانیم در نقشه مباد اینکه خطی باشد هر ذره خاک این وطن ایرانیم .... @bhomarkazi
«ماه محرم رسید ...🕯️🕯️ » بعد از تو کسی به فکر احساس نبود در کرببلا عطر گل یاس نبود ... مشک و علم و زره به هم می گفتند : لب تشنه تر از گلوی عباس نبود @bhomarkazi
💎✍️روز هشتم: شبه پیمبر آمده...✍️💎 حضرت علی بن الحسین (ع) قامتی افراشتی تا لشکری حیران شود تو بیایی سمت میدان دیگری حیران شود سرفراز و سربلند و سر به زیر آماده ای سر کجا آورده طاقت؟ هر سری حیران شود وصف این روضه که آمد صفحه تاریخ ها هم قلم افتاد و هم هر دفتری حیران شود عطر خوش بوی پیمبر دور میدان تا وزید از تماشای قدت هر پیکری حیران شود تیغ می چرخد زمین می چرخد و افلاک هم با زحل با تیر او هر مشتری حیران شود قلعه ی خیبر گمانم روبرویش آمده ... دشمن از پیکارهای حیدری حیران شود اربا اربا تا رسیدی قامتی معلوم نیست آه از این صحنه ها هر مادری حیران شود قسمتی از گوشه آل عبا می چینمت .... آسمان با دیدن بال و پری حیران شود ذره های خاک هم با پیکرت جانی گرفت عالم بالا بیفتد هر دری حیران شود ... صف کشیدند این همه شمشیرها دورو برت لحظه ای برخیز تا صد لشکری حیران شود می برم سمت حرم گلدسته ای خاموش را بی اذانش هر دو چشمان تری حیران شود @bhomarkazi
💎به محضر جناب حربن ریاحی💎 روز اول راه بستی و علم برداشتی ... آب را از آبروی خود به غم برداشتی ... نامه ها بر کنج قلبت هر زمانی می رسید واژه هایش را شبیه اشک و نم برداشتی راز این صحرا سکوت بی امان نامه هاست ناگهان عشقی وزید و تو قلم برداشتی در میان سکه های کوفه با آن وعده ها سمت درگاه امامت تا قدم برداشتی با دعای ندبه ای سمت حرم می آمدی ... «یا مجیری»بر لبت این نوحه دم برداشتی ای جناب حر چگونه در میان جهل شان راه را تشخیص دادی شعله کم برداشتی از همان اول که تردیدی به دل انداختی از مسیر اشتباهت پیچ و خم برداشتی فکر کردی سمت باران دست خالی مانده ای یک قدم رفتی و دریای کرم برداشتی ... بیت های عاشقانه سهم شاعرها شود رازهایی از دل هر محتشم برداشتی... @bhomarkazi
🌒شب تاسوعای حسینی رسید🌒 او خیمه نگهدار شب صحرا بود تا بود عمود خیمه‌ها برپا بود ماهی که به دور خیمه ها می چرخید خورشید غروب عصر عاشورا بود ... @bhomarkazi
🌒شب تاسوعای حسینی رسید🌒 عمو از راه نخلستان می آیی به زیر تیر یا باران می آیی مگر دستان سبزت پر کشیدند که داری مشک بر دندان می آیی ... @bhomarkazi
🌒شب تاسوعای حسینی رسید🌒 یک سایه میان خیمه ها پنهان است در چشم قشنگ او غزل باران است ای سایه بیا کنار مادر بنشین « فردا بدنت زیر سم اسبان است ...» @bhomarkazi
🌒شب تاسوعای حسینی رسید🌒 در فاصله سعی و صفا می گردیم دنبال دو دست آشنا می گردیم در هروله میان بین الحرمین لب تشنه به دور کربلا می گردیم ... @bhomarkazi
🌒شب تاسوعای حسینی رسید🌒 قلم بر روی دستم تاب می خورد هزاران تیر بر مهتاب می خورد که وقتی مشک او شد تیرباران فرات از مشک سقا آب می خورد... @bhomarkazi
🕯️ غزل شام غریبان وقتی که از سرها گل معجر جدا شد هرچه طلا دیدند از دختر جدا شد دریا می افتد با ستون خیمه گاهش همراه آن امید یک لشکر جدا شد می ترسم از آن لحظه خاموش صحرا وقتی به روی تیغ ها کفتر جدا شد عمه تمام سعی خود را کرد آن شب هربار در آتش یکی دیگر جدا شد او می شمارد بغض هایش را به تسبیح یک دانه از آغوش نخ کمتر جدا شد هفتاد و دوگلبرگ خونین برزمین ریخت هفتاد و دو سر بود از پیکر جدا شد شاعر تمام واژه هایش را نوشته ست آن لحظه خون تازه از دفتر جدا شد @bhomarkazi