✅هشت خصلت مؤمنانه شرح حدیث از امام صادق علیه السلام
1⃣ حفظ آرامش و نباختن خود در حوادث دشوار
2⃣ صبر و استقامت در بلاها
3⃣ شکرگزاری در آسایش و گشایش کارها
4⃣ راضی بودن به رزق بدست آمده از زحمات
5⃣ ظلم نکردن به دشمنان
6⃣ ستم نکردن به دیگران بخاطر دوستان خود
7⃣ و 8⃣ تحمل سختیها و ترجیح راحتی دیگران بر راحتی خود
🖤
ناگهـان سجـاده را از زیـر پایش میکشند
مثل حیدر درمیان کوچه هایش میکشند
نامسلمان ها به فکر سن و سالش نیستند
پابرهنه، بی عمـامه، بی عبـایش میکشند
مجتبی خرسندی
http://eitaa.com/joinchat/3091726368C89eed0adb5
بینش مطهر کاشان
گوشه ای از حرای حجره ی خویش
نیمه شب ها،خدا خدا می کرد
طبق رسمی که ارث مادر بود
مردم شهر را دعا می کرد
هر ملک در دل آرزویش بود
بشنود سوز ربنایش را
آرزو داشت لحظه ای بوسد
مهر و تسبیح کربلایش را
هر زمان دل شکسته تر می شد
«فاطمه اشفعی لنا» می خواند
زیر لب با صدای بغض آلود
روضه ی تلخ کوچه را می خواند
عاقبت در یکی از آن شب ها
دل او را به درد آوردند
بی نمازان شهر پیغمبر
سرسجاده دوره اش کردند
پیرمرد قبیله ی ما را
در دل شب،کشان کشان بردند
با طنابی که دور دستش بود
پشت مرکب،کشان کشان بردند
ناجوانمردهای بی انصاف
سن و سالی گذشته از آقا !؟
می شود لااقل نگهدارید
حرمت گیسوی سپیدش را
پابرهنه،بدون عمامه
روح اسلام را کجا بردید؟
سالخورده ترین امامم را
بی عبا و عصا کجا بردید؟
نکشیدش،مگر نمی بینید!؟
زانویش ناتوان و خسته شده
چقدر گریه کرده او نکند؟
حرمت مادرش شکسته شده
ای سواره،نفس نفس زدنش
علت روشن کهن سالی است
بسکه آقای ما زمین خورده!؟
در نگاه تو برق خوشحالی است
جگرم تیر می کشد آقا
چه بلاهایی آمده به سرت!
تو فقط خیزران نخورده ای و
شمر و خُولی نبوده دور و برت
به خدا خاک بر دهانم باد
شعر آقا کجا و شمر کجا!؟
حرف خُولی چرا وسط آمد؟
سرتان را کسی نبرد آقا؟
به گمانم شما دلت می خواست
شعر را سمت کربلا ببری
دل آشفته ی محبان را
با خودت پای نیزه ها ببری
شک ندارم شما دلت می خواست
بیت ها را پر از سپیده کنی
گریه هایت اگر امان بدهد
یادی از حنجر بریده کنی
وحید_قاسمی
http://eitaa.com/joinchat/3091726368C89eed0adb5
بینش مطهر کاشان
#ازسرداربگــــو
اومد بہ خط فاطمیون ؛
شب ڪه شد گفتیم لابد میرهـ ی جایے
دور از هیاهوے رزمنده ها استراحت میڪنه...
ڪفش هاش رو گذاشت زیر سرش
گوشهء اتاق دراز ڪشید ...
خودمون خجالت ڪشیدیم ؛
اتاق رو خلوت ڪردیم ڪه
چند ساعتی استراحت ڪنہ...
#شهیدحاجقاسمسلیمانے
#دلتنگیـــــمســردار💔
#ابراهیم_در_آتش
📚خاطرات شهید مدافع وطن ابراهیم صیادی نشلجی
✂برشی از کتاب
صدای هق هق گریه های مردهای توی حیاط... امیدم ناامیدشد!
فهمیدم دیگر برنمی گردد خانه. فهمیدم قرنطینه ای در کار نیست. این بار
ابراهیم از آتش برنمی گردد.
لحظۀ سختی است. ای کاش هیچ کس این لحظه را تجربه نکند. لحظه ای
که میفهمی آن کسی که دوستش داری دیگر برنمی گردد! لحظه ای که می فهمی
آن که چشم انتظارش هستی دیگر هرگز نمی آید! از آن لحظه دیگر خودت نیستی،
کارهای عادی روزمره را هم نمی توانی انجام بدهی، از پس یک غذاخوردن عادی
هم برنمی آیی. دیگر آب خوش از گلویت پایین نمی رود. دیگر خوابت نمی برد.
پلک روی هم بگذاری او را میبینی، لبخندهایش را، تکان دستهایش را، پهنای
شانه هایش را.
🔹#ابراهیم_در_آتش
🔹#مصیب_معصومیان
🔹#انتشارات_شهید_کاظمی
۱۶۸صفحه|۲۲۰۰۰تومان
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🌏خرید اینترنتی
Nashreshahidkazemi.ir
📞مرکز پخش
02537840844
📲پیامکی
3000141441
📥خرید از اپلیکیشن:
https://cafebazaar.ir/app/ir.nashreshahidkazemi
🏢خرید حضوری
قم،خیابان معلم،مجتمع ناشران،طبقه اول،واحد 131
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🆔 @nashreshahidkazemi
🔹سليمان صيرفى گفت:
خدمت امام صادق علیه السلام بودم، غذايى از گوشت بريان و چيزهاى ديگر آوردند. سپس ظرفى برنج آوردند، من هم همراه حضرت خوردم.
حضرت باز فرمودند: بخور!
عرض كردم: خوردم
🔹حضرت دوباره فرمودند: بخور، مقدار علاقه شخص را به برادرش از آن مي فهمند كه تا چه اندازه در خوردن غذای خانه او ، رويش باز است!
‼️ سپس با دست مبارك لقمه اى برايم گرفت و فرمود: بايد اين لقمه را هم بخورى، خوردم.
(کافی ج 6 ص 279)
🤲 رزقنا الله یک لقمه هرچند کوچک از دست امام زمان عجل الله تعالی فرجه...
http://eitaa.com/joinchat/3091726368C89eed0adb5
بینش مطهر کاشان
#سلام_امام_زمانم
خبر دارم که در فردای فرداها
#بهار_بهترینی هست
دری را میگشایی:
پشت آن ... درهای دیگر هم
خبر دارم ... گشوده میشود
آن #آخرین_در هم
بهاری پشتِ آن در
#لحظهها را میشمارد باز
و هر قفلی
کلیدی تازه دارد باز
من از دیروزهایِ رفته دانستم
که در #امروزِ ما
تقدیرِ فردا آفرینی هست
#خبر دارم
بهار بهترینی هست
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃