انجمن بیکاران کتابخون🇵🇸؛
منم نیاز دارم. #friends
یه عالمه عکس از این تابلوی پشت در خونه ی جویی و چندلر دارم:)))
#friends
امروز آسمون خیلی دمدمیمزاج بود. اول عصبانی شد و همه رو سوزوند، بعد بالاخره بعد از چندین هفته گریه کرد و سعی کرد خودشو خالی کنه، بعدش غرید و بعدهم توی حالت خاکستری پوچی باقی موند.
هدایت شده از ``𝑲𝒊𝒎𝒔𝒐𝒑𝒉𝒊𝒂``
ادبیات: جبران همهی مزخرفاتی که در کتابای دیگه میخونیم.
امروز یه صحنه ی خیلی خیلی قشنگ دیدم. زنگ آخر داشتیم میرفتیم بابای مدرسه نشسته بود یه جایی که چندتا قفسه ی کتاب و میز و صندلی هست و داشت کتاب میخوند:)). (درحالی که دستکش دستش بود و جارو کنارش).
انجمن بیکاران کتابخون🇵🇸؛
گریه؟ نه گریه نمیکنم:))).
گریه؟ نه گریه نمیکنم²:))).