#قسمت_چهارم
طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا
آماده اید تا ادامه قصه رو براتون بگم❓ ...تا اونجا گفتم که مردم بی وفا، کوفه رو آب💦 و جارو🌾 کرده بودند. یزید و لشکریانش👹👺 هم جشن و شادی به پا کرده بودند😔
صبح که شد، من به همراه خانواده رنج دیده امام حسین(علیه السلام)☀️ و اسرای نورانی وارد شهر کوفه شدیم.
مردم کوفه دیدند امام حسین(علیه السلام)☀️ شهید شدند. خانواده پیامبر مهربان☀️ را آدم های سنگدل👹 اسیر کردند.
مردم ناراحت شدند😔 شروع به گریه کردند😭
توی آسمان پرواز کردم🕊 صدای گریه اون مردم بی وفا همه جا پیچیده بود.
امام چهارم، امام سجاد(علیه السلام)☀️ خدا را به خاطر همه نعمت هایش شکر کردند. فرمودند:
ای مردم، اسم من ✨علی✨ است. من پسر بزرگ امام حسین(علیه السلام)☀️ هستم. من پسر کسی هستم که يزيديان👹 بدون هیچ گناهی او را به شهادت رساندند😔
ای مردم، شما خودتان به پدر من نامه📜 نوشتید که به کمک شما بیاید. شما را از دست یزید و لشکریانش👹 نجات دهد.
اما خود شما امام مهربانتان را تنها گذاشتید. باعث شهادت ایشان شدید😔
وقتی امام صحبت می کردند، بی اختیار اشکم می آمد😭
اصلا توان پرواز کردن نداشتم😔 فقط گوشه ای نشستم و به سخنان امام☀️ گوش دادم...
#ادامه_دارد...
@bibiroghaaye