مدیر مدرسه
از بهترین داستانهای جلالآلاحمد
که به سبک رئالیست نوشته شده است.
در بالا کتاب صوتی آن را قراردادیم.
#بغض_قلم
🆔 @bibliophil
02.Baqara.243.mp3
1.84M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم
🌺 قسمت ۲۴۳ | سوره بقره | أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ
🎤 آیتالله قرائتی
👇هر روز تفسیر قرآن: ۹min
#قرآن
#تفسیر_قرآن_صوتی
#کتاب
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🆔 @bibliophil
کارگاه داستان حماسی اهواز ۲ آذر ۱۴۰۲.mp3
45.65M
❇️ فایل صوتی کارگاه تخصصی "داستان حماسی" در اهواز، ۲ آذر ۱۴۰۲
مدرس جلسه: خسرو عباسی
@hamasiaward
🆔 @bibliophil
02.Baqara.244.mp3
2.2M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم
🌺 قسمت ۲۴۴ | سوره بقره | وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
🎤 آیتالله قرائتی
👇هر روز تفسیر قرآن: ۱۱min
#قرآن
#تفسیر_قرآن_صوتی
#کتاب
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🆔 @bibliophil
دیشب تا ساعت ۳ شب بیدار بودم
یک ساعت و نیم قبل این ساعت خواندن
کتاب تمام شده بود اما آلا و خلیل اجازه
نمیدادند بخوام.
داستان آلا دختری که در غزه زندگی میکرد
و خلیل پسری اهل شیلی
خوب اینکه چیزی نیست اما این داستان
واقعی بود. دو معشوقه که رسیدن شان
به هم غیر ممکن بود.
اسرائیلیها اجازه بیرون رفتن هیچکدام از
اهالی غزه را نمیدهند و هیچ خارجی هم
حق ورود به غزه را ندارد.
این دو معشوق ماندهاند بین جنگ اسرائیل
و محاصرهی غزه
اینها هم خیلی مهم نیست
خلیل از وسط فساد و بیبندوباری آمریکایلاتین خدا را در غزه پیدا کرده بود.
و جالبترین قسمت ماجرا آرام نبودن خلیلبود، خلیل اصلا آرام نبود.
دلش میخواست تمام مردم شیلی
طعم لذت بخش شیعه بودن را بچشند.
خیلی از آلا و خلیل خجالت کشیدم.
اگر مسلمان یعنی این، من بویی از مسلمانی نبردهام. بچههایی که خیال میکنید فعال فرهنگی هستید و دارید کوه جابهجا میکنید، خودتان را با خلیل مقایسه کنید. همین.
#تاوان_عاشقی
#بغض_قلم
🆔 @bibliophil
یک سر این داستان واقعی در شیلی میگذرد، سر دیگرش در غزه. این دو سر میخواهند به هم گره بخورند.
کِی؟ وسط جنگ هشتروزه غزه و اسرائیل!
دین و مذهبشان؟ خانوادهها؟ تهدید ترور! پلیس مصر! حماس! تکفیریها! داعش! قاچاق آدم!
آیا خلیل حاضر میشود زیر تهدیدهای مصر و ا.سرا.ئیل برود گذرگاه رفح؟ چطور؟
آیا آلاء از محاصره غزه میزند بیرون؟
با کدام مجوز؟
پای کشور ثالثی در میان است؟ یکی این وسط جاسوس نباشد! لو میروند؟ گیر میافتند؟
عبور از این اما و اگرها تاوان دارد. خلیل و آلاء از پس آن برمیآیند؟ همه میگویند نه.
#تاوان_عاشقی
#محمد_علی_جعفری
#بغض_قلم
🆔 @bibliophil
البته سوژه داستان جذاب بود اما از نظر نثر و مهارت داستاننویسی ضعیف بود به طوری که میخواستم همان چند صفحه اول کتاب را ببندم و بخوابم.
پرسیدید برا لیگ کتاب
آقای حسیندارابی
تاوان عاشقی خوندی؟!
بله قصدم اینکه شرکت کنم
البته من سه تا از کتابهای لیگ رو قبل
اینکه ایشون معرفی کنند مطالعه کرده بودم.
بعضیهاش ارزش داستاننویسی نداره
ولی ارزش خوندن داره.
شما هم دوست داشتید شرکت کنید.
از نظر داستاننویسی رمان عزرائیل
از بقیهش قویتر.
#بغض_قلم
🆔 @bibliophil
-داستان-کوتاه-هوشنگ-گلشیری.pdf
647.9K
این مجموعه ده داستان از هوشنگ گلشیری که بحث امروز ما روی داستان کوتاه نقشبندان
🆔 @bibliophil
بغض قلم
🖌 سبکشناسی داستان کوتاه ایرانی 📒 قسمت هفدهم/ نمونه چند داستان مدرن ⭐️داستان درخت گلابی / گلترق
🖌 سبکشناسی داستان کوتاه ایرانی
📒 قسمت هجدهم/ تحلیل داستان نقشبندان هوشنگگلشیری
این داستان نمونهای از یک داستان مدرن
که در آن راوی روایت را به صورت خطی پیش نمیبرد. گاهی از گذشته گاهی حال
روایت میکند.
در داستان مدرن شخصیت گوشهگیر و تنهاست در این داستان هم جواد بهزاد شخصیت اصلی و راوی داستان از زندگی
زناشویی خود که از دست رفته صحبت میکند. شیرین همسر راوی به بیماری سرطان مبتلا شده و برای اینکه همسرش را به ظاهر کمتر آزار بدهد او را ترک کرده است.
هنر گلشیری در این است که داستانی ساده را به سبک مدرن و با لحنی غنایی به شرح تلاطمهای عاطفی انسانی تنها و غمزدهی
زمانه ما تبدیل میکند.
داستان از منظری درونی و با زاویه دید اول شخص روایت میشود.
جواد بهزاد روی بوم نقاشی درحال کشیدن
زنی سوار بر دوچرخه است. دور شدن زن دوچرخه سوار تصویری از دور شدن همسر راوی است.
در حین کشیدن نقاشی خاطرات خود را هم به یاد میآورد.
راوی به علت شغل نقاشی به رنگها حساس است و در توصیفها این حساسیت به مکانها و اشیا مشخص است.
توصیف در داستان مدرن در خدمت بیان تنهایی انسان مدرن است. (خم خیابان را میبینم و خورشید را که... افق روبه را نارنجی مایل به زرد کرده است. نه، خورشید از آن راسته که بالا میرفتیم پیدا نبود، فقط رنگ نارنجی مایل به زرد افق بود)
📒کتابداستانکوتاهدرایران
🆔 @bibliophil