eitaa logo
بغض قلم
634 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
311 ویدیو
34 فایل
هیچ چیز جای کتاب را پر نمی‌کند! هر روز اینجا دورهم چند صفحه کتاب می‌خونیم، اصلا هم درد نداره💉 📘 محدثه قاسم‌پور/کتاب‌‌ها: _پشت‌پرچم‌قرمز _شب‌آبستن _نمیری‌دختر ❌ارسال مطالب کانال بدون لینک، حلال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
02.Baqara.076.mp3
1.76M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم 🌺 قسمت هفتاد و شش | سوره بقره | وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَا بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ قَالُوا أَتُحَدِّثُونَهُمْ بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَاجُّوكُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّكُمْ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ 🎤 آیت‌الله قرائتی 👇هر روز تفسیر قرآن: 7mint ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اولین شراره های آتش کینه در کناره متولد شد. آن زمان که علی (علیه السلام) بر ساقه بازوان پیامبر شکفت، دانه‌های خشم در خاکریز قلب حسادت جوانه زد. پیامبر شاید سخن تازه‌ای نگفته بود. آنچه را که به رمز در اینجا و آنجا فرموده بود، به صراحت به همه‌ی مردم اعلام کرد. این برای دشمن سنگین بود. روشن بیان کرده بود پیامبر، به روشنایی روز که علی (علیه السلام) صراط است، علی (علیه السلام) اتمام و اکمال دین شماست. تا غروب خورشید پیامبر کینه، دندان به جگر گذاشت. دشنه‌ها در کارگاه انکار غدیر پرداخته شد. آنچه مولای ما علی (علیه السلام) کرد ، غفلت نبود، عین حضور بود. ۲۵ سال استخوان در گلو و خار در چشم زیستن تنها کار مردی ست که فاتح خبیر و ناظر مامور به سکوت آتش گرفتن درب خانه خویش است. اگر امروز، روزی سه بار از ماذنههای دنیا بلند است، حاصل سال ها خون دل خوردن‌های فرزندان علی ست. 📒 کتاب خدا کند تو بیایی / سید مهدی شجاعی/ نشر نیستان 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
02.Baqara.077.mp3
1.72M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم 🌺 قسمت هفتاد و هفت | سوره بقره | أَوَلَا يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ 🎤 آیت‌الله قرائتی 👇هر روز تفسیر قرآن: 7mint ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ 🆔 @bibliophil
🌕💐 💐 🔹️مسجد داشت خلوت می شد. نماز جماعت تمام شده بود. عده زیادی بلند شده و رفته بودند. تنها چند نفری نشسته بودند یا نماز می خواندند. 🌟 امام موسی کاظم (علیه السلام) مشغول نماز خواندن بود. زکریا تکیه داده بود به دیوار صحن و عجله‌ای برای رفتن نداشت. منتظر بود امام نمازش را تمام کند تا ایشان را همراهی کند. پیرمردی هم نزدیک امام نشسته بود. او هم انگار عجله‌ای برای رفتن نداشت. شاید هم خم و راست شدن و سجده و رکوع خسته‌اش کرده بود. آخر پای پیرمرد درد می‌کرد. به زحمت می‌توانست روی پا بند بشود و بدون عصا اصلا نمی‌توانست راه برود. 🔹️مدتی بعد، پیرمرد تصمیم گرفت بلند شود و راه بیفتد. به سختی روی پاهای لرزانش بلند شد، اما انگار بعد یادش آمد که فراموش کرده عصایش را بردارد. خم شدن و برداشتن عصا برایش سخت بود. یکی دو بار تلاش کرد، اما نتیجه‌ای نگرفت. 🔹️ زکریا فاصله‌اش با پیرمرد زیاد بود و نمی‌توانست به کمکش برود. شاید تنبلی‌اش می‌آمد از سر جای خود برخیزد، اما در همین موقع اتفاق عجیبی روی داد. ✴️ علیه السلام در همان حال نماز، عصای پیرمرد را برداشت و به او داد و بعد نمازش را ادامه داد. 📚حکایت هایی از زندگی امام موسی کاظم (علیه السلام) 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیشتر از یکساله توفیق شده دارم برا نوشتن داستانی از زندگی امام کاظم درباره ایشان مطالعه می‌کنم. فقط بگم ما ایرانی‌ها خیلی خیلی مدیون این آقا هستیم. و بیشتر از تصور ایشون باب‌الحوائج هستند. و این لقب در زمان خود امام بهشون داده شده، چون هیچ حاجتمندی از در خانه ایشان دست خالی رد نمی‌شد، حتی دشمنان 🆔 @bibliophil
❤️ باب‌الحوائج دشمنان یکی از دشمنان حضرت در راه مسجد و داخل مسجد به حضرت کاظم دشنام می‌داد. یاران تحمل این بی‌ادبی‌ها را نداشتند و می‌خواستند این دشمن رو از سر راه بردارند. روزی امام کاظم سوار بر مرکب خود شدند و به مزرعه مرد دشنام دهنده رفتند. مرد باز هم اهانت کرد و امام مقابل مرد قرار گرفت و از کار و کاسبی او پرسید. مرد از ضرری که کرده گفت و امام چند برابر سود مرد رو به او داد و از مزرعه خارج شد. روزهای بعد مرد در نماز امام کاظم شرکت می‌کرد و از دوستان حضرت شد. 📒کتاب امام کاظم/ محمدزاده 🆔 @bibliophil
❤️کار کار کار ! امام کاظم (علیه‌السلام)‌ در زمینی که متعلق به شخص خودش بود، مشغول کار و اصلاح زمین بود. فعالیت زیاد، عرق امام (علیه‌السلام) را از تمام بدنش جاری ساخته بود. علی بن ابی حمزه بطائنی در این وقت رسید و عرض کرد: - «قربانت گردم، چرا این کار را به عهده دیگران نمی‌گذاری؟» امام فرمود: چرا به عهده دیگران بگذارم؟ افرادِ از من بهتر همواره از این کارها می‌کرده‌اند. - مثلا چه کسانی؟ - رسول خدا و امیرالمؤمنین و همه پدران و اجدادم. اساسا کار و فعالیت در زمین از سنن پیغمبران و اوصیای پیغمبران و بندگان شایسته خداوند است‏. 📒 استاد مطهری، کتاب داستان راستان، ج۱، ص۱۸۶ 🆔 @behesht_media