eitaa logo
کانال سردار شهید علی حاجبی
181 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
76 فایل
سلام ضمن خوش آمد گویی خدمت عزیزان منتظر راهنمایی و همکاری شما هستیم
مشاهده در ایتا
دانلود
37.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍به غربت و به عزت از این معبر رد شدن و به خدا رسیدن که ما به رسالت و به مأموریت در این معبر بشینیم و کمک ولی خدا کنیم... کانال شهید سردار حاج علی حاجبی https://eitaa.com/bidaravelayat1
✍مقام معظم رهبری مد ظله العالی اگر این شهادت ها نبود اگر این فداکاری ها نبود این نظام باقی نمی ماند این نهال نظام مورد تهاجم طوفان های سخت بود... کانال شهید سردار حاج علی حاجبی https://eitaa.com/bidaravelayat1
6.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍ماندن در قله مهم تر از فتح قله است.... کانال شهید سردار حاج علی حاجبی https://eitaa.com/bidaravelayat1
✍عکس ماندگار سردار شهید حسن عباسی در کنار سردار شهید محمد قنبری سردار شهید علی عابدینی و حاج محمد رضا امراللهی اخوی شهیدان مهدی و علی امراللهی... 🔹سردار پاسدار شهید جاوید الاثر حاج حسن عباسی در تخریب لشکر ثارالله بود شهید عباسی از فرماندهان تخریب بود و در تمام عملیات‌هایی که لشکر ۴۱ ثارالله از سال ۱۳۶۰ تا هنگام شهادت ایشان حضور داشت شرکت می‌کرد... 🔸این شهید بزرگوار با حکم سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده دلاور لشکر ۴۱ ثارالله جانشین گردان آبی خاکی ۴۱۰ حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم شد و در عملیات بدر در غرب دجله بعد از شکستن موفقیت آمیز خط دشمن با اصابت تیر مستقیم به شاهرگ گردن به شهادت رسید و هنگام بازگرداندن پیکر مطهرش به وسیله قایق با اصابت گلوله به قایق و غرق شدن در آب مفقود گردید. 🔹آرزوی سردار شهید عباسی این بود که مانند حضرت فاطمه زهرا سلام الله و دیگر همرزمان مفقودش مفقودالاثر بماند تا شرمنده پدر و مادر شهدای مفقود نشود آرزوی او برآورده شد و هنوز پیکر پاکش بازنگشته است... 🔸محور اصلی وصیت‌نامه این شهید جاوید الاثر اطاعت از امر خداوند و ائمه معصومین سلام الله علیهم و پیروی از امام امت و ولی فقیه می‌باشد. 💢فرازی از وصیت این شهید بزرگوار ما هرچه داریم از نعمت ولایت فقیه و رهبر است ادامه دهنده راه شهدا باشیم... کانال شهید سردار حاج علی حاجبی https://eitaa.com/bidaravelayat1
✍شهدا چشمشان را به روی دنیا بستند تا آسمان معراجشان شود و پرواز نمایند به سوی معبود هدیه به روح مطهر و ملکوتی شهید رضا رمضانی صلوات... کانال شهید سردار حاج علی حاجبی https://eitaa.com/bidaravelayat1
19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عنایت حضرت زهرا(س) در دفاع مقدس.... استاد عالی... روایتی از شهید عبدالحسین برونسی فرمانده تیپ جوادالائمه...یادش گرامی و راهش پر رهرو باد💗 🔰 🔻سردار شهید عبدالحسین برونسی متولد سال ۱۳۲۱ در روستای “گلبوی” از توابع تربت حیدریه است.قبل از انقلاب اسلامی به کار سخت و طاقت‌فرسای بنایی مشغول بود و در کنار آن به خواندن دروس حوزوی نیز روی آورده بود تا اینکه بعدها به علت شدت یافتن مبارزات او زندانی و مورد شکنجه‌های وحشیانه ساواک قرار گرفت. 💠با پیروزی انقلاب اسلامی زمینه‌های لازم برای رشد او مهیا شد و در جریان جنگ تحمیلی چنان لیاقت و کارآمدی از خود نشان داد که زبان‌زد همگان شد. 🕊او در تاریخ ۲۳ اسفند سال ۱۳۶۳ با مسئوولیت فرماندهی تیپ ۱۸ جوادالائمه(ع) در منطقه عملیاتی بدر به شهادت رسیده و پیکرش در منطقه عملیات بر جای می ماند. 📍سال‌ها بعد در جریان تفحص شهدا پیکر ایشان شناسایی و در تاریخ هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۰ در سالروز شهادت حضرت زهرا (س) در بهشت رضا(ع) در مشهد مقدس به خاک سپرده شد. 🌷 شهید عبدالحسین برونسی🌷
🌷 ۲۳ اسفند سالگرد 🌷شهيد برونسى، سربازیش را باید داخل خانه‌ی جناب سرهنگ می‌گذراند آن هم زمان شاه.  وقتى وارد خانه شد و چشمش به زنِ نیمه عریانِ سرهنگ افتاد بدون معطلی پا به فرار گذاشت و خودش را برای جریمه‌ای كه انتظارش را می‌كشید آماده كرد. 🌷جریمه‌اش تمیز كردن تمام دستشويى هاى پادگان بود، هیجده دستشویى كه در هر نوبت چهار نفر مأمور نظافتشان بودند هفت روز از این جریمه سنگین می گذشت كه سرهنگ برای بازرسى آمد و گفت: بچه دهاتى سر عقل اومدی؟ 🌷عبدالحسین كه نمی خواست دست از اعتقادش بكشد گفت: این هیجده توالت كه سهله، اگه سطل بدی دستم و بگی همه‌ی این كثافت ها رو خالى كن توی بشكه بعد ببر بریز توی بیابون و تا آخر سربازی هم كارت همین باشه با كمال میل قبول میكنم ولى دیگه توی اون خونه پا نمی ذارم. بیست روزی این تنبیه ادامه داشت اما وقتى دیدند حریف اعتقاداتش نمی شوند، كوتاه آمدند و فرستادنش گروهانِ خدمات. 🌟 سهم خانواده من!؟ 📍همسر شهید: يك روز با دو تا از همرزماش آمده بود خانه. آن وقت‌ها هنوز كوی طلاب می‌نشستيم. خانه كوچک بود و تا دلت بخواهد گرم. فصل تابستان بود و عرق همين‌طور شُرشُر از سرو رويمان می‌ريخت. رفتم آشپزخانه. يک پارچ آب يخ درست كردم و آوردم برايشان. یكی ‌از دوست‌های عبدالحسين گفت:"ببخشيد حاج آقا." اگر جسارت نباشد می‌خواستم بگويم كولری را كه داديد به آن بنده خدا، برای خانه خودتان واجب‌تر بود. يكی ديگر به تاييد حرف او گفت: آره بابا، بچه‌های شما اينجا خيلي بيشتر گرما می‌خورند. ➖ كنجكاو شدم. با خودم گفتم: پس شوهر ما كولر هم تقسيم می‌كند! منتظر بودم ببينم عبدالحسين چه می‌گويد. خنده‌ای كرد و گفت: اين حرف‌ها چيه شما می‌زنيد؟ رفيقش گفت: جدی می‌گويم حاج آقا. باز خنديد و گفت: شوخی نكن بابا جلوی اين زن‌ها! الان خانم ما باورش می‌شود و فكر می‌كند اجازه تقسيم كولرهای دنيا، دست ماست. انگار فهميدند عبدالحسين دوست ندارد راجع به اين موضوع صحبت شود؛ ديگر چيزی نگفتند. من هم خيال كولر را از سرم بيرون كردم. می‌دانستم كاری كه نبايد بكند، نمی‌كند. از اتاق آمدم بيرون. 🔻 بعد از شهادتش، همان رفيقش می‌گفت: آن روزها وقتی شما از اتاق رفتيد بيرون، حاج آقا گفت: می‌شود آن خانواده‌ای كه شهيد دادند، آن مادر شهيدی كه جگرش داغ دار است، توی گرما باشد و بچه های من زير كولر؟! كولر سهم مادر شهيد است، خانواده من گرما را می‌توانند تحمل كنند. 📚منبع: کتاب خاک‌های نرم کوشک
: شهید برونسی از عجایب و استثناهای انقلاب اسلامی است. 🔰 | 🔻خدايا! اگر می‌دانستم با مرگ من يک دختر در دامان حجاب می‌رود، حاضر بودم هزاران بار بميرم تا هزاران دختر دردامان حجاب بروند. 🌷