چهار طاقی دشت فيض آباد بیدگل بر اثر بارندگی‌های اسفندماه در حال تخريب است از دوستداران میراث فرهنگی بیدگل تقاضا می شود جهت مرمت و بازسازی این بنای تاریخی اقدام کنند آقای حاجی قديري مسؤل دشت گفته جهت بازسازی به همکاری احتیاج دارد و مبلغی کمک میکند

عمو عباس را مدتها بود که ندیده بودم ، اما دیدن او در این آغازین روزهای بهار در دل من و خانواده ام نشاطی بهارگونه را بوجود آورد. از نسل او در بیدگل چندتنی بیشتر زنده‌ و سر چنگ نیستند آن هم در گوشه ای خزیده به امید فردایی بهتر. عمو عباس برای همه ی ما مرد جانانه ای بود ، هنوز هم می توان این جانانگی و سلحشوری و غیرت را در چهره ی پر رنج اما با صلابتش مشاهده کرد ، او یک رفیق شفیق کامل ، یک پدری مهربان و یک عموی به تمام معناست ، از لبانش هنوز شعر و موسیقی می‌ریزد و گرمای وجودش آرامشی است که در تلاطم های ویرانگر زندگی، ما را آرام و دل گرم به ساحل امن وادامه دادن می‌کند ، چقدر این مرد ما را با اسطوره‌ های ایران زمین پیوند عميق میزند ، در دل ما یک جایی است که جز او هیچ کس نمی تواند پر کند و در دل او چیزی است مثل یک بيشه نور ، مثل خواب دم صبح ، او همانند صدای آوازی است در کوچه باغهای زندگی ، که ما را به خود می‌خواند و من چقدر حسرت می خورم به فرشته خانم و دخترهایی که پرستار اویند. عمو عباس می‌خندید و شعر می خواند و ما همه از خنده های او خوشحال بودیم جز آن لحظه که یاد پدرم کرد و اشک از چشمانش جاری شد، یاد برادرش او را برد به سالهای دور ، آن سالهای سالم و سرشار ، او دقایقی رفت به کوچه پس کوچه های قدیم بیدگل به یاد دوستانش به یاد بازی ها و دعواهایی که گاه و بی گاه داشتند او هنوز پر است از عطر خوش آن سالها و ما هنوز چقدر خوشبختیم که او را بو می کنیم https://eitaa.com/bidgoly

بسم الله الرحمن الرحیم من فاطمه عبدالهی دختر کوچک و ته تغاری پدرم هستم من روزه کله گنجشکی رفتم سال خوبی را برای همه شما خواهانم @bidgoly

☎️ ارتباط تلفنی خانم مریم روحانی گوینده رادیو کاشان به همراه حاجی فیروز (مجید یونسی) با آقای مجتبی اهلی (مدرس گویش باستانی ویگل) به مناسبت سنت شب نیمه‌ای ماه مبارک رمضان، دوشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۳

متن زیر را آقای سعید رضا تمسکی در مورد بنده حقیر نوشته اند ضمن تشکر از ایشان توجه شما را به آن جلب می‌کنم حسین بیدگلی کیست؟ به عنوان یک فرهنگی کوچک با توجه به آشنایی وهمشهری بودن ایشان را به عنوان یک فرد کاسبکار معمولی می‌شناسم . اما پاسخ من صحیح نیست ایشان هم یک فرد معمولی نیست!!! حسین از زمانی که خودش را شناخته است علاوه بر دو دوربین زیبا و قشنگی که در زیر ابرویش دارد. یک دوربین عکاسی هم تهیه کرده به محض اینکه از شغل اصلیش یعنی نجاری جدا شد و صحنه زیباو چشم اندازی که شاید به نظر هر فرد معمولی پیش پا افتاده باشد با دوربینش شکار می‌کند. فکر می‌کنی می‌خواهم بگویم عکاس زبردست و ماهری است نه نه اصلاً نمی‌توانی موقع عکس گرفتن ذهن او را بخوانی!!! می‌خواهی بگویی کودک درونش زنده است آری درست فکر کرده‌ای تقریباً ذهنش همیشه گذشته‌های بی‌غل و غش زندگی‌های ساده را نشانه می‌گیرد. ساده زیستی نیاکان گذشته ،به افکار بدون حیله و نیرنگ پدر و مادرش فکر می‌کند. وقتی در مسیر صحرا در کودکی رفت و آمد داشته به امید و آینده آن پیرمرد ۷۰یا۸۰ ساله‌ای که بر روی الاغش سوار و با ذکر خدا مسیر جاده را طی می‌کند می‌افتد. او در کودکی یا نوجوانی توی مسیر جاده باریک صحرا عبور می‌کرده بوی یونجه‌های چیده شده را همراه با عطر گل‌های خودرو را استشمام کرده و حس و حال و بوی آن هرگز از بویاییش حذف نمی‌شود. فیلم عبور گله گوسفندان به همراه چوپان وسگ گله در مسیر دشت خاکی همراه با گرد و غبار هرگز از صفحه ذهنش پاک نمی‌شود . او شاید ساعت‌ها به لانه پرندگان که در بالای درختان دشت لانه داشتند خیره می‌شده زندگی آنان را همراه با غریزه خدادادی آن پرنده ارزیابی می‌کرده. او شاید موقعی که کنار جوی آب دشت می‌نشسته به دانه خشک ومرده گیاه که کشاورز با شخم زدن زمین آن را در زیر خاک تاریک پنهان و با آب شدن زمین به قدرت پروردگار جهان که چگونه این دانه تشنه را سیراب و پس از چند روز با جوانه زدن دوباره متولد کرده فکر می‌کند. او هنوز صدای سحرخوانی پیرمردان با ایمان و نورانی قدیم را که با صدای زیبایشان بدون بلندگو و برق و باتری با خدا ارتباط برقرار می‌کردند را در حافظه ذهنش ذخیره کرده و گاهی اوقات به قفسه‌های ذهنش مراجعه می‌کند صدای آنان را دوباره می‌شنود و از آن لذت می‌برد. حسین ساختمان‌های قدیمی و خانه‌های تاریخی آبادی را دوست دارد . اوتصویر اماکن متبرکه و امامزادگان را با گنبد و گلدسته های قدیمی‌اش که هنوز تعمیر نشده بودند در ذهن دارد زیارتگاه‌های اهل دل را مکانی امن برای درد دل و گفتگو با خدا می‌داند . تقریباً اکثر آنها را با دوربینش فیلمبرداری و به تصویر کشیده است که دیدن فیلمش انسان با تقوا رامتحول می‌کند. او وقتی از کنار آب انبارهای قدیمی آبادی رد می‌شود به یاد دوران کودکیش که مردم برای آب خوردن به خیرین سازنده آن دعا می‌کردند غبطه میخورد. امروز وقتی نگاهش به وانت حمل جهزیه دختری می‌افتد فورا ذهنش به طرف حمامی محله که به رحمت خدا رفته معطوف می‌شود و تخته‌های چوبی مستطیلی که به آن خو نچه می‌گفتند وجهزیه عروس را با آن حمل می‌کردند تداعی می‌شود. گاهی اوقات ناخودآگاه نگاهش به ظروف سفالی قدیمی مانند کوزه بلو و....می افتد حسرت زندگی مردم ساده زیست را می خورد. وقتی در جمع دوستان امروزه صحبت از غذاهای روزمره مانند کباب کوبیده، جوجه کباب ،چنجه ،کباب برگ و پیتزا می‌شود به یاد برمه سنگی که صبح زود مادرش قبل از رفتن پشت قالی آن را روی اجاق می‌گذاشت، می‌افتد و حسرت یک کاسه آبگوشت داغش را آرزو می‌کند. حسین بیدگلی زندگی ساده و بی پیرایه گذشتگان را به زندگی تجملاتی امروز ترجیح می دهد. همه این توصیفاتی را که گفتم باور نکن چون من حسین رو خوب نمی‌شناسم همه این‌ها را با توجه به عکس‌ها فیلم ها و نوشته‌هایش بیان کردم . من برای کامل کردن شناختم با او هسفر خواهم شد . یایک وعده درصحراهم سفره خواهیم شد. سعید رضا تمسکی

✍ علیرضا توحیدی سلام خدمت اهالی محله توی ده خاصه اهالی گروه سال نو را تبریک گفته امیدوارم سال بهتری داشته باشید... محله توی ده به گواهی آنچه هست و نوشته های کتاب چراغان یک سر و گردن از سایر محله ها بالاتر است به شرط آنکه قدر آن را داشته باشیم و طرحی باشد و برنامه ای.... الف ) بودجه و امکانات و طرح و برنامه ای که در بیدگل هست شبیه یک کیک است اگر محله توانایی جذب بودجه را داشته باشد به جایی دیگر می رود...اگر محله ای طرح و برامه نداشته باشد برایش طرح و نقشه می کشد...اینکه یک بار خیابان واصف را کشیدند و بلوار زدند و حالا می خواهند وسط بلوار مغازه بزنند در کم حالی محله های مسیر و خاصه توی ده است... از افرادی مثل عباس توحیدی و رسول زاده و....که پیگیر موضوع هستند تقدیر می شود.بقیه هم باید همراه باشد....ولی هنوز کار به پایان نرسیده است باید طرحی اجرا شود که بیشترین فایده را برای مردم داشته باشد وگرنه ساختن مغازه آن وسط سراسر خسران و زیان است و اگر مسیر پیاده روی هم باشد اشتباهی دیگر...بهتر است تا حد امکان پیاده رو به حاشیه خیابان بیاید. 2- کاری که در تغییر رخت شوی خانه و تبدیل آن به زورخانه امیرالمومنین اتفاق افتاد بسیار ارزشمند است....که از همه خاصه حسین ستاره تقدیر می شود...تعدادی اثر دیگر هم هست که باید به آن توجه شود مثل حمام یا خانه های قدیمی ....محله افراد تحصیل کرده کم ندارد که بسیاری در بیدگل هستد و یا در شهرهای دیگر و افراد پولدار ...به نظرم اگر چند نفری جلسه بگیرد با نام مثلا دوستداران بافت تاریخی توی ده می شود بازسازی دیگر آثار را هم مورد توجه قرار داد...( حالا با پشتوانه بخش خصوصی حمام محله مختص آباد در حال بازسازی است که قدمتش حدود چهل سال است ) 3- مهمتری راسته یا گذر فرهگی بیدگل و حتی آران و بیدگل در محله توی ده است از بازار ساطع شروع می شود و یک مسر آن می رود به سمت نقشینه و خانه بی طبا و مسیر دیگر کوچه جلی و ....باید به نوسازی این قسمت توجه شود. 4 0 یکی از صنعت های قدیمی بیدگل پارچه بافی است. به همت علی شالی کارگاهی به راه افتاده اما فعال نیست...اگر دستگاهی دیگر - مثلا زیلوبافی -آورده شود باعث زنده شدن محله می شود و یا در بازار هنری سنتی مثل سفالگری و.... https://eitaa.com/bidgoly

بیدگل امامزاده علی اکبر https://eitaa.com/bidgoly

خیر سلامت حاجی علی عصیری https://eitaa.com/bidgoly

خطب شکن عکس از حاج وحيد تمسکی https://eitaa.com/bidgoly

هر کجا هستم باشم آسمان مال من است ..... بیدگل فيض آباد همیشه آباد

‏فیلم از طرف سعید رضا تمسکی

پخت حلیم در محله حاج عبدالصمد بیدگل https://eitaa.com/bidgoly

مسجد نقشینه بیدگل https://eitaa.com/bidgoly

ارسالی نفیسه آذرنگ اقامه ی عزای هیاتهای مذهبی شهرستان درجوار امام زاده هاشم بن علی ع

شعری از موبد بیدگلی هنگام بامداد به آهنگ پهلوی  پاسخ شنیده ام زسوالات معنوی افتاد آتشی ز نهان سوی در تنم    سوزاند فیس و جبه و دستار مولوی آن آتشی که چهره به هوشنگ شه نمود    در طور جلوه کرد به دیدار موسوی آذرگشسب چهره جانانه هر که دید انگاشت میخ هستی و کالای دنیوی این آذرخش بر تن کیخسرو اوفتاد   گوی زمین هلید و بی انباز خسروی ما دل در آتش رخ جانان نهاده ایم زین پرتویم یافته آیین رهروی کی بوریا به کس بگذارند و خواب امن کفش و کله گدا ببرد پا و سر قوی باید فریب مردم سالوس را نخورد هر چند ذکر خواند و اشعار مثنوی ما فقر را به ظلم تلافی همی کنیم یابیم از آن بلند مقامات اخروی موبد همیشه می خور و آزار کس مخواه    من آزموده ام بود این راه مستوی 

بیدگل شبستان مسجد نقشینه https://eitaa.com/bidgoly

🔴 نوستالوژی؛ مراسم کلنگ زنی مدرسه نیکبخت آران وبیدگل با حضور مسئولین وقت شهر در تاریخ احتمالی دهه ۳۰- ۴۰ ✅ این عکس، نخستین تصویر از فضای تعلیم و تربیت در شهرستان آران و بیدگل است. ✅ حاج محمد علی نیکبخت، واقف زمین مدرسه نفر اول از سمت راست، تقریبا تمامی مدارس قدیمی شهر آران‌و‌بیدگل که قبل از انقلاب احداث شده اندیا تخریب و نوسازی شده اند و یامحل مدرسه تغییر کرده، مدرسه نیکبخت، از اول افتتاح مدرسه راهنمایی بود وهنوز هم متوسطه اول پسرانه است و در همان ساختمان اولیه فعال ودایر است. 👈 ارسالی از عموزاده

میل بازی و هنر نمایی پهلوان حاج وحيد تمسکی در زورخانه https://eitaa.com/bidgoly