ریمیکس بی تو🍂🍁 ·‌ ･ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ･ ·‌ ·‌ ✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓 @bi_365_to 🎵

گفت: تو همدردی یا تو هم دردی:)❤️‍🩹 . ·‌ ･ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ･ ·‌ ·‌ ✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓 @bi_365_to 🎵

‌ درد به آدما یاد میده که چجوری زنده بمونن . . ·‌ ･ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ･ ·‌ ·‌ ✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓 @bi_365_to 🎵

جمع شدن دورت کیا ؟🥺 ·‌ ･ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ･ ·‌ ·‌ ✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓 @bi_365_to 🎵

شما رو با این ریمیکس تنها میذارم😢👌 ·‌ ･ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ･ ·‌ ·‌ ✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓 @bi_365_to 🎵

موزیک کلیپ بالا👆🔥 ·‌ ･ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ･ ·‌ ·‌ ✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓 @bi_365_to 🎵

گیر میده میگه بگو هستم کیت؟ ·‌ ･ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ･ ·‌ ·‌ ✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓 @bi_365_to 🎵

⛓❤️‍🔥⛓❤️‍🔥⛓❤️‍🔥⛓❤️‍🔥 دیدی یه جاهایی بدجور دلت گیر می‌کنه نمیشه؟ من الان همونجا گیر کردم😔 اسمم رعناست دختری که عاشق پسر حاجی محله مون شده ولی اون‌محل سگ بهم نداد و ازدواج کرد،از سر لجبازی زن شرور ترین پسر محله شد تا بتونم دوباره خودم و به عشقم نزدیک کنم... حتی اگه قرار بود بخاطرش کلی تاوان پس بدم...🔥 ******* پشت دیوار وایساده بودم و مدام سرک میکشیدم ببینم زهرا کی میاد، دل تو دلم نبود بفهمم چی میشه، داشتم کار خیلی خطرناکی میکردم، بالاخره زهرا بدو بدو اومد، نفس نفس میزد و وقتی بهم رسید به دیوار تکیه داد، دستاش و روی زانوش گذاشت و سرش رو به طرف پایین گرفت... نگاهم رفت سمت کاغذ تو دستش، اون و از لابلای انگشتاش بیرون کشیدم و گفتم -ندادی بهش؟ بلند شد وایساد و گفت: خاک تو سرت کنن با این عاشق شدنت -چرا؟ -بابا طرف داره زن میگیره، میخوان امشب برن بله برون قلبم مچاله شد با این حرف زهرا، غمزده پرسیدم: تو از کجا میدونی؟ -باباش داشت به شاگردش میگفت شیرینی خوب بخره برای بله برون یکی یدونه پسرش -دروغه، حتما شوخی میکرده زهرا یدونه زد تو سرم و گفت -چه شوخی ای داره مرد گنده با شاگردش؟ خل شدیا، جاوید پر -زر نزن بابا، غلط کرده، من میخوامش هلم داد جلو و گفت: میخوای برو دیگه، برو به باباش بگو اومدم خواستگاری پسرت ادامه دارد....❤️‍🔥 ·‌ ･ ┉┅━━♥️━━┅┉ ･ ·‌ ✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓 @bi_365_to

⛓❤️‍🔥⛓❤️‍🔥⛓❤️‍🔥⛓❤️‍🔥 میدونستم نمیشه، جاوید و خانواده اش از خانواده های بازاری و پولدار محله مون بودن، اما بابای من یه کارگر ساده بود با پنج تا بچه، من بچه ی اولشون بودم، بعد از من دوتا دختر و دوتا پسر هم بودن، ریحانه و راضیه، خواهرام بودن، رضا و محمد هم داداشام، یک سالی میشد که دل بسته بودم به عشق پسر پولدار محله، هرکاری میکردم عاشقم بشه، منو ببینه، فکر میکردم همین که خوشگلم کافیه، حتما مثل همه ی اون پسرهایی که تو خیابون میفتادن دنبالم عاشقم میشه و میاد خواستگاریم، اما جاوید هیچ وقت منو ندید، زهرا که فهمید من عاشق جاوید شدم گفت براش نامه بنویس، بهش بگو یا قبول میکنه یا میگه نه دیگه... اون روز، سومین روز از دومین ماه تابستون سال هفتاد و پنج، من این کار و کردم، تلفن نداشتیم، تازه اگر هم داشتیم من آدمی نبودم بتونم خودم حرف بزنم و بگم که عاشقتم، براش نامه نوشتم و زهرا بهترین دوستم قبول کرد اون نامه رو به جاوید برسونه، اما اون روز فهمیدم که هیچ وقت بهش نمیرسم، ادامه دارد....❤️‍🔥 ·‌ ･ ┉┅━━♥️━━┅┉ ･ ·‌ ✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓 @bi_365_to

نبینم مثل من اعتماد کردی به خیلیا🚶🖤 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‎‌‎ ·‌ ･ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ･ ·‌ ·‌ ✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓 @bi_365_to 🎵

موزیک کلیپ بالا👌🖤 ·‌ ･ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ･ ·‌ ·‌ ✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓 @bi_365_to 🎵

روز اول 365 روز بدون تو...... ·‌ ･ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ･ ·‌ ·‌ ✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓 @bi_365_to 🎵