eitaa logo
بی نهایت
70هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
793 ویدیو
50 فایل
رویداد مجازی بینهایت (ویژه دهه هشتادیا) : Bn.javanan.org *** ما مسافر سَفَر بی نهایتیم... instagram.com/binahayat_ir t.me/binahayat_ir shad.ir/binahayat_show _____ ارتباط با ما: @binahayat_admin موسسه جوانان آستان قدس رضوی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تعلقِ صاحبِ این مناجات ها به ملکوت، از همهٔ جمله هاش پیداست... ‌ @binahayat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱من خرج امام میشم ، نه امام خرج من! 🌱می‌فهمن اشتباه‌ میکنن... 🌱صبور باش! 🌱باهاشون حرف نمی‌زنید... ♾️ @binahayat_ir
‌ وقتی از دلِ دریایی می‌گیم، از چی حرف می‌زنیم: ‌ @binahayat_ir
4_5953793651237720434.mp3
2.09M
می‌شه که کسی، هم یه فرمانده فوق‌العاده باشه، هم یه ورزشکار حرفه‌ای، هم مربی چند تیم ورزشی و دلیل قهرمانی‌هاشون، هم یه پدر دوست‌داشتنی، هم یه متخصص برجسته و یه مهندس دانشمند؟ برای کسی که وسیع شده باشه، می‌شه. کسی که قلبش به خدا وصل باشه، مث برکه‌ای که به دریا وصل شده. مثلاً کسی که ناامید شدن تو کارش نبود چون پناهش حضرت رئوف بود؛ مثلاً کسی که وقتی شب‌بیداری‌ها و دوندگی‌ها و تلاش‌هاش جواب می‌داد و موفق می‌شد یه شاهکار پیشرفته بسازه، روش می‌نوشت made in shia. مثلاً کسی که برای خودش آرزویی نداشت، اما برای کشورش بلندترین قله‌ها رو می‌خواست و یکی یکی فتح می‌کرد و می‌رفت سراغ قله‌ی بعدی. مثلاً سردار شهید حسن طهرانی‌مقدم، پدر صنعت موشکی ایران؛ بزرگ‌مردی که می‌خواست وقتی نیست، با آرزوش بشناسنش: «کسی که می‌خواست اسرائیل را نابود کند.» @binahayat_ir
4_5965457261995233414.mp3
2.4M
می‌دانی، تا می‌آیم به این فکر کنم که اصلا در ۲۵سال کِی فرصت کردی این شکلی بشوی، از ورق‌خوردنِ کتاب‌های خاطرات خودت و دوست و رفیق‌هایت در ذهنم، لبخند روی صورتم پهن می‌شود. سوال بیخودی بود. نسل شماها، اصلش، معمولی بودن بلد نبود. تنظیمات کارخانه‌اش روی غیرعادی بودن و تعجب‌آور بودن تنظیم شده‌بود. وگرنه یک فرمانده لشکر که به طور طبیعی نباید ظرف‌های نیروهایش را بشوید و زیر آتش دشمن، آذوقه جابه‌جا کند و لباس تازه‌اش را به نیروی تازه‌دامادش ببخشد و مهمات خالی کند و به خاطر پنج دقیقه خوابیدن بعد از دو سه روز بیداری، خودش را سرزنش کند، مگر نه؟ یا قبل‌تر... از یک جوان معمولی که رتبه ۴ کنکور شده که انتظار نمی‌رود پزشکی را بیخیال شود، جواب مثبتِ چند دانشگاه در فرانسه برای پذیرشش را رها کند، بگوید وظیفه‌ام الان این است که حرف امام روی زمین نماند، مگر نه؟ یا بعدتر... یک پدر عادی که عکس دختر نورسیده‌اش را، ندیده، توی جیبش نمی‌گذارد برای بعد از عملیات، تا مهر پدر دختری پابند زمینش نکند، مگر نه؟ اصلش، آدم عاشق، عجیب و غریب می‌شود... مثل تو، مهدی زین‌الدین! سالروز تولد دوباره‌ات مبارک فرمانده! @binahayat_ir
این دنیا خیلی خیلی خیلی بود و نبودنت فرقی کنه بازم دنیاست ی جوری شو ک موقع مرگت اول ملائک گریه کنن بعد اهل دنیا.. حُسنت؛ به کارِ مهمِ تو دنیات نیست به بزرگ شدنته به فانی شدنت.. به تبع اون تودنیا هم ب درد امامت میخوری نه برعکس! از اونور ب اینوره نه برعکس... @binahayat_ir
به‌خاطر همه‌ی قول‌هایی که حداقل ۴تایشان را دقیق یادم هست که هر دی‌ماه داده‌ام، به‌خاطر همه‌ی نگرانی‌هایی که از شما خوانده و شنیده‌ام، به‌خاطر نگاه بلندتان که از روز شنیدنِ «خدایا مرا پاکیزه بپذیر» به بعد، حسرتش را خورده‌ام، دارم خودم را عادت می‌دهم به دانه‌دانه سوا کردنِ قدم‌ها و نگاه‌های هر روزم، به یکی‌یکی زیر ذره‌بین گذاشتن‌شان، به ریزبه‌ریز سنجیدن‌شان؛ به پرسیدن از خودم و جواب پس دادن به خودم. به ایستادن و جنگیدن برای آزادسـازی قـلـب خودم از محاصـره‌ی همه‌ی اشـغالـگرها. فکر می‌کنم این‌شکلی بشود کم‌کم شبیه شما شد. فکر می‌کنم یک‌عمر این‌شکلی ایستاده و مدام قد کشیده و جنگیده‌اید. فکر می‌کنم راه قد کشیدن همین باشد... @binahayat_ir
Hamed Asgari Podcast HQ.mp3
31.42M
ما زیاد شنیده‌ایم که شما مخاطبِ" دورت بگردم"های حاج‌قاسم بوده‌اید! زیاد شنیده‌ایم که به شما گفته بود: "عصاره همه فرمانده‌های جنگ" یا اینکه هر وقت دلتنگ فرمانده‌های شهید می‌شده شما را نگاه میکرده‌! من امشب، بعدِ شنیدن این چند دقیقه بین شما و حاج‌قاسم یک اشتراک را پررنگ دیدم، و اسم این اشتراک را گذاشتم "جزئیات!" سالروز تولد دوباره‌ات مبارک فرمانده! @binahayat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به گمانم یک چیزی باید جفت‌وجور باشد، تا یک نفر با خیالِ جمع، با اطمینان، با همه‌ی توان، توی یک راهی پیش برود؛ تردید به جانش نیفتد، هراس برش ندارد، پا پس نکشد، حتی اگر هزار حرف بشنود و هزار سنگ در راهش باشد... یک رشته‌ی اتصالی باید باشد تا آدم یک طوری پیش برود، که فرمانده‌ی سردوگرم‌چشیده‌اش، که خودش افتخارِ یک ملّت است، درباره‌اش بگوید «عمّار مثل پسرم بود... شجاعت‌هایش مثل شهید همت بود!» یعنی می‌خواهم بگویم "همین‌جوری" نمی‌شود...فکر می‌کنم آدمیزادِ محدود، توی این جهانِ پر از سنگ و دیوار و خار و طوفان، فقط زمانی می‌تواند این‌قدر و خیلی بیشتر از این‌قدر، فوق‌العاده بشود، که به تنها نامحدودِ جهان وصل باشد... آن‌وقت است که خیالِ راحت و دلِ مطمئن، می‌شود معمولی‌ترین رخدادِ همه‌ی لحظاتش؛ می‌تواند نترسد، می‌تواند بزرگ شود، می‌تواند هزار هزار شگفتی از خودش باقی بگذارد که دل هزار هزار آدمِ همه‌رنگی و همه‌شکلی را ببَرد... فرمانده‌ی شهید، آقا محمدحسین محمدخانیِ بامرام @binahayat_ir
«دوست‌داشتن»_آقای‌نابغه_1Cmpsd_aud_2.mp3
1.9M
شرحِ آدم‌حسابی بودن خیلیاتون توی یه کپشن کوتاه، واسه قبیله‌ی واژه‌ها خیلی سخته؛ آدم باید خودش بره قشنگ بگرده، بعد بشینه ساعت‌ها انگشت‌به‌دهن بمونه از شدتِ شگفت‌انگیز بودنِ کاری که "عشق" با بیست‌وچندسالگیِ شماها کرده... آقای حسن باقریِ خبرنگار، آقای مربیِ سردارها، آقای فرمانده‌ی نابغه! نهم بهمن، سالروز شروع زندگی حقیقی‌ت مبارک! @binahayat_ir
مدتی مجروح بود و تهران مانده‌بود. با هم رفته‌بودیم زورخانه و گوشه‌ای نشسته‌بودیم. هر پیشکسوتی که وارد می‌شد، صدای زنگ مرشد به صدا در می‌آمد، کار ورزش چندلحظه‌ای قطع می‌شد، تازه‌وارد از دور برای ورزشکاران دستی تکان می‌داد و با لبخندی بر لب، گوشه‌ای می‌نشست. ابراهیم که داشت با دقت به حرکات مردم نگاه می‌کرد، در گوشم زمزمه کرد «ببین چطور از صدای زنگ خوشحال می‌شوند... بعضی‌ها عاشق زنگ زورخانه‌اند. اگر همین‌قدر عاشق خدا می‌شدند، دیگر روی زمین نبودند؛ در آسمان‌ها راه می‌رفتند!» مکث کرد و انگار که چیزی ناگهان به یادش آمده باشد گفت «توی زورخانه، خیلی‌ها می‌خواهند ببینند چه کسی زورش از بقیه بیشتر است و چه کسی زودتر خسته می‌شود. اگر روزی میاندار ورزش شدی، تا دیدی کسی خسته شده، برای رضای خدا سریع ورزش را عوض کن. من زمانی میاندار ورزش بودم و این کار را نکردم‌؛ البته منظوری نداشتم اما بی‌دلیل بین بچه‌ها مطرح شدم. تو این کار را نکن!» ابراهیم می‌گفت «انسان باید هر کاری، حتی مسائل شخصی خودش را برای رضای خدا انجام بدهد.» ۲۲ بهمن، سالروز شهادت عارف بی‌ادعا، پهلوون بی‌مزار، فرمانده ابراهیم هادی! @binahayat_ir
4_6028343936920064635.mp3
9.78M
تقویم، امروز را روز شهادت شما نوشته بود و من فکر کردم چه خوب که تاریخ‌ها بهانه می‌شوند تا یاد شما و رفـقایت بیفتیم آقامهدی! چه خوب که خاطره‌هایتان سینه‌به‌سینه و کتاب‌به‌کتاب برای ما مانده، که گاهی بعضی‌چیزها را یادمان بیندازید، که یک‌وقت شبیه آقارحـیمِ این ماجـرا، خـیال نکنیم خودمان رفـته‌ایم و خودمان رسـیده‌ایم! مزاحم نشوم دیگر دم عیدی... خواستم بگویم ما هم وسط جنگـیم و کپ کرده‌ایم اساسی؛ شما هم که زنده‌تر از زنده‌هایی... به ما هم یاد بده لطفاً! سالروز تولد حقیقی‌ات مبارک فرمانده! @binahayat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاید اغراق نباشد اگر بگویم صدای شما جمعِ تمام زیبایی‌های آن سال‌هاست؛ جمعِ همه‌ی حُزن و حُسن و شگفتی و شکوهی که بر روزهای این سرزمین گذشت... شاید اغراق نباشد اگر بگویم قدم‌هایی که شما، آن‌همه خستگی‌ناپذیر، در هرمزگان و فارس و بلوچستان و خرمشهر و فکه برداشتید، آغاز راه‌های بزرگ و فکرهای بزرگ‌تر بود برای خیلی‌ها... اما این‌ها همه شما هستید و شما تنها این‌ها نیستید؛ که بی‌انصافی‌ست آن‌همه عاشقانه را ندیدن و آوینیِ شهید را در چارچوبِ «فیلم‌سازِ جنگ» بودنش، محدود فهمیدن... کاش ما هم شبیه شما، به خاطر او، چند سانتی‌متر از ارتفاعِ «من بودن» کوتاه بیاییم؛ شبیه شما کمی به این فکر کنیم که باید هر چه هست، او باشد... نگاهمان می‌کنید؟ دعا می‌کنید که بتوانیم؟ راستی، سالروز شروع‌ زندگی‌ حقیقی‌تان مبارک! @binahayat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ولی یادمون نمیره که نسل ما رقصِ خونِ مردهایی رو دید که تو راهِ آرمانی معتبر، جان‌‌فدا شدند. @binahayat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راز بینهایت شدن...🪽♾ [شما صدای شهید مالکِ رحمتی را در جمع بینهایتی‌ها می‌شنوید...] @binahayat_ir
بی نهایت
مردی که دشمن بیست‌و‌چند سال دربند کرده‌بودش و بعد، هر روز بیشتر از قبل فهمیده‌بود چه اشتباه بزرگی کرده، مردی که مغز متفکرِ ارتباط‌ گرفتن‌های راهبردی و عملیات‌های راهگشا و تصمیم‌های تحول‌سازِ حماس بود، مردی که ترور کردنش برای دشمن آرزویی محال شده‌بود و یادآورِ تحقیرهای بسیار، مردی که استوار ایستاده‌بود و گفته‌بود یا پیروزی یا کربلایی دیگر، مردی که می‌گفتند باعث آوارگی و جنگ و مرگ مردم شده و خودش در تونل‌های امن و آسوده زندگی می‌کند، همین دو سه روز پیش در آستانه‌ی آغاز ۶۳سالگی، داشته روی خاک رفح، مثل یک سرباز، با کتابچه‌ی دعا و دستمال و تسبیح و آب‌نبات نعنایی در جیب‌هایش و با تفنگی که قطعه‌هایش را چسبِ برق کنار هم نگه‌داشته، می‌جنگیده؛ تنها و خسته اما آن‌قدر بی‌هراس، که هراس به جان دشمنش افتاده و رو آورده به شلیک تانک به خانه‌ای که مرد به آن پناه برده‌بوده! نتیجه‌اش شده چند استخوانِ شکسته، دردی کشنده و یک دستِ قطع‌شده. بعد، دشمن به خیالِ پیروزی نزدیکش شده و او، باز با نارنجک‌هایش بزدل‌های تادندان‌مسلّح را تارانده و با تسلیم‌ناپذیری‌اش، آن‌قدر به‌هم‌شان ریخته که کوادکوپتر بفرستند برای شناسایی‌اش. او اما در اوج درد، حواسش جمع بوده؛ رُخ نشان نداده که هیچ، با تنها سلاحِ باقی‌مانده‌اش و با آخرین رمق‌های تنش، کوادکوپتر را هم فراری داده. دشمن از بی‌چارگی باز دست‌به‌دامنِ گلوله‌ی تانکش شده و حتی بعد از آن هم جرأت نکرده نزدیکش شود. یک روز صبر کرده‌اند و بالاخره رفته‌اند بالای سرش؛ مبهوت... آن‌وقت بالاخره فهمیده‌اند مردی را در خط مقدم نبرد کشته‌اند که یک سالِ تمام، دل‌به‌دریازده‌تر از همیشه، قدرتشان را به بازی گرفته بود و آبرو برایشان نگذاشته‌بود؛ که صدای فلسطینِ به‌خیالشان‌تمام‌شده را از غرب آسیا به همه‌ی قاره‌ها رسانده‌بود؛ ابوابراهیمِ محبوبِ فلسطینی‌ها، یحییٰ سنوار. من شما را زیاد نمی‌شناسم و تکاپوهای این‌همه‌سالتان در تصوراتم هم نمی‌گنجد؛ برای توصیفتان هم کلمه کم آورده‌ام... اما خدا وعده داده که یاورِ آن‌هایی‌ باشد که یاری‌اش کنند، و هست؛ همان‌طور که یاورِ حسین علیه‌السلام بود و همین‌طور که یاورِ شما... خدا خوب بلد است همه‌ی حرف‌های پشت‌سرِ آن‌هایی که یاری‌اش می‌کنند را با یک حرکت به وادیِ فراموشی بفرستد، و فرستاد! و شما سربلندتر از همیشه، از آخرین دقایقتان هم حماسه آفریدید و رفتید و ما ماندیم؛ با یک داغِ تازه و هزاران داغِ تازه‌شده... با یک کوهْ خشم و اندوه و یک جهان امید؛ که قول می‌دهیم تمامش را بدون هدررفت، تبدیل کنیم به حرکت... قول! به پر کشیدنی که دوست داشتید رسیدید فرمانده‌ی قهرمانِ قهرمان‌ها... مبارکِ روحِ زلالتان! کاش برای ما هم دعا کنید پای قول‌هایمان بمانیم تا روزی که شما کنار جمعِ شهیدان، آزادیِ سرزمین زیتون را از بهشت تماشا می‌کنید، باشیم؛ سربلند باشیم... @binahayat_ir