"بیداری مــردم "
🌹هر روز با یک خاطره از شهدای تفحص🌹 🌹این قسمت: #شهیداستوار🌹 همراه بچههاي كوه تفحص لشكر عاشورا،
🌹هر روز با یک خاطره از شهدای تفحص🌹
🌹این قسمت: #پس_ازدوازده_سال...😔🌹
سال 73 بود كه همراه بچه ها در منطقه والفجر مقدماتى فكه كار مى كرديم. ده روزى بود كه براى كار، از وسط يك ميدان مين وسيع رد مى شديم. ميان آن ميدان، يك درخت بود كه اطراف آن را مين هاى زيادى گرفته بودند. روز يازدهم بود كه هنگام گذشتن از آنجا، متوجه شدم يك چيزى مثل توپ از كنار درخت غلت خورد و در سراشيبى افتاد پايين. تعجب كردم.
مين هاى جلوى پا را خنثى كرديم و رفتيم جلو. نزديك كه رفتيم، متوجه شديم جمجمه يك شهيد است آن را كه برداشتيم، در كمال حيرت ديديم پيكر اسكلت شده دو شهيد پشت درخت افتاده و اين جمجمه متعلق به يكى از آنهاست. دوازده سال از شهادت آنان مى گذشت و اين جمجمه در كنارشان بود ولى آن روز كه ما آمدیم از كنارش رد شويم و نگاهمان به آنجا بود، غلت خورد و آمد پايين كه به ما نشان دهد آنجا، وسط ميدان مين، دو شهيد كنار هم افتاده اند.
" شهـــ گمنام ــــید "