eitaa logo
بیداری از خواب غفلت
6.3هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
240 ویدیو
25 فایل
برای بیداری از خواب غفلت چند عامل مؤثر است: ١. خواندن تشرفات محضرامام زمان ٢. فرمایشات بیدارکننده اساتیداخلاق ٣. شرح حال اولیاءخدا مدیر: @bidari1 ادمین تبادل: @Yamahdi122 کپی فرمایشات اساتید با ذکر نام شریفشان جایز است. کپی سایر مطالب آزاد.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔱 اول ربیع الاول سالروز نحس برپایی کودتای سقیفه بنی ساعده است که خلافت را از 🏴مولاامیرالمومنین حضرت علی (عليه السلام) غصب کردند و بر خانه 🏴حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) وحشیانه حمله بردند و درب خانه ایشان را به آتش کشیده و سبب شهادت 🏴حضرت محسن ابن علی (علیه السلام) شده و 🏴حسنین (علیه السلام ) و 🏴حضرت زینب (سلام الله علیها) مورد ضرب و شتم واقع شدند و به ساحت 🏴مولاامیرالمومنین حضرت علی (علیه السلام) هتاکی شد . لیکن مخالفان تشیع برای خوش یُمن نشان دادن این روز نامبارک که منشا همه انحرافات در دین اسلام شد این حدیث جعلی را که هرکس اول ربیع را تبریک گوید وارد بهشت می‌شود را جعل کردند . ■ شروع ربیع الاول (پایان صفر) : ⚫️ سیلی به مادر ⚫️ میخ درب خانه ⚫️ شهادت کودک حضرت زهرا (سلام الله علیها) ⚫️ دست بستن 🏴مولاامیرالمومنین حضرت علی (علیه السلام) وبردندبه مسجد برای گرفتن بيعت اجباری ⚫️ توهین و هتاکی به 🏴مولا امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام ) و 🏴حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در مسجد ⚫️ ضجه و شیون حسنین (علیه السلام ) و 🏴حضرت زینب (سلام الله علیها) ⚫️ شورای سقیفه و غصب خلافت حقه أميرالمؤمنين عليه السلام 🏴‍ ۱ ربیع الأوّل هجوم به خانه ی وحی در این ایام، سه بار به منزل امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هجوم آورده اند: بار اول در روز اول ربیع بود که برای بیعت آمدند و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمود که قسم یاد کرده‌ام تا جمع قرآن تمام نشود از خانه بیرون نیایم و آنان باز گشتند، پس از آن امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) شب‌ها صدیقه طاهره حضرت فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) را بر درِ منازل اصحاب می‌بُردند و طلب یاری می‌نمودند(١) بار دوم هفت روز بعد از دفن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) بود که زبیر و عده‌ای دیگر در منزل امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) جمع شده بودند، آن روز زبیر شمشیر کشید تا عُمَر بن خطاب را بِکُشد ولی به امر عُمَر بن خطاب شمشیرش را گرفته شکستند(٢) بار سوم به منزل امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هجوم آوردند، و پس از آتش زدن درِ منزل و ضرب و جرح حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) و کشتن حضرت محسن (علیه‌السلام)، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را با دست بسته بیرون بُردند(٣) 📚منابع 1. کتاب سلیم (رَحِمَهُ‌الله) ص ۱۲۸ ج ۲ ص ۶۶۵ 2. احتجاج ج ۱ ص ۹۵ و ۱۱۱ 3. کتاب سلیم (رَحِمَهُ‌الله) ص ۸۲ و ۲۴۹ @bidary11
السلام علیک یا صاحب الزمان🍃🌸 بهاراز پشت چشمان توظاهر میشود روزی زمین با ماه تابانت مجاور می شود روزی صدایت میرسد ازپشت پرچینها و دالانها سکوت راه، در گامت مسافر میشود روزی #نوای_دلتنگی @bidary11
(قسمت اول) جناب آقای محمدخزاعی از خدمتگزاران با اخلاص و رئیس اداره خدمه حرم مطهر آقا علی‌ابن‌موسی الرضا علیه السلام نقل کرده اند: در سال ١٣٧٠ شمسی بعنوان مدیر گروه، مشرف به حج شدم. یکی از حجاج، شخصی بنام آقای عباس کاریزنویی بود که مبتلا به آسم و تنگی نفس شدید بود و بهمین جهت این پیر مرد ضعیف و ناتوان به نظر می رسید. در مدینه مرتب به دکتر مراجعه می کرد و دوا می گرفت و برای تنفس از پمپ مخصوص آسم استفاده می کرد. ✨💫✨ روزی خبر دادند که حاج عباس در شرف مرگ است و به حالت اغما افتاده. بالای سرش رفتم، بیهوش افتاده بود، فورا از همان پمپ استغاده کرد و به او نفس دادیم، با تلاش زائرین حالش رو به بهبودی رفت و قدری بهتر شد. توقفمان در مدینه تمام شد و به مکه رفتیم با سختی اعمال عمره تمتع را انجام داد و برای حج تمتع آماده شد. بعد از رفتن حجاج برای رمی جمرات، ایشان به اتفاق خانم یکی از بستگان و حاجی دیگری برای رمی جمرات رفتند و در آنجا ایشان گم شدند! ✨💫✨ بعد از بازگشت از مسلخ و قربانی کردن حجاج، خدمه کاروان و چند نفر از حجاج اظهار داشتند که: "عباس را آوردند" و همه خوشحال شدند. من نزد او رفتم و از حالش پرسیدم. گفت: تا محل رمی با رفقا بودم بعد از اینکه بیرون آمدیم گم شدم، به طرف چادرها رفتم، چون حواسم به جمع نبود و ناراحت بودم، یک وقت متوجه شدم که در جایی هستم که جز من کسی در این مسیر نیست. هوا گرم و آفتاب داغ و با وضع ناراحتی که داشتم خیلی نگران شدم. در همین هنگام... ادامه دارد @bidary11
🔘قال المفضل بن عمر: فَبَکَی الصَّادِقُ علیه السلام حَتَّی اخْضَلَّتْ لِحْیَتُهُ بِالدُّمُوعِ. ثُمَّ قَالَ لَا قَرَّتْ عَیْنٌ لَا تَبْکِی عِنْدَ هَذَا الذِّکْرِ. ▪️مفضل بن عمر میگوید: هنگامی که حضرت امام صادق علیه السلام، ماجرای هجوم به خانه امیرالمؤمنین و شهادت حضرت محسن بن علی علیهما السلام را به یاد میاوردند، آنقدر گریه میکردند که محاسن مبارکشان از گریه تر میگشت. و👈 میفرمودند: روشن مباد آن چشمی که در این مصیبت نگرید. 📚بـحارالانوار، جلد ۵۳، ص ۲۳ 📚نوائب الدهور، جلد ۳، ص٩۶ @bidary11
‍ #آمادگی_برای_ظهور ‼️يكی از اشتباهات‌ ما اين‌ است‌ كه‌ بعضی فکر می کنند‌ امام زمان ارواحنافداه به‌ اين‌ زودي ها ظهور نمي‌كنند!‌ ❓مگر امام‌ عصر ارواحنافداه در زمان‌ غيبتش يار نمی خواهد؟ ❓مگر نمی خواهد يک‌ عدّه‌ نام‌ او را، هدف‌ او را، خداي‌ او را، و ديني‌ كه‌ اجدادش‌ آن قدر خون‌ در راهش‌ دادند حفظ‌ كنند؟ مي خواهد. ❓به‌ وسيله ی چه کسی می خواهد اين‌ كارها انجام بشود؟‌ به‌ وسيله شما دوستاني‌ كه‌ به‌ خاطر آن حضرت جمع‌ شده ايد. 💢حضرت استاد آیت الله ابطحی رحمةالله علیه @bidary11
💔سلام مولای غریبم هزار و یکصد و هشتاد سال است که می‌داند که مولا در چه حال است؟ فدای غربتش یاور ندارد به این غربت کسی باور ندارد از او مظلوم‌تر در این جهان کیست زکُنه غربتش کس باخبر نیست به غیبت سوز و اشک و آه دارد چو جد خویش سر در چاه دارد توی گویی خار در چشمش نشسته دلش از غفلت شیعه شکسته قسم بر صورت زهرا که نیلی‌ست به رخساری که آزرده ز سیلی‌ست در این غم اشک آل الله جاری‌ست حدیث قرنها چشم انتظاری ست #نوای_دلتنگی @bidary11
بیداری از خواب غفلت
#تشرفات (قسمت اول) جناب آقای محمدخزاعی از خدمتگزاران با اخلاص و رئیس اداره خدمه حرم مطهر آقا علی‌ا
(قسمت دوم) در این هنگام چشمم به اتومبیلی که کنار خیابان ایستاده بود، افتاد. برای کمک گرفتن به طرف اتومبیل رفتم، دیدم چند نفر از اعضای یک خانواده‌اند. پیش مرد خانواده رفتم و با مختصر عربی که می دانستم فهماندم که آب می خواهم. گفت: بنشین تا برایت آب بیاورم. تا نشستم گفتم: یا الله! یا علی! یا محمد! مرد عرب با عصبانیت و پرخاش گفت: «مو علی، مو محمد، فقط الله، انت جعفری؟»(نه علی، نه محمد، فقط خدا! تو شیعه ای؟) گفتم: نعم، بله. ✨💫✨ مرا طرد کرد و به من آب هم نداد. از ترس بلند شدم و براه افتادم. جوانی دنبالم آمد و ظرف آب را بدستم داد و فهماند که پدرم خیلی عصبانی است زود بخور و برو که ممکن است تو را بکشد! به راه افتادم و چون جایی را بلد نبودم تا نزدیک غروب راه می رفتم، حالم کاملا دگرگون و مشرف به مرگ بودم، نفس تنگی و ضعف مرا ناراحت کرده بود از خداوند مدد خواستم و توسل به اهل بیت علیهم السلام خصوصا امام زمان ارواحنا فداه پیدا کردم. ✨💫✨ در این هنگام چشمم به درختی افتاد، با خود گفتم: حالا که می میرم بهتر است خودم را به درخت برسانم که زیر درخت بمیرم. هنوز به درخت نرسیده بودم که صدایی شنیدم به زبان فارسی می گفت: حاج عباس! حاج عباس! برگشتم، جوانی را دیدم با پیراهن سفید و عبای زردرنگی که... ادامه دارد 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة @bidary11
✍روايت شده است، نخستين فردي كه در روز قيامت براي او دادخواهي كنند و درباره ي او داوري نمايند در مورد حضرت محسن فرزند علي علیهماالسلام است. كه درباره ي قاتل او (عمر ابن الخطاب) و قنفذ لعنت الله علیهما، حكم مي‌شود. 👌 آنها را مي‌آورند و با تازيانه‌هاي آتشين مي‌زنند، كه اگر يك تازيانه از آن تازيانه‌ها به تمام درياها بيفتد، همه ي آب آنها از مشرق تا مغرب، به جوشش درمي آيد، و اگر آن را بر كوههاي دنيا بگذارند، همه آنها ذوب شده و به خاكستر مبدّل مي‌گردند، قاتل حضرت محسن ابن علی علیه السلام (عمر ابن الخطاب و هم دستان او لعنت الله علیهما) را با آن تازيانه‌ها مي‌زنند. 📚بحارالانوار ، مجلد 28، صفحه 64 📚بیت الاحزان ، شیخ عباس قمی ، 29 @bidary11
🖤سلام آقاجانم! به اين يقين رسيده‌ام که ديدنت ملاک نيست جهان مگر نديده بود يازده امام را تو روزي عدل و داد را اقامه مي‌کني و من ز نام قائمت فقط بلد شدم قيام را #نوای_دلتنگی @bidary11
بیداری از خواب غفلت
#تشرفات (قسمت دوم) در این هنگام چشمم به اتومبیلی که کنار خیابان ایستاده بود، افتاد. برای کمک گرفتن
(قسمت سوم) برگشتم جوانی را با پیراهن سفید و عبای زردرنگی که حاشیه داشت دیدم، گفت: بیا. به طرف او رفتم و چون وضعیت قبلی را از آن خانواده دشمن ولایت دیده بودم ترسیدم و دست آن جوان را بوسیدم. احساس کردم بوی عطر مخصوصی دارد که تا به حال چنین عطری را استشمام نکرده بودم. با خود گفتم: من نفس تنگی دارم و دکتر مرا از این بوها و عطرها منع کرده، الان حالم بدتر می شود. جوان در حالی که به من نگاه می کرد سرش را بالا آورد و متوجه سینه من شد، به طرف سینه ام دمید و فرمود: اینجا چکار می کنی؟ ✨💫✨ گفتم: آقا کاروان خود را گم کرده ام. و نتوانستم اسم کاروان را به خوبی ببرم. آن جوان اسم کاروان را فرمود، گفتم: آری همین است. برای دومین بار دست او را بوسیدم. چند لحظه بیشتر طول نکشید و چند قدم بیشتر نرفته بودیم که به من فرمود: بالای سر خود را نگاه کن. نگاه کردم دیدم ماه بزرگی که ستاد امدادکنندگان بالای چادرهای نزدیک چادر ما نصب کرده بودند پیدا شد. بعد پرسید: کاروان و چادر را می بینی؟ گفتم: بله، همینجاست. این علامتش است. ✨💫✨ مجددا فرمودند: خوب نگاه کن. و من دو مرتبه سربلند کردم، نگاه به آن ماه کرده و گفتم: همینجاست. سر را پایین کردم دیدم کسی نیست و تنها ماندم. متوجه شدم که به من عنایتی شده و این آقای عربی که به زبان فارسی با من سخن گفت وجود مبارک امام زمان ارواحنافداه بوده که طی چند قدم مرا به اینجا رسانده است. بعد از این جریان حاج عباس حالش کاملا خوب شد و دواها را کنار گذاشت و تا مدتی که آنجا بودیم سرحال بود. 📗شیفتگان حضرت مهدی، ج٢، ص۲٣۶ ‌ 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة @bidary11
🌷 امام سجاد علیه السلام: به ‌راستی که خداوند عز و جل، هر یک از شما را به سبب یک کلمه ای که برادر مؤمن فقیرش را با آن دلداری دهد، بیشتر از مسافت هزار سال راه به بهشت نزدیک می ‌کند؛ هرچند از کسانی باشد که باید در جهنم عذاب شود. 👌پس احسان به برادران خود را کوچک نشمارید؛ ( که به‌واسطه ‌ی آن،) خداوند به شما سودی می ‌رساند که هیچ ‌چیز با آن برابری نمی ‌کند. #روایت 📚تفسیر امام عسکری علیه السلام، ص٢٠۴ 📚بحارالانوار، ج٧١، ص٣٠٨. @bidary11
💞السلام علیک یا وعدالله الذی ضمنه روز دیدار یار نزدیک است صبح این شام تار نزدیک است پای اندر رکاب دارد یار حرکت آن سوار نزدیک است 🌹انهم یرونه بعیداً و نریه قریباً #نوای_دلتنگی @bidary11