فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 کشف پیکر مطهر شهید ۸ سال دوران دفاع مقدس
در منطقه عملیاتی کله قندی مهران؛
تاریخ تفحص ۱۴۰۱/۲/۲۲
همراه شهید دفترچه ای پیدا شد که در آن
این شعر نوشته شده بود:
گر بر سر نفس خود امیری مردی
گر بر دگران خورده نگیری مردی
مردی نبود فتاده را پای زدن
گر دست فتاده ای بگیری مردی..
معراج الشهداء مهران🌷
"شهــ گمنام ــیـد"
#طنز_همینطورے
از خالکوبی روی بازوش مشخصه داره سلام فرمانده ✋گوش میده....😝😅😂😍👍
📍واشنگتن
❤️اللهم عجل لولیک الفرج
به حق حضرت زینب سلام الله علیها ❤️
"شهــ گمنام ــیـد"
#طنز_جبهه
😃بیگودی های خواهر کاتبی!😌😐
✍🏻 حدودا 18.19ساله بودم
که مســــــ🕌ــــجد محل یک شب حاج اقا،خانما رو جمع کرد و گفت:
رزمنده ها لباس ندارند و یه سری کارای تدارکاتی رو خواست که انجام بدیم!
من و چند از خواهرا✋🏻
که پزشـ🔬ـکی میخوندیم
پیشنهاد دادیم برای جبران نیروی پرستاری بریم بیمارستان های صحرایی🏩
و ما چمدون رو بستیم و راهی جنوب شدیم🚌
من تصور درستی از واقیعت جنگ نداشتم و کسی هم برای من توضیح نداده بود🤐
و این باعث شد که یک ساک دخترونه ببندم شبیه مسافرت های دیگه،و عضو جدانشدنی از خودم رو بذارم تو ســ🛍ـــاک
یعنی بیگودی هام😲
و چند دست لباس👗
و کرم دست و کلی وسایل دیگه😶 ...
غافل از اینکه جنگ، خشن تر از اینه که به من فرصت بده موهامو تو بیگودی بپیچم❗️
یا دستمو کرم بزنم...🤚
به منطقه جنگی و نزدیک بیمارستان رسیدیم...
نمیدونم چطور شد که😰
ساک من و بقیه خواهرا از بالای ماشین افتاد و باز شد و به دلیل باد شدیدی که تو منطقه بود، محتویاتش خارج شد و لباسا و بیگودی های من پخش شد تو منطقه😰
ما مبهوت به لباسامون که با باد این ور و اون ور میرفتن نگاه میکردیم...🌬
و برادرا افتادن دنبال لباسا😱
ما خجالت زده 😥.
برادرا بعد از جمع کردن یه کپه لباس اومدن به سمت ما😅
دلمون میخواست انکار کنیم😣
اما اونجا جنس مونثی نبود جز ما سه نفر که تو اون بیابون واساده بودیم😑😐😶
.
و بعد
.
بیگودی هام دست یه برادر دیگه بود و خانما اشاره کردند که اینا بیگودی های خواهر کاتبیه😂
از اون لحظه که بیگودی ها رو گرفتم، تصمیم گرفتم اونا رو منهدم کنم...❌
شب تو کیسه انداختم و پرت کردم پشت بیمارستان☺
صبح یکی از برادرا اومد سمتم با کیسه بیگودی
گفت در حال کیشیک بودن، این بسته مشکوک رو پیدا کردند،گفتن بیگودی های خواهر کاتبیه😮
شب که همه خوابیدن ، تصمیم گرفتم چال کنم پشت بیمارستان صحرایی😊
چال کردم و چند روز بعد یکی از برادرا گفت ما پشت بیمارستان خواستیم سنگر بسازیم ،زمین رو کندیم،اینا اومده بالا
گفتن اینا بیگودی های خواهر کاتبیه 😐😒
و من
هر جور این بیگودی های لعنتی رو سر به نیست میکردم😡
دوباره چند روز بعد دست یکی از برادرا میدیدم که داره میاد سمتم🏃
خواهر کاتبی🗣
خواهر کاتبی🗣
بیگودی هاتون…😩🤣
🧷داستان فوق بر اساس خاطرات بانو کاتبی هم رزم شهید متوسلیان میباشد🧷
#باهم_بخندیم 😂
❤️اللهم عجل لولیک الفرج
به حق حضرت زینب سلام الله علیها ❤️
"شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اجرای سرود سلام فرمانده توسط کودکانی از کشورهای لبنان، نیجریه، بنگلادش، گینه، پاکستان، عراق و تاجیکستان در جوار مزار سردار دلها
"شهــ گمنام ــیـد"
"بیداری مــردم "
داستان سریالی "ط" ( #داعشی_که_شیعه_شد ) (خون، آتش، دین؛ آنچه نباید می گذشت و اما...) - خدا بزرگه...
داستان سریالی "ط" ( #داعشی_که_شیعه_شد )
(خون، آتش، دین؛ آنچه نباید می گذشت و اما...)
راننده ای که لباس سیاه پوشیده بود و عینک دودی به چشم داشت و ریش بلندی گذاشته بود پاشو روی گاز فشار داد، لند کروز سیاهی که تبحرش گذر از راه های پر سنگلاخ بود.
با صدای انفجار مهیبی به خودم اومدم، برگشتم و از شیشه عقب پشت سرمو نگاه کنم، با دیدن دود و آتش از وسط جاده اشکم سرازیر شد، نمی تونستم جلوی خودمو بگیرم، حقش نبود به خاطر آدم بی ارزشی مثل من شهید بشه...
- نگران نباش شاید یکی هم درست خورد سرما
برگشتم و از توی آینه نگاهش کردم...
- سعی کن صاف بشینی، همین قدر که ماشین پرتابت می کنه بسه، دیگه خودت برنگرد
با حرفش تمام دردهایی که با شهادت پیرمرد که اسمشو هم نمی دونستم از یادم رفته بود دوباره شروع شد.
جمجمه سرم شکسته بود و سردردی که سراغم اومده بود دردش رو دوبرابر می کرد، شکستگی های بدنم هم که اصلا پیشکشم بود.
یک لحظه نمی تونستم ذهنمو از پیرمرد جدا کنم، تو حال خودم بودم و اشکم سرازیر بود که ناگهان یه فکری به تمام وجودم لرزه انداخت.
با لو رفتن پیرمرد یقینا ابوسعید هم لو رفته بود و این یعنی فاجعه، مهره ای که به اندازه تمام دار و ندار دنیا ارزش داره، مهره ای که به عمق قلب دشمن رسوخ کرده بود و داشت بدون اینکه آخرتش را ویران کند دنیای آنها را برسرشان خراب می کرد.
ولی الان...
ادامه دارد...
نویسنده: #محمد_حسن_جعفری
❌انتشار داستان بدون ذکر منبع مورد رضایت نیست.
"شهــ گمنام ــیـد"
📌تربیت نسل معنویِ مکتب حاج قاسم بزرگترین برکت انقلاب اسلامی است
✍آیتالله فرحانی، عضو مجلس خبرگان رهبری:بزرگترین برکت انقلاب اسلامی، تربیت نسل معنوی مکتب حاج قاسم است. در یک مراسم قبل از کرونا با حاج قاسم مواجه شدم ایشان گفت شب آخری که عملیات اتمام داعش را کلید میزدیم نگاه کردم دیدم همه دورم جمع هستند از حشدالشعبی، حزبالله لبنان، پاکستان و حتی از اروپا همه هستند؛ حاج قاسم در ادامه با یادآوری جملهای از امام(ره) گفت وقتی دیدم همه دورم جمع هستند به یاد جملهای از امام راحل افتادم که فرمودند "من با اطمینان به شما میگویم بسیج مستضعفان عالم شکل خواهد گرفت و آمریکا را به خاک ذلت خواهد کشاند.
"شهــ گمنام ــیـد"
🌸 #داستان_تحول_دوستی 🌸
سلام من یه دختر 16سالم اهل تبریزم و میخوام جریان چادری شدنم رو بگم من خیلی دوس داشتم چادری باشم دودل بودم ولی نمیدونستم باید چی رو انتخاب میکردم ,من باور نداشتم چادری ها فرشته اند ,تا اینکه بعد مرگ مادرم ,که 5ماهه از دست دادم ,بعد مرگ سرمایه زندگیم حساس تر شدم ,و از طریق دوستام ب یه موسسه ای معرفی شدم که تو مسجد برگزار میشد ,بعد چن جلسه شرکت تو جلسات تصمیم خودمو گرفتم که چادری باشم ,و خیلی خوشحالم چادریم ,و مدافع حرم زینب (ص)هستم ,و حالا تمام اهل بیت رو میشناسم ,و جانانه میتونم در راه پدر وطنم سیدعلی خامنه_ای قدم بردارم
امیدوارم سرگذشت چادری شدنم رو ب دوستاتون معرفی کنید تا باهم مدافع حریم باشیم
#فاطمه سیدعلمی
هستم 16ساله_محصل رشته حسابداری از تبریز
"شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مصاحبہ با مادر شهید محمدرضا تورجی زاده
و مداحے شهید از پشت بیسیم براے شهید خرازی
سخنرانے و مداحے شهید در بین رزمندگان
صدای به یادگارمانده شهید
"شهــ گمنام ــیـد"
در محوطه گردان به همراه او ايستاده بوديم در همين هنگام يكى از برادران كه از مرخصى برگشته بود رو به من كرد و گفت: «پدرت بيمار است و پيغام داده به شهر برگردى» گفتم: انشاءاللَّه چند روز ديگر مرخصى مىگيرم و مى روم، بهداشت كه ناظر گفتگوى ما بود گفت: «چند روز ديگر نه! همين الان به ديدن پدرت برو» چند لحظه مكث كردم و گفتم من تازه آمدم انشاءاللَّه چند روز ديگر برمى گردم، هنوز حرفم تمام نشده بود كه گفت: «من فرمانده تو هستم به تو مى گويم به خاطر احترام به پدرت همين الان به مرخصى برو» به هر حال به خانه برگشتم و وقتى ماجرا را براى پدرم بازگو كردم با آن حال بيمارش به ترمينال رفت و بليتى تهيه كرد و به من داد و گفت: «پسرم برايت بليت گرفتم فردا صبح به جبهه برو و سلام مرا به بهداشت برسان و بگو خداوند خيرش بدهد و من هميشه برايش دعا می کنم»
🌷شهید ناصر بهداشت🌷
📎فرمانده گردان حمزه سیدالشهدای لشگر ۲۵ کربلا
ولادت: ۱۳۴۰/۴/۲۵ قائمشھر، مازندران
شهادت: ۱۳۶۴/۲/۱۸ محور مهران، چنگوله
"شهــ گمنام ــیـد"
دفاع از وطن که زن و مرد و پير و جوان نداره.
🌹دختری از هویزه
شهیده سهام خیام🌹
تولد: 1347
شهادت: 1359
🌹🌹🌹
بهش می گفتن: «آخه تو که پسر نيستی، چه جوری می خوای بجنگی !؟ »
می گفت: دفاع از وطن که زن و مرد و پير و جوان نداره. هر کس بايد هر کاری که از دستش برمياد، بکنه.
🌹🌹🌹
با اينکه سنش خيلی کم بود اصلا از جنگ و جبهه
نمی ترسيد. به کسايی هم که می ترسيدن می گفت: « وقتی دشمن اومده تو شهرتون، چرا نشستيد و هيچ کاری نمی کنيد!؟ همه بايد مبارزه کنن.»
🌹 شهيده سهام خيام 🌹
"شهــ گمنام ــیـد"
پنج، شش ساعت قبل از شهادتش ایشان را دیدم، گفتم: ابومحسن! تو شبانهروز در حال خدمت و جهاد هستی باید مزدت شهادت باشد اگر شهادت نصیبت نشود یعنی اینکه ناخالصی در شما وجود دارد، پس از این حرفم شهید خیلی آرام رو به من کرد و گفت: «برای شهادت به اینجا نیامدم برای خدمت و جهاد آمدم اینجا باید طوری جهاد کرد که خداوند و حضرت زینب (س) از ما راضی باشند.
وقتی چند ساعت بعد خبر شهادت ابومحسن از بیسیم اعلام شد از حرفم پشیمان شدم و گفتم: خدایا با این کارت میخواستی به من ثابت کنی که این بندهات ناخالصی ندارد.
🌷شهیـد افشین ذورقیبحری🌷
📎 به روایت همرزم شهید
"شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سرود «سلام فرمانده» اینبار به زبان ترکی؛ در آذربایجان
📡
"شهــ گمنام ــیـد"
🌷مدافع حرم شهید کمیل قربانی🌷
همه جلسات خواستگاری با تلاوت قرآن شروع شد!😍😌
جلسه اول سوره مبارک #کوثر و جلسه دوم ایات آخر سوره #فجر رو تلاوت کردند!
پرسیدم دلیل انتخاب این سوره ها و آیات چی بود؟!
فکر میکردم به خاطر اسمم این انتخاب رو کردند!
بعدها دیدم اصلا ایشون تا جلسات آخر از شرم و #حیا نتوانسته بود اسمم رو بپرسه
بعد از اینکه عقدجاری شدجریان را براشون گفتم که پدرم اسمم رو از همین آیات سوره فجر انتخاب کرده
ذوق زده شدند!
از اون روز عاشقانه اسمم رو صدا میزد و همیشه میگفت اسمت از صفات حضرت زهرا(س) است.
باید راضی باشی به رضای_خدا
حتی در جلسه ای که مهریه مان را تعیین میکردیم،که خیلی جمعیت زیاد بودبا تلاوت قرآن شروع کرد
از همون جلسات اول خواستگاری پافشاری میکرد برای اینکه شرایط خاص کاریش را کاملا درک کنم
اگر شهید بشم
اگر اسیر بشم
اگه زخمی بشم
قبل از اینکه خطبه عقد خوانده بشود،در هر جلسه ای حتما حرفش به اینجا میرسید
یادمه دفعه آخر بهشون گفتم: مرگ دست خداست!گاهی آدم داره،خیلی عادی آب میخوره میپره ته گلوش و خفه میشه میمیره
حسابی روی عمر ادم ها نیست
حالا خوشحالم که او نمرده است و شهید شد و برای همیشه زنده است
"شهــ گمنام ــیـد"
*سلام عزیزان لحظه به اسارت در آمدن قهرمان چزابه*
*شهید ماشاءالله پیل افکن،* در ادامه عملیات چزابه. شش شبانه روز در مقابل و پشت جبهه دشمن بدون وقفه برای نجات تیپ ۷۷خراسان از محاصره، با دشمنان جنگید و آنقدر از مهمات ذخیره و دپو شده دشمن استفاده کرد تا مهمات آن محدوده به پایان رسید، آنگاه با لب تشنه و بدن خسته و گرسنه، و چشم ترکش خورده ایی که ۶ شبانه روز نخوابیده، در محاصره دشمن قرار گرفت و تنهایی به اسارت دشمن در آمد .
اين قهرمان نا شناخته به تنهایی دو شبانه روز گردانهای زرهی و پیاده دشمن را زمین گیر کرد تا تیپ مشهد از محاصره، رهایی یابد.
دشمنان شکست خورده، خشم خود را، با شکنجههای متعدد، از جمله بریدن دو دست توان مندش از بازو، و بیرون آوردن دو چشم او، و شکستن دندان هایش، و پوست کندن سر و جمجمه اش و همچنین محاسن شریفش با پوست و گوشت صورتش، و با نشاندن صدها گلوله در پیکر پاکش، اینگونه از او انتقام گرفتند
و چه عاشقانه به ديدار حق شتافت🌹🌹
این شهید عزیز از روستای اسپاهیکلاه دابو شهرستان آمل
یاد و نامش گرامی 🌹
"شهــ گمنام ــیـد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 لحظات مستند تشنگی رزمندگان
عملیات بیت المقدس ۷
نفربر و عطش🌷
۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۷
"شهــ گمنام ــیـد"
"بیداری مــردم "
داستان سریالی "ط" ( #داعشی_که_شیعه_شد ) (خون، آتش، دین؛ آنچه نباید می گذشت و اما...) راننده ای که
داستان سریالی "ط"
(خون، آتش، دین؛ آنچه نباید می گذشت و اما...)
به خدا التماس می کردم که این افکار درست نباشد.
تو همین حین بود که خمپاره ای درست کنار ماشین بر زمین خورد و چند تا از ترکش هاش شیشه عقب را شکوند و وارد ماشین شد.
دود و خاک حاصل از انفجار چشم و دهانم را پر کرده بود و به سرفه کردن افتاده بودم، نیم نگاهی به راننده کردم و دیدم که چفیه را مقابل دهانش گرفته و با سرعت بالا دست اندازها را می پرد و از روی صداهای خمپاره تغییر جهت میده.
نگاهم به ترکش افتاده روی صندلی عقب که از من چند سانت بیشتر فاصله نداشت افتاد، صندلی را سوراخ کرده بود.
- محکم تر بشین.
- فکر منو نکن، هر جور می خوای برون
از آینه نگاهی بهم کرد و با صدایی خفه از زیر چفیه که ابهت خاصی به صداش داده بود گفت
- زودتر رخصت می دادید
اینو گفت و پاشو تا ته روی پدال گاز فشار داد، سیستم شتاب دومش به کار افتاد و در عرض چند ثانیه پرتاپ شدیم ده متر جلوتر.
ادامه دارد...
نویسنده: #محمد_حسن_جعفری
❌انتشار داستان بدون ذکر منبع مورد رضایت نیست.
"شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️گلایه تجربه گر مرگی که اربعین به کربلا نرفت
#زندگی_پس_از_زندگی
"شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 روایتی شنیدنی از تحول شهید شاهرخ ضرغام در حرم امام رضا علیهالسلام.
"شهــ گمنام ــیـد"
#سلام_برشهیدان
همانهائے ڪه نام مبارڪشان قوّت قلب گــ🌷ـل لاله است.
ڪسانی ڪه ترنّم گفته هاشان زینت بخش فڪه وطلائیه ولطافت ڪلامشان نوازشگر آسمان شهر مے شد.
سلام برشهداے مظلوم وغریب هشت سال دفاع مقدس وشهدای مدافع حرم
📎سلام برآلاله هاے پرپر شده سپاه
🍀🍀🍀🍀🍀🍀
❤️با دل و جانم میخوانم:
🕊زیارت "شهــــــداء"🕊
🌺بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم🌺
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...🍃🌹🍃
"شهــ گمنام ــیـد"
پاسداران غریبانه زندگی میکنند و مظلومانه شهید میشوند
شادی روح سردار شهید #صیاد_خدایی صلوات...
"شهــ گمنام ــیـد"
مادرش پیکر فرزند شهیدش را دید، خدا کند فرزندانش نبینند..
یازهرا😢
شهید #صیاد_خدایی
"شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گر بریزد خون من آن دوست رو
پای کوبان جان برافشانم بر او
رقص و جولان بر سر میدان کنند
رقص اندر خون خود مردان کنند
چون جهند از دست خود دستی زنند
چون رهند از نفس خود رقصی کنند...
"شهــ گمنام ــیـد"