انجمن بیکاران کتابخون🇵🇸؛
واژهها همان زندانهایی هستند که نمیتوانی رهایشان کنی. بگذار اینگونه بگویم: واژهها اعتیادآور هستند.
واژهها تو را مییابند، خود را به تو میچسبانند و فرمانده ی ذهن و روح و جان تو میشوند.
میبینی؟ همه چیز را نوشتهای. بهار و تابستان و پاییز ، زمستان و سرما، باران و برف و غرش و گریه ی آسمان را نوشتهای و عشق نافرجام میان خورشید و ماه را نیز نوشتهای.
زندان ذهنت را نیز به دست خود با واژگان مزین کردی و با بوم و رنگ نقاشیات، نگاشتی.
_ آگاتای سابق، ششمآبانماههزاروچهارصدوسه؛
عمیقاً دلم برای اون شبایی که سخت بارون میاومد و من داشتم born to die رو برای بار n ام گوش میکردم، کنارش هم نسکافه و درس بود تنگ شده.
هدایت شده از میخام نماز بخونم...
10.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا یا من پولدار شم یا یه دختر آمریکایی از دعا کردن بگه
farhad_-_jomeh.mp3
4.46M
توی قاب خیس این پنجره ها
عکسی از جمعه غمگین میبینم
چه سیاهه به تنش رخت عزا
تو چشاش ابرای سنگین میبینم
داره از ابر سیاه خون می چکه
جمعهها خون جای بارون می چکه؛
1:51
انجمن بیکاران کتابخون🇵🇸؛
راست میگفتی لانا، شادی یه پروانه س، هروقت میخوایم بگیریمش، فرار میکنه.
راست میگفتی لانا، خیلی سعی کردم توی مشکل نیوفتم اما توی ذهنم جنگه.