eitaa logo
بیم موج
1.7هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
112 فایل
قال مولانا امیرالمؤمنین ❤ : وَ اللَهَ اللَهَ فِی الجِهَادِ بِاَموَالِکُم وَ اَنفُسِکُم وَ اَلسِنَتِکُم فِی سَبِیلِ اللَه چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویم نه شبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم ادمین: @bimemoj1357
مشاهده در ایتا
دانلود
avinyaviny-khoramshahr68610.mp3
زمان: حجم: 1.44M
🔰 زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است ...😔 زندگی زیباست! اما شهادت از آن زیباتراست. سلامت تن زیباست! اما پرنده ی عشق تن را قفسی می بیندکه در باغ نهاده باشند!. و مگر نه آنکه گردن ها را باریک آفریده اند تا در مقتل کربلای عشق آسان تر بریده شود! ومگر نه آنکه از پسر آدم عهدی ازلی ستانده اندکه حسین❤️ را از سر خویش بیشتر دوست داشته باشد! ومگر نه آنکه، خانه ای تن راه فرسودگی می پیمایید تا خانه ای روح آباد شود. و مگر این عاشق بی قرار را براین سفینه ی سرگردان آسمانی -که کره ی زمین باشد- برای ماندن در استبل خواب و خور آفریده اند؟ و مگر از درون این خاک اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز کرم هایی فربه و تن پرور برمی آید؟! ... پس اگر مقصد را نه اینجاست در زیر این سقف های دل تنگ و در پس این پنجره های کوچک که به کوچه های بن بست باز می شود، نمی توان جُست. بهتر آن که پرنده ی روح دل بر قفس نبنند. ... پس اگر مقصد پرواز است! قفس ویران بهتر! پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند، از ویرانی لانه اش نمی هراسد! ...🌹 آنان در غربت جنگیدند و با مظلومیت به شهادت رسیدند. و پیکر هاشان زیر شنی تانک ها (شیطان )تکه تکه شد. و به باد و خاک وآب و آتش پیوست. امّا راز خون آشکار شد. راز خون را جز شهدا در نمی یابند.! گردش خون در رگ های زندگی شیرین است.امّا ریختن آن در پای محبوب شیرین تر است. و نگو شیرین تر! بگو بسیار بسیار شیرین تر است.! ❤️ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
بر آستان جانان گر سر توان نهادن گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد ❤️ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 به پایان آمد این دفتر، حکایت همچنان باقی است ... و لا جعل الله آخر العهد منی لزیارتکم ... ❤️ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
avinyaviny-khoramshahr68610.mp3
زمان: حجم: 1.44M
🔰 زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است ...😔 زندگی زیباست! اما شهادت از آن زیباتراست. سلامت تن زیباست! اما پرنده ی عشق تن را قفسی می بیندکه در باغ نهاده باشند!. و مگر نه آنکه گردن ها را باریک آفریده اند تا در مقتل کربلای عشق آسان تر بریده شود! ومگر نه آنکه از پسر آدم عهدی ازلی ستانده اندکه حسین❤️ را از سر خویش بیشتر دوست داشته باشد! ومگر نه آنکه، خانه ای تن راه فرسودگی می پیمایید تا خانه ای روح آباد شود. و مگر این عاشق بی قرار را براین سفینه ی سرگردان آسمانی -که کره ی زمین باشد- برای ماندن در استبل خواب و خور آفریده اند؟ و مگر از درون این خاک اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز کرم هایی فربه و تن پرور برمی آید؟! ... پس اگر مقصد را نه اینجاست در زیر این سقف های دل تنگ و در پس این پنجره های کوچک که به کوچه های بن بست باز می شود، نمی توان جُست. بهتر آن که پرنده ی روح دل بر قفس نبنند. ... پس اگر مقصد پرواز است! قفس ویران بهتر! پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند، از ویرانی لانه اش نمی هراسد! ...🌹 آنان در غربت جنگیدند و با مظلومیت به شهادت رسیدند. و پیکر هاشان زیر شنی تانک ها (شیطان )تکه تکه شد. و به باد و خاک وآب و آتش پیوست. امّا راز خون آشکار شد. راز خون را جز شهدا در نمی یابند.! گردش خون در رگ های زندگی شیرین است.امّا ریختن آن در پای محبوب شیرین تر است. و نگو شیرین تر! بگو بسیار بسیار شیرین تر است.! ❤️ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
29.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰در هوایت بی‌قرارم روز و شب ... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
Haj Mahmood Karimi ~ UpMusicHaj Mahmood Karimi - Peygham (128).mp3
زمان: حجم: 4.86M
پیغام کربلا به نجف برد جبرئیل یا مرتضی علی پسری داشتی چه شد!؟ پیغام علقمه به نجف برد جبرئیل یا مرتضی علی قمری داشتی چه شد!؟ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
هلا، ای رهگذران دارالخلافه! ای خرمافروشان کوفه! ای ساربانان ساده روستا! تمام بصیرتم برخیِ* چشم شمایان باد اگر به نیمروز، چون از کوچه های کوفه می گذشته اید: از دیدگان معبری برای علی ساخته باشید، گیرم، که هیچ او را نشناخته باشید *برخی: فدایی، قربانی ❤️ 💚 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰خجسته باد نام خداوند، نیکوترین آفریدگاران که تو را آفرید. از تو در شگفت هم نمی توانم بود که دیدن بزرگیت را، چشم کوچک من بسنده‌ نیست: مور، چه می داند که بر دیواره ی اهرام می گذرد یا بر خشتی خام. تو، آن بلندترین هرمی که فرعونِ تخیّل می تواند ساخت و من، آن کوچکترین مور، که بلندای تو را در چشم نمی تواند داشت * پایی را به فراغت بر مریّخ، هِشته ای و زلالِ چشمان را با خون آفتاب، آغشته ستارگان را با سرانگشتان، از سرِ طیبَت، می شکنی و در جیب جبریل می نهی و یا به فرشتگان دیگر می دهی به همان آسودگی که نان توشه ی جوین افطار را به سحر می شکستی یا، در آوردگاه، به شکستن بندگان بت، کمر می بستی * چگونه این چنین که بلند بر زَبَرِ ما سوا ایستاده ای در کنار تنور پیرزنی جای می گیری، و زیر مهمیز کودکانه بچّگکان یتیم، و در بازارِ تنگِ کوفه...؟ * پیش از تو، هیچ اقیانوس را نمی شناختم که عمود بر زمین بایستد... پیش از تو، هیچ خدایی را ندیده بودم که پای افزاری وصله دار به پا کند، و مَشکی کهنه بر دوش کشد و بردگان را برادر باشد. آه ای خدای نیمه شبهای کوفه ی تنگ. ای روشن ِ خدا در شبهای پیوسته ی تاریخ ای روح لیلة القدر حتّی اذا مَطلعِ الفجر اگر تو نه از خدایی چرا نسل خدایی حجاز «فیصله» یافته است...؟ نه، بذرِ تو، از تبار مغیلان نیست... * خدا را، اگر از شمشیرت هنوز خون منافق می چکد، با گریه ی یتیمکان کوفه، همنوا مباش! شگرفیِ تو، عقل را دیوانه می کند و منطق را به خود سوزی وا می دارد * خِرَد به قبضه ی شمشیرت بوسه می زند و دل در سرشک تو، زنگارِ خویش، می شوید اما: چون از این آمیزه ی خون و اشک جامی به هر سیاه مست دهند، قالب تهی خواهد کرد. * شب از چشم تو، آرامش را به وام دارد و توفان، از خشم تو، خروش را. کلام تو، گیاه را بارور می کند و از نـَفـَست گل می روید چاه، از آن زمان که تو در آن گریستی، جوشان است. سحر از سپیده ی چشمان تو، می شکوفد و شب در سیاهیِ آن، به نماز می ایستد. هیچ ستاره نیست که وامدارِ نگاه تو نیست لبخند تو، اجازه ی زندگی است هیچ شکوفه نیست کز تبار گلخند تو نیست * زمان، در خشم تو، از بیم سِترون می شود شمشیرت به قاطعیّتِ «سِجیّل» می شکافد و به روانی خون، از رگها می گذرد و به رسایی شعر، در مغز می نشیند و چون فرود آید، جز با جان بر نخواهد خاست * چشمی که تو را دیده است، چشم خداست. ای دیدنی تر گیرم به چشمخانه ی عَمّار یا در کاسه ی سر بوذر * هلا، ای رهگذاران دارالخلافه! ای خرما فروشان کوفه! ای ساربانان ساده ی روستا! تمام بصیرتم برخی چشم شمایان باد اگر به نیمروز، چون از کوچه های کوفه می گذشته اید: از دیدگان، معبری برای علی ساخته باشید گیرم، که هیچ او را نشناخته باشید. * چگونه شمشیری زهراگین پیشانی بلند تو، این کتاب خداوند را، از هم می گشاید چگونه می توان به شمشیری، دریایی را شکافت! * به پای تو می گریم با اندوهی، والاتر از غمگزایی عشق و دیرینگی غم برای تو با چشمِ همه ی محرومان می گریم با چشمانی: یتیم ِ ندیدنت گریه ام، شعر شبانه ی غم توست... * هنگام که به همراه آفتاب به خانه ی یتیمکان بیوه زنی تابیدی وصَولتِ حیدری را دستمایه ی شادی کودکانه شان کردی و بر آن شانه، که پیامبر پای ننهاد کودکان را نشاندی و از آن دهان که هَرّای شیر می خروشید کلمات کودکانه تراوید، آیا تاریخ، به تحیّر، بر دَرِ سرای، خشک و لرزان نمانده بود؟ در اُحُد که گلبوسه ی زخم ها، تنت را دشتِ شقایق کرده بود، مگر از کدام باده ی مهر، مست بودی که با تازیانه ی هشتاد زخم، برخود حدّ زدی؟ * کدام وامدار ترید؟ دین به تو، یا تو بدان؟ هیچ دینی نیست که وامدار تو نیست * دری که به باغ ِ بینش ما گشوده ای هزار بار خیبری تر است مرحبا به بازوان اندیشه و کردار تو شعر سپید من، رو سیاه ماند که در فضای تو، به بی وزنی افتاد هر چند، کلام از تو وزن می گیرد وسعت تو را، چگونه در سخنِ تنگمایه، گنجانم؟ تو را در کدام نقطه باید بپایان برد؟ تو را که چون معنی نقطه مطلقی. الله اکبر آیا خدا نیز در تو به شگفتی در نمی نگرد؟ فتبارک الله، تبارک الله تبارک الله احسن الخالقین خجسته باد نام خداوند که نیکوترین آفریدگاران است و نام تو که نیکوترین آفریدگانی ❤️ 💚 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
الله اکبر آیا خدا نیز در تو به شگفتی در نمی نگرد؟ فتبارک الله، تبارک الله تبارک الله احسن الخالقین خجسته باد نام خداوند که نیکوترین آفریدگاران است و نام تو که نیکوترین آفریدگانی ❤️ 💚 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
هر کسی از یار چیزی خواست هنگام وصال من به محضِ دیدن او خاطرش را خواستم صل الله علیک یاابالحسن 💚 ❤️ 💚 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
21.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 اول آن کس که خریدار شدش حیدر بود ... ❤️ 💚 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
یا امیرالمؤمنین 💚 محو کن در باده ات جام مرا کربلایی کن سرانجام مرا ❤️ 💚 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj