eitaa logo
بیداری
831 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
2 فایل
با لمس آدرسهای زیر عضو کانالهای ما در ایتا شوید: تفسیر قرآن: @alquran_ir نهج البلاغه: @nahj_ir صحیفه سجادیه: @sahifeh_ir اخلاق، اوج نیاز @nyaz_ir عرفان، اوج ناز @nazz_ir خانواده امن در ایتا @amn_org بیداری در ایتا @bidary_ir مدیریت: @bidaryir
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اخلاق، اوج نیاز
هدایت شده از اخلاق، اوج نیاز
‏‎‏‎برگی زرین از امام خمینی(۱۵۱) فصل در تفسیر توبه نصوح ‏‏بدان که در تفسیر توبه «نصوح» اختلافاتی است، که ذکر آن مجملا در این مقام مناسب است. و ما در اینجا اکتفا می نماییم به ترجمه کلام محقق جلیل، شیخ بهائی، قدّس الله نفسه.‏ ‏‏محدّث خبیر، مجلسی، رحمه الله نقل می فرماید که شیخ بهائی فرموده است که «همانا ذکر کرده اند مفسرین در معنی توبه «نصوح» وجوهی. یکی آنکه مراد توبه ای است که نصیحت کند مردم را، یعنی، دعوت کند مردم را که بیاورند مثل آن را برای ظاهر شدن آثار جمیله آن در صاحبش. یا آنکه نصیحت [کند]‏‏ ‏‏صاحبش را تا از جای بکند گناهان را، و دیگر عود نکند به سوی آنها هیچ گاه.‏ ‏‏و دیگر آنکه «نصوح» توبه ای است که خالص باشد برای خداوند، چنانچه عسل خالص از شمع را عسل «نصوح» گویند. و خلوص آن است که پشیمان شود از گناهان برای زشتی آنها، یا برای آنکه خلاف رضای خدای تعالی هستند، نه برای ترس از آتش.‏ ‏‏جناب محقق طوسی در تجرید حکم فرموده است ‏‎به اینکه پشیمانی از گناهان برای ترس از آتش، توبه نیست.‏ ‏‏و دیگر آنکه نصوح از «نصاحة» است، و آن خیاطت است. زیرا که توبه می دوزد از دین آنچه را گناهان پاره کرده است. یا آنکه جمع می کند میانه تائب و اولیای خدا و احبّای او، چنانکه خیاطت جمع می کند ما بین پارچه های لباس.‏ ‏‏و دیگر آنکه نصوح وصف از برای تائب است، و اسناد آن به سوی توبه از قبیل اسناد مجازی است. یعنی توبه نصوح توبه ای است که نصیحت می کنند صاحبان آن خود را به اینکه به جای آورند آن را به کامل [ترین ] طوری که سزاوار است توبه را بدان نحو آورند تا آنکه آثار گناهان را از قلوب پاک کند بکلی. و آن به این است که آب کنند نفوس را به حسرتها و محو کنند ظلمات بدیها را به نور خوبیها.»‏ @nyaz_ir
هدایت شده از خانواده امن
فرزندان آگاه (۹) ادامه سخن در مورد برترى مقام مادر: داستان زكرياى مسيحى: زكريا بن ابراهيم يكى از محدثين شيعى و از ياران امام صادق عليه السلام است، او در شرح حال خود مى گويد: من مسيحى بودم و سپس به اسلام گرويدم و به خانه خدا مشرف شدم. در سفر حج، به محضر امام صادق عليه السلام شرفياب گشته و به عرض رسانيدم كه من مسيحى بوده ام و مسلمان شده ام. امام عليه السلام پرسيد: در اسلام چه امتيازى ديدى كه آن پذيرفتى؟ گفتم : اين آيه قرآن: ما كنت تدرى ما الكتاب و لا الايمان و لكن جعلناه نورا نهدى به من نشاء یعنی: تو كتاب و ايمان نمى دانستى چيست ، ولى ما آن را نورى قرار داديم كه هر كسى را كه خواهيم بدان هدايت كنيم. امام فرمود: خدا تو را به اسلام هدايت فرموده و قلبت را به نورانيت آن منور ساخته است. سپس به من دعا كرد و هدايت بيشترى را از خدا برايم مسئلت نمود. به عرض رسانيدم كه: پدر و مادر و بستگان من به آئين مسيحيت باقى هستند و مادرم نابينا است، آيا براى من جايز است كه با آن ها زندگى كنم و روابطى داشته باشم؟ امام پرسيد: آيا آن ها گوشت خوك مى خورند؟ گفتم: نه. فرمود: معاشرت تو با آن ها بى مانع است. سپس اضافه كرد: درباره مادرت مراقب باش. به او نيكى و احسان كن و هرگاه زندگى اش به پايان رسيد و از دنيا رفت خودت عهده دار كفن و دفنش باش! چون از سفر حج بازگشتم و به كوفه رسيدم. بر طبق فرمان امام، ملاطفت و مهربانى بسيارى نسبت به مادرم نمودم. خودم به او غذا مى دادم و لباسش را مرتب مى كردم و سرش را شانه مى زدم و عهده دار خدمتش مى شدم. مادرم كه اين تغييرات را در روش من ديد گفت: تو در آن روزگارى كه به دين من بودى، با من اين طور رفتار نمى كردى، چه دليلى دارد كه از وقتى كه به اسلام گرويده اى با من اين قدر محبت مى كنى؟ گفتم: يكى از فرزندان پيامبر اسلام به من دستور داده كه اين طور رفتار كنم. گفت: آيا او همان پيغمبر شما است؟ گفتم: نه. بعد از پيغمبر ما پيامبرى مبعوث نخواهد شد و او پسر پيغمبر ما است. گفت: اين دستورات، از آموزه هاى پيامبران است و دين تو از دين من بهتر است، مرا راهنمايى كن تا مسلمان شوم. من طريقه اسلام را به آموختم و او مسلمان شد. نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را خواند و در نيمه شب كسالتى پيدا كرد. من در كنار بسترش بودم و به پرستاريش اشتغال داشتم. به من گفت پسر جان! اعتقادات اسلام را دوباره برايم تكرار كن. من تكرار كردم و او به همه آنان اقرار كرد و در همان شب هم چشم از جهان فروبست. بامداد روز بعد جنازه اش به وسيله گروهى از مسلمين و مطابق مراسم اسلامى تشييع شد و من بر جنازه او نماز خواندم و بدست خود به خاكش سپردم. @amn_org
🔺️سخنان صریح مقام معظم رهبری...
‌ رهبر انقلاب: دشمنان حقایق عالم را به دروغ وارونه نشان می‌دهند. وقتی امیدها و جرأت‌ها کم شد و اراده‌ها ضعیف شد،‌ قهراً‌ هدف‌های عالی و متعالی کم‌رنگ می‌شود و به دست فراموشی سپرده می‌شود که این افسران جنگ نرم یعنی جوانان نباید اجازه دهند چنین اتفاقی رخ دهد. ‌ جوان‌های عزیز اینطور از فضای مجازی استفاده کنید برای امیدآفرینی و توصیه به حق، صبر و بصیرت‌آفرینی و توصیه به تنبلی نکردن. ‌ ‌
هدایت شده از نهج البلاغه
هدایت شده از نهج البلاغه
را از بیاموزیم (۲۶۰) وَمَنْ دَخَلَ مَدَاخِلَ السُّوءِ اتُّهِمَ.  حکمت ۳۴۹ نهج البلاغه و آنكس كه در موارد سوءظن وارد شود متهم مى گردد. بخش ششم: حضرت در ششمين توصيه مى فرمايد: «هركس در موارد سوءظن گام بگذارد سرانجام متهم خواهد شد»؛ (وَمَنْ دَخَلَ مَدَاخِلَ آلسُّوءِ اتُّهِمَ). گفتار حكيمانه امام علیه السلام در اينجا اشاره به همان چيزى است كه به صورت ضرب المثل در ميان مردم درآمده است: «إتَّقُوا مِنْ مَواضِعِ التُّهَمِ؛ از جاهايى كه تهمت خيز است بپرهيزيد». بى شك انسان هرقدر پاك و منزه باشد نبايد در جاهايى كه تهمت خيز است گام بگذارد؛ مثلا در مجلس شرابخواران حضور يابد، در محله هاى بدنام ومراكز فساد گام نهد و يا با افراد بدنام و آلوده طرح دوستى بريزد. به يقين انسان پاك و پرهيزكار نيز هنگامى كه مرتكب اينگونه كارها شود متهم مى گردد ودرواقع آبروى خود را به دست خود ريخته است. شبيه همين معنا از امام علیه السلام در حديث ديگرى آمده است كه مى فرمايد: «مَنْ عَرَّضَ نَفْسَهُ لِلتُّهْمَةِ فَلايَلُومَنَّ مَنْ أساءَ بِهِ الظَّنَّ؛ كسى كه خود را در معرض تهمت قرار دهد نبايد كسانى را سرزنش كند كه به او سوءظن پيدا مى كنند». نيز در حديث ديگرى از امام صادق علیه السلام مى خوانيم: «اِتَّقُوا مَواضِعَ الرَّيْبِ وَلا يَقِفَنَّ أَحَدُكُمْ مَعَ أُمِّهِ فِى الطَّريقِ فَإِنَّهُ لَيْسَ كُلُّ أَحَدٍ يَعْرِفُها؛ از مواضعى كه موجب سوءظن است بپرهيزيد و هيچكس از شما با مادرش در وسط راه نايستد، زيرا همه نمى دانند او مادر وى است (و چه بسا فكر كنند او با زن نامحرمى رابطه دارد)». البته مواردى هست كه قرائن نشان مى دهد فلان زن، خواهر يا مادر يا همسر اوست كه اينگونه موارد مستثناست. @nahj_ir
هدایت شده از تفسیر قرآن
هدایت شده از تفسیر قرآن
درس دویست و دوم ادامه تفسیر آیه ۱۸۵ سوره از تفسیر نور رمضان ماه مهمانی خدا: * در رمضان،مؤمنان با کارت «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ» به میهمانی خداوند دعوت شده اند،و این میهمانی ویژگی هایی دارد: ۱- میزبان،خداوند است و میهمانان را شخصاً دعوت کرده است. ۲- وسیله پذیرایی،شب قدر،نزول قرآن،فرود آمدن فرشتگان،استجابت دعا،لطافت روح،و دوری از دوزخ است. ۳- زمان پذیرایی،ماه رمضان است که به گفته ی روایات،اوّل آن رحمت،وسط آن مغفرت و آخر آن پاداش است. ۴- چگونگی پذیرایی،شب قدر به گونه ای است که در آن نیاز یک سال میهمانان تأمین می شود و زمین با نزول فرشتگان در شب قدر مزیّن می گردد. ۵- غذای این ماه،غذای روح است که برای رشد معنوی لازم است،نه غذای جسم.لطف غذای این مهمانی،آیات قرآن است که تلاوت یک آیه آن در ماه رمضان همچون تلاوت تمام قرآن در ماه های دیگر است. این میهمانی هیچ سنخیّتی با میهمانی های دنیوی ندارد.خداوندِ عالِم و غنی و خالق و باقی و عزیز و جلیل،میزبان انسان های جاهل و فقیر و فانی و مخلوق و ذلیل می شود و می گوید:من دعایتان را مستجاب می کنم و برای هر نفسی که در ماه رمضان می کشید،پاداش تسبیحی عطا می کنم. آداب مهمانی: * در وسائل الشیعه]برای اخلاق روزه دار در ضمن روایت مفصلی می خوانیم:روزه دار،از دروغ، گناه، مجادله، حسادت، غیبت،مخالفت با حقّ،فحش و سرزنش و خشم،طعنه و ظلم و مردم آزاری، غفلت، معاشرت با فاسدان، سخن چینی و حرام خواری،دوری کند و نسبت به نماز،صبر و صداقت و یاد قیامت توجّه خاصّ داشته باشد. شرط حضور در این مهمانی،فقط تحمّل گرسنگی نیست.در حدیث آمده است:آن کس که از اطاعت رهبران آسمانی،سرباز زند ویا در مسائل خانوادگی و شخصی با همسر خود بدرفتار و نامهربان باشد ویا از تأمین خواسته های مشروع او خودداری کند و یا والدین از او ناراضی باشند،روزه او قبول نیست وشرایط این ضیافت را به جای نیاورده است. * روزه گرچه فوائد ومنافع طبّی از قبیل دفع وبرطرف شدن مواد زاید بدن در اثر گرسنگی را دارد،امّا سحرخیزی ولطافت روح واستجابت دعا در ماه رمضان چیز دیگری است ومحروم واقعی کسی است که از این همه خیر وبرکت محروم باشد. @alquran_ir
هدایت شده از خانواده امن
فرزندان آگاه (۱۰) مادران بى عاطفه:   بر خوانندگان گرامى پوشيده نيست كه اين همه سفارش و حقوق والا براى مادرانى است كه وظائف مادرى را در حد توان خود انجام دهند، و در پرورش فرزندان صالح گامهاى مثبتى بردارند، وگرنه زنان بى عاطفه اى كه براى راحتى و آسايش چند روزه خود، از زير بار مسؤ ليت مادرى شانه خالى كرده و فرزندان خود را به ديگران سپرده و يا به مراكز ويژه واگذار كرده و با بهانه هاى واهى فرزندانشان را به امان خدا رها مى كنند، نمى توان نام مقدس مادر اطلاق كرده و از حقوق مادرى آنان را بهره مند دانست؛ چرا كه آنان ظلمى نابخشودنى در حق فرزندانشان روا مى دارند. كودكى كه درس مهر و محبت را از مادر فرا نگيرد، و در دامن عشق و عاطفه رشد ننمايد در زندگى آينده خود دچار انواع مشكلات روحى و روانى خواهد شد. او در آينده معناى شخصيت مستقل و فردى و تمايلات بشرى و عشق و عاطفه به ديگران به ويژه به والدين را درك نخواهد كرد. اين گونه مادران نه تنها به سعادت فرزندان خود لطمه مى زنند بلكه ضربه اى جبران ناپذير بر پيكر جامعه وارد مى سازند و خودشان نيز پشتوانه اى قوى را در زندگى آينده خود از دست مى دهند. با اينكه در طول تاريخ از مهر و محبت مادر خيلى چيزها شنيده ايم، اما متاءسفانه همه مادران اين چنين نيستند. بعضى از آنها عواطف مادرى، اين موهبت بزرگ و مقدس الهى را زير پا گذاشته اند و بى رحمانه به فرزندان خود ستم مى كنند. اینک به چند نمونه از رفتار غير انسانى برخى از مادران مشاهير جهان اشاره میکنیم: اسحاق نيوتن: دانشمند معروف انگليسى، يكى از بدترين مادرها را داشت، پدرش چند هفته قبل از تولد او مرد! مى گويند: در عمر خود يك كار خير هم نكرد. مادر او نيز، در بد خلقى و شرارت شهره خاص و عام بود و نيوتن بيچاره از دست او بسيار عذاب كشيد. مادر لرد بايرون شاعر حماسه سرا و مشهور بريتانيايى، از فرزندش نفرت غريبى داشت و غالبا لنگه كفش و دسته جارو و سنگ به طرف پسرك پرتاب مى كرد و تحقيرش مى نمود. گناه بايرون كوچك اين بود كه پاى معيوبى داشت و درست نمى توانست راه برود. مادر لئونارد داوينچى نابغه بى بديل دنياى علم و هنر، از كودكى او را ترك نمود و اين هنرمند بزرگ، زير دست چهار نامادرى بد اخلاق، دوران كودكى را طى نمود. او آن قدر از دست آنان كتك خورد كه تمام اعضاى بدنش عيب و ايراد پيدا كرد و تا پايان عمر رنجور و مريض احوال بود. او هميشه از شنيدن نام مادر بر خود مى لرزيد. خوشبختانه اكثر اين مردان نامدار و موفق بجای مادران نامهربان، همسران خوب، صميمى و فداكارى داشته اند كه نامهربانيهاى مادرانشان را جبران كرده اند و اين همسران، از عمده ترين عوامل ترقى و كاميابى انان به شمار مى آيند. @amn_org
هدایت شده از عرفان، اوج ناز