✨چند روز بعد از عملیات دیدمش ، هر جا میرفت یه کاغذ و خودکار باهاش بود !
از یکی پرسیدم ، این بچه چشه ؟!
گفت ، توی عملیات گوش هاش آسیب دیده ، آنقدر آر پی چی زده دیگه نمی شنوه ، باید براش بنویسی تا بفهمه !!
👈 گوش هایت را دادی تا ما چشم و گوشمان باز شود ،
چشم و گوشمان باز نشد ! ، هیچ !! ، بماند !!!!
شرمنده ی ایثارت هستیم ....
"شهــ گمنام ــیـد"
هدایت شده از سلاح پیشرفته| اقتدار🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غذایی که نماد مقاومت و مقابله به ظلم است چیست؟!
🔹حتما این ویدیو را ببینید
#القدس_لنا
#به_مابپیوندید مادرای ایرانی عکس های ته چین برای سحرامشب یا افطار فردارو برای ما ارسال کنید و داستان برای کودکانتون تعریف کنید 👇
@Adminkhbrfori
#مهم #مهم
📌 شهدای رمضان...
📞 صدایش از پشت تلفن بسیار ضعیف به گوش میرسید. با نگرانی پرسیدم: «علی جان! خوبی؟» پاسخ داد: «خیلی خوبم… خیلی…»
سرفههای وحشتناک، مانع از اتمام جملهاش شد. با نگرانی داد زدم: «علی! تو رو خدا بگو خوبی…» صدایی نمیآمد.
☎️ منتظر ماندم و این انتظار مرا نصفهجان کرد. ناگهان گفت: «مینا جان… گوش کن… من دارم به آرزوم میرسم… بیتابی نکن جان دلم. مراقب خودت و بچهمون باش...» ناگهان از جا پریدم. فکرم کار نمیکرد. گفت، دارم به آرزوم میرسم! باز هم صدایم زد: «مینا جانم؟»
بغضم ترکید و گفتم: «علی…»
گفت: «جان دلم!» هقهق گریهام بلند شد.
گفت: «بیتابی نکن… من وقت زیادی ندارم. منو حلال کن…»
📄 میان حرفش پریدم و گفتم: «تو همیشه سر قولت میموندی علی…»
گفت: «هنوزم هستم… وصیت کردم منو ببرن جمکران...» مثل ابر بهار اشک میریختم.
گفتم: «اما قرار بود با هم...»
هقهق اجازه نمیداد که جملهام را تمام کنم.
صدای علی ضعیف و ضعیفتر میشد.
علی گفت: «با هم میریم. تو هم بیا همراهم باش...» صدایش قطع شد و من هرچه فریاد زدم بیفایده بود. علی رفته بود… علی شهیدم… سرباز آقا امام زمان به سلامت.
"شهــ گمنام ــیـد"
📜#وصیت_شهید
خطاب به همسرش :
💐به فرزندانم بگو
ڪہ من عاشق سید علی بودم
بگو که اگر شادی روح بابا را میطلبید سرباز ولایت (سیدعلی) باشید
صحبت های حضرت آقـا را
خوب بشنوید و به جان دل بگیرید
ڪہ چراغ هدایت شمـا خواهد بود.
🌹#پاسدار_مدافع_حـرم
#شهید_محرم_علیپور
"شهــ گمنام ــیـد"
🥀🕊#نحوه_شهادت
💐شهید محرم علیپور قرار بود که سه شنبه ۲۴ فروردین بیان مرخصی!به علت اینکه یکی همرزمانشان از اصفهان خانواد شون اونجا بودن به جای ایشون سه روز اضافی موندن.
🌷روز آخر جمعه عملیات داشتن که شهید هم به همراه رزمنده های افغانی شرکت کردن تو عملیات در منطقه ملیحه در یک و نیم کیلومتری حرم حضرت زینب(س)در اون منطقه بوده یکی از تانکهاشون کنار مونده بوده که شهید علیپور به همراه یکی از همرزمانشان میرن که تانک و بیارن که با شلیک خمپاره داعشیها همرزمشان در جا شهید میشه🕊😭ولی شهید از ناحیه گردن و دستشان به شدت مجروح میشون که بعد از چند ساعتی عملیات همرزمان شان به بیمارستانی که مدرسه بوده منتقل میشن که از همون اول به کما رفته بودن،از ایران ۵ دکتر جراح برای معالجه شهید اعزام میشوند که تلاش پزشکان ایرانی هم بی نتیجه بوده و بعد از ۹ روز در تاریخ ۱۳۹۳/۲/۴ به درجه شهادت نائل امدند.🕊😭
✍به نقل از:همسر شهید
🌹#پاسـدار_مدافع_حـرم
#شهید_محرم_علیپور
"شهــ گمنام ــیـد"
🥀🕊"شهیدسوختہ در عشق خدا"
🍃تعریفش را ازبرادرم کہ همرزم اوبود زیادشنیده بودم،یکباریکے ازنوارهایش راگوش دادم؛حالت عجیبےداشت،ازآنچه فکرمیکردم زیباتربود؛نوایی ملکوتے داشت.
🌱شب بودبہ همراه چندنفرازدوستان دور هم نشستہ بودیم،دعاےتوسل شهید تورجےزاده درحال پخش بود،هرکس در حال خودش بود...
☘صدای درآمد،بلندشدم ودرراباز ڪردم، درنهایت تعجب دیدم استادگرامےما حضرت آیت الله جوادی آملی پشت در است؛باخوشحالےگفتم بفرمایید،البته قبلا هم به حجره هاوطلبہ هایشان سرمےزدند. ایشان هم درنهایت ادب قبول ڪردند و واردشدند.
🌴سریع ضبط راخاموش ڪردیم،استاد درگوشهاےازاتاق نشستند،بعدگفتند:اگر مشکلےنیست ضبط راروشن ڪنید.صدای سوزناڪ ونوای ملڪوتے اودرحال پخش بود.
🍀استادپرسیدند:اسم ایشان چیست؟
گفتم:محمدرضاتورجی زاده.استادپس از کمےمکث فرمودند:ایشان(درعشق خدا) سوختہ است.
💐گفتم:ایشان شهیدشده،فرمانده گردان یازهرا(س)هم بوده.استادادامه داد:
ایشان قبل ازشهادت سوختہ بوده...
✍راوی:شهیدسیدمحمدحسین نواب
🌹#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#ذاکر_اهل_بیت
"شهــ گمنام ــیـد"
"بیداری مــردم "
داستان سریالی "ط" ( #داعشی_که_شیعه_شد ) (خون، آتش، دین؛ آنچه نباید می گذشت و اما...) با هر صلواتی
داستان ط ( #داعشی_که_شیعه_شد )
(خون، آتش، دین؛ آنچه نباید می گذشت و اما...)
- سلام قربان، ببخشید که نتونستم از جام بلند شم.
با نگاهش به همراهاش فهموند که اتاقو ترک کنند.
- سلام جناب شیخ عثمان بدشانس و جا مونده از کاروان شهدا.
حالت انزجار و تنفر بهم دست داد، شهادت، واژه مقدسی که بازیچه دست اینا شده بود.
- یه راست می رم سر اصل مطلب، دقیق بهم توضیح بده که چی شد؟ چرا محموله ات رو منفجر نکردی؟
- قربان این حرفتون نشان دهنده ضعف دستگاه رو می رسونه؟
- چطور مگه؟
-دستگاهی که ده نفر از زبده ترین نیروهاشو فرستاده خط مقدم تا با جونشون معامله کنند و هر ده نیرو کم آوردند و از انجام عملیات پشیمون شدن، این یعنی دستگاه نتونسته درست نیرو تربیت کنه.
- فکر نمی کنی داری حرف های بزرگتر از دهنت می زنی؟
- بهم گفتم شما رو قانع کنم، می تونستم طوری حرف بزنم که قانع بشین ولی دوست دارم حقیقتو بگم.
- منم می خوام حقیقتو بشنوم.
- قربان حقیقت اینه که کسی که داشت محموله رو می بست یادش رفته بود سیم رابط مرکزی رو وصل کنه، هرچقدر ضامنو کشیدم منفجر نشد، بهم مشکوک شدن و دستگیرم کردن، منم از دستشون فرار کردم و از کربلا تا قرارگاه رو پیاده اومدم.
-همین؟
-بله قربان... همین!
- فکر می کنی من الاغم؟ گوشم درازه یا پشتم دم میبینی؟
- قربان جسارت نکردم این تمام واقعیتی بود که باید می گفتم.
- تو الان یک نیروی آلوده ای و نمیشه بهت اعتماد کرد، جوان جسوری هستی ولی آلوده!
اینو گفت و نیشخندی زد و رفت، بعد از چند دقیقه سروکله دو نفر از نیروهای بازداشت پیدا شد.
- عثمان چی گفتی بهش؟
- چطور؟
- دستور اعدامتو صادر کرد.
"شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چندتا از دوستاش شهید شده بودند، یه روز به من گفت: مامان! اگه منم یه روز شهید بشم، خوشت میاد؟! منم بهش گفتم: ... !
🌷شهید محمود شفیعی🌷
📎 برشی از مستند «سلام مهربون»
"شهــ گمنام ــیـد"
5.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥خاطرهی همسر شهید مدافعحرم از آخرین وداع شهید با همسر و فرزندش💔
🌸
🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
"شهــ گمنام ــیـد"