بی نام
. دو جلد اول مسحور شخصیتپردازی عمیق دولتآبادی بودم. اتفاق تویش کم بود، اما کشش قلم نویسنده و آدمه
کتاب خوندن، سفر کردن و زندگی کردن تو یه دنیای دیگهست.
اینطوری که با خودت میگی برم ببینم گلمحمد چکار کرد آخر.
اینطوری که هرچی فحش بلدی، به ماهدرویش میدی.
اینطوری که اعصابت خردِ زیور میشه.
اینطوری که میگی کاش کار دیگه نداشتم، تا تهِ جلد ده میرفتم!
دو شب، یک دستم توی دست خیرالنساء بود و یک دستم به دامن گوگل. کتاب را میخواندم و لابلایش دنبال معنی کلمههاش میگشتم. شب اول مجبور میشدم بعضی جملهها را دو بار بخوانم، اما شب دوم، کتاب دیگر سختخوان نبود و روان شده بود برایم. کتاب کمحجم است، اما خواندنش کمی صبوری میخواهد. به پاس این صبوری، انتهای کتاب غافلگیر میشوید.
#خیرالنساء
#چهل_از_بیست
@biiiiinam
- آخر یک دم آرام نمیگیری تو؟
- آرام؟ آرام برای چی باید گرفت؟ وقتی بمیریم خود به خود آرام میگیریم. پیش از آن که بمیریم که نباید بمیریم!
📚 کلیدر
✍ محمود دولتآبادی