eitaa logo
بیکران″
59 دنبال‌کننده
352 عکس
109 ویدیو
6 فایل
به همین سطر ها ختم نمیشود پایان خط آنها، شروع دفتری است به نام ظهور! کوتاه و بلند های «بیکران» @beekaran
مشاهده در ایتا
دانلود
«آسمان دیگر توان ندارد» آسمان خالی از ابر و دل های ما پُر از غصه شده. رود خالی از آب و کوه خالی از برف.شاعران کجایند که در وصف این پاییزِ خالی غزل سرایی کنند؟ از این پس در اشعار پاییزی بیشتر باید به دلگیر بودنش اشاره کرد. اما از لفظ«دل آسمان همچو دل من گرفته بود» با احتیاط استفاده کنید. چراکه دیگر نای دلگیری ندارد.اشک چشم آسمان از ظلم و ستمی که به خود کردیم خشکیده. بگویید چشم آسمان خشکید و چشمان ما تر شد.آری این بهتر به نظر میرسد. اما این سکوت را بشنوید. بوی قهر نمیدهد؟! آسمان قهر است. چقدر باید ببارد که تمام فسادی که کوچه به کوچه رسوخ کرده را بشوید؟ آسمان هم خسته شد. هرچه شست دوباره لجن زار شد! حق داری آسمان اگر هرگز نباری... دلی که برای مظلوم نبارد-چه بسا خود ظالم باشد- محروم از باران الهی است): +بیکران •پس از سه روز آبیِ بی آب @biekaran
هدایت شده از Mobina Faraj
می‌گن پاییزِ امسال، یکی از خشک‌ترین پاییزهای پنجاه‌سالِ اخیره! فعلاً هم که تا چشم کار می‌کنه، فقط خورشید خورشید خورشید! دریغ از ابرهای بارون‌زا... آقای امام‌رضایِ ما، شما قبلاً برای همین خاکی که با قدم‌هاتون پربرکت شد، با نفسِ حق‌تون دعای بارون خوندین و زمینِ تشنه سیراب شد! میشه این‌بارم برای آسمونِ ایران دعا بخونید که اگه خدا بخواد دلش به باریدن رضا بشه؟ پ.ن: دعای نوزدهمِ صحیفهٔ سجادیه، دعای بارونه! اگه شمام مث من گاهی یادتون می‌ره همه‌چیزو تو بهترین حالتش از خدا بخواین، پایه‌این امشب باهم بخونیمش؟ ♾ @binahayat_ir
«مه شکن» "بخش اول" برای رسیدن به دانشگاه ما، باید از یک تونل وحشت عبور کرد. بله. یک تونل وحشت. انواع اقسام معصیت و منکر و فساد را در هر زاویه ای که بخواهی دارد. البته یک چیز یه خصوص هم دارد که حتی اگر منکری نباشد که برق از چشمانت بپراند، قطعا می تواند نفس را در سینه ات حبس کند. بله... دود سیگار. ما سیگار نکشیده، معتاد شدیم. از بس بوی انواع سیگار ها مشاممان را معطر به بوی گل و...کرد به قدری دود کردن جلو در دانشگاه ها مد شده که پیشنهادم به مسئولین ذی ربط آن است که زیر تابلوی کشیدن سیگار ممنوع، همین عبارت را هم بنویسند. شاید خیلی ها معنای تابلو هارا آنچنان که باید ندانند. به هر حال کار هر مسئولی، یک بخش فرهنگی هم دارد. ندارد؟ (در اینجا نویسنده می خواست پای مسئولین را وسط کشیده و انچه باید گفت را بگوید اما چون در بحث داستان نبود فعلا پای عزیزان را ول کرد.) خلاصه که دل ما، نه از دانشگاه خودمان، بلکه از دانشگاه های همسایه خون شده. و هربار که سر آن کوچه شیطانی می رسیم واجب است چشم به نوک کفش بدوزیم و زیر لب استغفار کنیم. علت دیگری که باعث شده همه اتفاق نظر روی کلمه ی «تونل وحشت» داشته باشیم این است که در دو طرف پیاده رو ها عزیزان دانشجو می‌نشینند و حین انجام معصیت روزانه، ناموس مردم را-از هر نوع- دید میزنند. جای دور نرویم؛ پیاده رو ها مثل شو آف های بلاد کفر است. این چنین است که خیلی ها به جای رد شدن از پیاده رو، ترجیح میدهند از وسط خیابان عبور کنند. و ثابت شده در وسط خیابان کمتر مورد توجه قرار میگیرند! امروز هم با پیش فرض همیشگی تا نصف کوچه را طی کردم که متوجه شدم اثری از دود و آغوش و جزوه ها نیست. چه کسی این مه غلیظ از گناه را شکسته بود؟ (ادامه دارد) بیکران" •اعتیاد دارم. به سیگار نه. @biekaran
بیکران″
«مه شکن» "بخش اول" برای رسیدن به دانشگاه ما، باید از یک تونل وحشت عبور کرد. بله. یک تونل وحشت. ان
«مه شکن» "بخش دوم" چه کسی این مه غلیظ از گناه را شکسته بود؟ نه پیاده رو آن وضع همیشه را داشت، نه کافه ی روبه روی دانشکده با آهنگ ریتمیکش فضا را دود و دمی کرده بود. اما صبر کن. این چه صدای آشنایی بود به گوشم میرسید؟ عجبا! مثل اینکه درست شنیده بودم. صدای مداحی بود. شاید مثل ولادت حضرت زینب دانشگاه بین المللی قران-که مجاور دانشگاه ماست-برای شهادت حضرت زهرا کاری کرده. ولی نه! جلوی دانشگاه چیزی نبود. سر چرخاندم و دیدم درست جلوی در دانشگاهِ کذایی، یک موکب برپا شده بود. یک مداحی ملایم، با پذیرایی چای و خرما. همین؟ واقعا همین موکب کوچک و سادگی اش باعث جمع شدن فاجعه ی هر روزه شده بود؟ نمیدانستم بخندم یا گریه کنم. نه هزینه انچنانی، نه برنامه ریزی های چند ماهه و نه خبری از مسئولان فرهنگی! همین دانشجو هایی که مثل من و خیلی ها، دیگر توان دیدن این فساد و فحشا را نداشتند. یکی مثل من، یکی مثل شما. چای شان را خوردم. نوش جانم! این چای عجب چایی بود. صد تا امر به معروف و نهی از منکر را عصاره کرده بود. خوشا به حال انها! ثواب دلخوشی جماعت خسته از گناه در کارنامه شان رفت. ای وای از ما... که فردا باز به سکوتی که گردمان را گرفته ادامه میدهیم! بیکران •امر به تفکر، نهی از سکوت @biekaran
آدمِ «عه چه قشنگ، بزار عکس بگیرم ازش» یی نیستم. والا الان داستان مصور میخوندید(:
اگه تو هم داری شبکه یک رو نگاه میکنی و جزوه ات جلوته تو دوست خوب منی
«لذت درد کشیدن» به ما انسان ها- که فقط امده ایم برویم- اموخته اند از هرچه درد دارد باید دوری جست. از درد های فیزیکی گرفته تا درد های معیشتی، همه را در جعبه ای به نام درد ها ریخته ایم تا مبادا اسودگی وهمی مارا بخراشد. به چشم می بینیم که مردم در چاه هم میروند، تا درد نکشند! درس نمیخواند، مطالعه نمیکند، برنامه ریزی نمیکنند چون نتیجه ی همه اینها دردیست به نام درد زنده بودن. ما زنده ایم و در قبال زنده بودنمان مسئولیت و وظایفی داریم. دست بر قضا مسئولیت هم درد است و هم منجر به درد میشود! این زندگی مطلوبی که در جامعه امروزی ما همه در تلاش برای رسیدن به ان هستند حقیقتا کالبدی از زیبایی هاست، اما بدون قلب! قلب زندگی چیست؟! پاسخ به همین سوال سه کلمه ای را هم میتوان به همان جعبه ی مذکور انداخت. زندگی، تلاشیت مداوم برای رسیدن به کمالات مطلوب. و ما ناجوانمردانه تلاش را از فهرست نیاز های زندگی خط زدیم! ما زندگی را وارانه معنا کردیم تا درد را از فرهنگ لغاتمان حذف کنیم و این یعنی نادیده گرفتن تلاش برای رسیدن به کمال. درگیر انواع بیماری های جسمی و روحی و اجتماعی و فرهنگی و... شدیم که درد زنده بودن را متحمل نشویم.(به امار افسردگی ها و خودکشی های ناشی از پوچ انگاشتن زندگی توجه کرده اید؟) اما صادقانه از درد لذت ببرید. از رشد، از انجایی که دانه ی وجودتان ترک سختی میخورد لذت ببرید. کلام اخر اینکه اگر با هرچه در توان دارید برای زنده بودن تلاش کنید، میتوانید از درد ها لذت ببرید. بیکران •روزنه ی خورشید از لا به لای خاک 1404.9.24 @biekaran
سلام شب همگی بخیر✨ اگر پایه‌اید یه کاری با هم انجام بدیم‌.. می‌دونید که مهران مدیری سر اغتشاشات چه صحبت هایی داشت و.. الان که سریال شش ماهه رو ساخته و قراره صدا و سیما پخش کنه چند نفر از بازیگران هم مثل مدیری اون زمان کشف حجاب کردن و ضد نظام حرف زدن هرکس می‌تونه با ۱۶۲ تماس بگیره و اعتراض کنه🙏 هرکس می‌تونه وارد اپلیکیشن تلوبیون بشه و اعتراض بزنه.. ان‌شالله که تاثیرگذار خواهد بود اگر هم نبود ما تا جایی که می‌تونستیم عمل کردیم!