فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سازمان #اطلاعاتسپاه با انتشار تصاویر #آشوبگران تخریبگر، از مردم خواسته است، آنها را #شناسایی کنند و اطلاعات آنان را به شماره #114 سازمان اطلاعات سپاه گزارش کنند.
#نشر_حداکثری داشته باشید تا هر چه سریعتر این اوباش به سزای عملشون برسند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرتین : بابام خاک شده
دایی آرتین : بابات رفته پیش خدا
آرتین : مریم میگه بابات خاک شده ، کی برمیگرده ؟
دایی آرتین : ان شاءالله به زودی برمیگرده...
#لبیک_یا_خامنه_ای #شاهچراغ #امام_زمان
✍🏻 این خانم امروز با وقاحت تمام در مترو و در طالقانی به همین صورت حضور داشت اما مردم فقط با او صحبت می کردند ولی او با پرخاش جواب می داد
🔹 فکر کنید جای این خانم بی حجاب در جمع انقلابی ها یک خانم باحجاب در جمع اغتشاشگران بود چه اتفاقی می افتاد؟؟
🔹 آره ما مثل هم نیستیم....
#پایان_مماشات
#لبیک_یا_خامنه_ای
#همه_می_آییم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اوه اوه 😂😂😂
🔹 یه نفر تو مترو هرچی شعار میده کسی جواب نمیده تا اینکه به رهبری توهین میکنه و... ادامه ماجرا رو ببینید😂
#پایان_مماشات
#لبیک_یا_خامنه_ای
#همه_می_آییم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"خواستگاری به سبک مذهبی😂"
ولی خدایی دقت کردید مذهبیا عاشق ترن؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 فاطمه (س) را خواستم معصومه (س) را زائر شدم
🏴 فیض قبر مادری از قبر دختر میرسد ...
▪️شهادت بانوی کرامت و مهربانی، حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها را تسلیت میگوییم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #امیرالمؤمنین #امام_علی علیهالسلام فرمودند:
🍃 چهار گناه 🔥 هست که از خود گناه بدتره 📛
1⃣ اصرار به گناه داشتن 😬
2⃣ کوچک شمردن گناه 🤫
3⃣ افتخار به انجام گناه 😣
4⃣ شادی و خوشی بعد از گناه 😱
🎤 حجت الاسلام عالی
✨بسماللهالرحمنالرحیم✨
مولای مهـــــربانم سلام♥️
دلمان تنگ است و جانمان بیقرار ...
دلخوشیم به اینکه شما
از حجم تنهایی ما آگاهید ...
روزگار فراق به درازا کشیده ...
به اندازه ی یک عمر ...
یک عمر چشم براهی ،
ای کاش می آمدید،
ای کاش خدا فرج شما را برساند ...
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
#ناحلہ🌼
#قسمت_هجدهم
#پارت_اول
یک دو سه نشد که ماشین از جاش کنده شد .
پشت چشمم و نازک کردم و رفتم سمت سالن.
اه اه اه
اخه چرا این پسره غیر عادیه؟
چرا انقد رفتارش رو من تاثیر داره ؟
چرا
کل تایمِ کلاسارو با همین افکار گذروندم .
چقدر دلم برای ریحانه میسوخت .
دختر تک و تنها بیچاره
داداششم که ، باید خداروشکر کرد تا حالا نکشتش .
دلم میخواست تو زندگیشون فضولی کنم.
نمیدونم چرا ولی یه جورایی جذاب بود برام .
تو همین افکار بودم که زنگ مدرسه خورد .
وسایلامو مثه هیولا ریختم تو کیفو سمت حیاط حمله ور شدم .
با دیدن سرویسم رفتم سمتش و سوار ماشینش شدم .
____
مشغول تستای ادبیات بودم که صدای قارو قور شکمم منو سمت اشپزخونه کشید .
به محض ورود به اشپزخونه با خنده ی کش دار مامانم مواجه شدم
+دختر چقد درس میخونی نترکی یه وقت ؟
_الان این تیکه بود یا ...؟
+تیکه چیه ؟؟بیا بریم بازار یه خورده لباس بخریم نزدیک عیده ها .
_مامااااانننن!!! عید دیگه چه صیغه ایهه؟؟
مگه من نگفتم اسم اینکارا رو الان پیش من نیار.
من الان درگیر درساممم. درسسسسااااامممم
+اه فاطمه دیگه شورشو در اوردیا .
بسه دیگه دختر.
خودتو نابود کردی .
من نمیزارم مصطفی رو به خاطر ....
دستمو گذاشتم رو بینیم و به معنای سکوت نچ نچ کردم و نزاشتم ادامه بده.
_مامان من حرفمو گفتم .
بین من و مصطفی هیچ حسی نیست
حداقل از طرف من.
من جز به چشم برادری بهش نگاه نکردم .
این مسئله از نظر من تموم شدست .
خواهش میکنم دیگه حرف نزنیم راجبش .
اینو گفتمو رفتم سمت اتاقم .
وای من واقعا بین این همه فشار باید چیکار کنم. وای !
تلفن خونه رو تو راه اتاقم برداشتم و شماره ی ریحانه رو گرفتم .
یه دور زنگ زدم جواب نداد .
برا بار دوم گرفتم شماره رو . منتظر شنیدن صدای ریحانه بودم که با شنیدن صدای مردونه ترسیدم و تلفنو قطع کردم.
یعنی اشتباه گرفتم شماره رو؟
دوباره از رو گوشیم شماره رو خوندمو گرفتم .
بعدِ سه تا بوق تلفن برداشته شد .
دوباره صدا مردونه هه بود .
#اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
🦋@bi3imchi