eitaa logo
بینش علوی
1.6هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
8.7هزار ویدیو
437 فایل
این کانال وقف و متعلق به آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بوده و امید است راهگشایی برای رهپویان راه حق باشد.انشاالله هرگونه پیشنهاد وانتقاد وسوال از آدمین: @Sarbazejangenarm
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از آن ها گفت: بگیر بشین. اینجا خط پدافندی است. باید فقط مراقب حرکات دشمن باشیم. تازه فهمیدم که جواد محمدی چیکار کرده. روز بعد که عملیات تمام شد، وقتی جواد محمدی را دیدم. گفتم خدا بگم چیکارت بکنه، برا چی من رو بردی پشت خط؟! او هم لبخندی زد و گفت: تو فعلاً نباید شهید بشی. باید برای مردم بگویی که آن طرف چه خبر است. مردم معاد رو فراموش کرده اند. برای همین جایی بردمت که از خط دور باشی. اما رفقای ما آن شب به خط دشمن زدند. سجاد مرادی و سیدیحیی براتی که سر ستون قرار گرفتند، اولین شهدا بودند، مدتی بعد مرتضی زارع، بعد شاهسنایی و عبدالمهدی و... در طی مدت کوتاهی تمام رفقای ما که با هم بودیم، همگی پرکشیدند و رفتند. درست همانطور که قبلاً دیده بودم. جواد محمدی هم بعدها به آن ها ملحق شد. بچه های اصفهان را به ایران منتقل کردند. من هم با دست خالی از میان مدافعان حرم به ایران برگشتم. با حسرتی که هنوز اعماق وجودم را آزار می داد. مدافعان وطن مدتی از ماجرای بیمارستان گذشت. پس از شهادت دوستان مدافع حرم، حال و روز من خیلی خراب بود. من تا نزدیکی شهادت رفتم اما خودم می دانستم که چرا شهادت را از دست دادم!به من گفته بودند که هر نگاه حرام، حداقل شش ماه شهادت آنان که عاشق شهادت هستند را عقب می اندازد. روزی که عازم سوریه بودیم، پرواز ما با پرواز آنتالیا همزمان بود! چند دختر جوان با لباس هایی بسیار زننده در مقابل من قرار گرفتند و ناخواسته نگاه من به آن ها افتاد. بلند شدم و جای خودم را تغییر دادم. هرچه می خواستم حواس خودم را پرت کنم انگار نمی شد. اما دیگر دوستان من، در جایی قرار گرفتند که هیچ نامحرمی درکنارشان نباشد. ✍ادامه دارد... کتاب سنجاق شده به کانال👆 ✨✨ 🤲 اَللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲 🌷🌸🌷🌸🌷 @bineshealavi 🌷🌸🌷🌸🌷
این دختران دوباره در مقابلم قرار گرفتند. نمی دانم، شاید فکر کرده بودند من هم مسافر آنتالیا هستم. هرچه بود، گویی ایمان و اعتقاد من آزمایش شد. گویی شیطان و یارانش آمده بودند تا به من ثابت کنند هنوز آماده نیستی. با اینکه در مقابل عشوه های آنان هیچ حرف و هیچ عکس العملی انجام ندادم، اما متأسفانه نمره قبولی از این آزمون نگرفتم.در میان دوستانی که با هم در سوریه بودیم، چند نفر دیگر را می شناختم که آن ها را جزو شهدا دیده بودم. می دانستم آن ها نیز شهید خواهند شد. یکی از آن ها علی خادم بود. علی پسر ساده و دوست داشتنی سپاه بود. آرام بود و بااخلاص. توی فرودگاه، در جایی نشست که هیچ کسی در مقابلش نباشد. تا یک وقت آلوده به نگاه حرام نشود.در جریان شهادت رفقای ما، علی هم مجروح شد، اما همراه با ما به ایران برگشت. من با خودم فکر می کردم که علی به زودی شهید خواهد شد، اما چگونه و کجا؟! یکی دیگر از رفقای ما که او را در جمع شهدا دیده بودم، اسماعیل کرمی بود. او در ایران بود و حتی در جمع مدافعان حرم حضور نداشت. اما من او را در جمع شهدایی که بدون حساب و کتاب راهی بهشت می شدند مشاهده کردم!من و اسماعیل، خیلی با هم دوست بودیم. یکی از روزهای سال 97 به دیدنم آمد. یک ساعتی با هم صحبت کردیم. اسماعیل خداحافظی کرد و گفت: قراراست برای مأموریت به مناطق مرزی اعزام شود.رفقای ما عازم سیستان و بلوچستان شدند. مسائل امنیتی در آن منطقه به گونه ای است که دوستان پاسدار، برای مأموریت به آنجا اعزام می شدند. فردای آن روز سراغ علی خادم را گرفتم. گفتند رفته سیستان. یکباره با خودم گفتم: نکند باب شهادت از آنجا برای او باز شود!؟ سریع با فرماندهی مکاتبه کردم و با اصرار، تقاضای حضور در مرزهای شرقی را داشتم. اما مجوز حضور ما صادر نشد.مدتی گذشت. با رفقا در ارتباط بودم اما نتوانستم آن ها را همراهی کنم. در یکی از روزهای بهمن 97 خبری پخش شد. خبر خیلی کوتاه بود. اما شوک بزرگی به من و تمام رفقا وارد کرد. یک انتحاری وهابی، خودش را به اتوبوس سپاه می زند و ده ها رزمنده را که مأموریتشان به پایان رسیده بود به شهادت می رساند. ✍ادامه دارد...✨ 🤲 اَللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲 🌷🌸🌷🌸🌷 @bineshealavi 🌷🌸🌷🌸🌷
سراغ رفقا را گرفتم. روز بعد لیست شهدا ارسال شد. علی خادم و اسماعیل کرمی هر دو در میان شهدا بودند.البته بعد از شهادت دوستانم، راهی مرزهای شرقی شدم. مدتی را در پاسگاه های مرزی حضور داشتم. اما خبری از شهادت نشد! یک روز دو پاسدار را دیدم که به مقر ما آمدند. با دیدن آن ها حالم تغییر کرد! من هر دوی آن ها را دیده بودم که بدون حساب و در زمره ی شهدا و با سرهای بریده شده راهی بهشت بودند. برای اینکه مطمئن شوم به آن ها گفتم: نام هر دوی شما محمد است، درسته؟ آن ها تأیید کردند و منتظر بودند که من حرف خود را ادامه دهم، اما بحث را عوض کردم و چیزی نگفتم.من در اداره مشغول به کار بودم. با حسرتی که غیر قابل باور است. یک روز در نمازخانه اداره دو جوان را دیدم که در کنار هم نشسته بودند. جلو رفتم و سلام کردم. خیلی چهره آن ها برایم آشنا بود. به نفر اول گفتم: من نمی دانم شما را کجا دیدم. ولی خیلی برای من آشنا هستید. می تونم فامیلی شما را بپرسم؟نفر اول خودش را معرفی کرد. تا نام ایشان را شنیدم، رنگ از چهره ام پرید! یاد خاطرات اتاق عمل و ... برایم تداعی شد. بلافاصله به دوست کناری او گفتم: نام شما هم باید حسین آقا باشه، درسته؟او هم تأیید کرد و منتظر شد تا من بگویم که از کجا آن ها را می شناسم. اما من که حال منقلبی داشتم، بلند شدم و خداحافظی کردم. خوب به یاد داشتم که این دو جوان پاسدار را با هم دیدم که وارد برزخ شدند و بدون حسابرسی اعمال راهی بهشت شدند. هر دو با هم شهید شدند در حالی که در زمان شهادت مسئولیت داشتند! باز به ذهن خودم مراجعه کردم. چند نفر دیگر از نیروها برای من آشنا بودند. پنج نفر دیگر از بچه های اداره را مشاهده کردم که الان از هم جدا و در واحدهای مختلف مشغول هستند، اما عروج آن ها را هم دیده بودم. آن پنج نفر با هم به شهادت می رسند. ✍ادامه دارد... کتاب سنجاق شده به کانال👆 ✨✨ 🤲 اَللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲 🌷🌸🌷🌸🌷 @bineshealavi 🌷🌸🌷🌸🌷
چند نفری را در خارج اداره دیدم که آن ها هم ...هرچند ماجرای سه دقیقه حضور من در آن سوی هستی و بررسی اعمال من، خیلی سخت بود و آن لحظات را فراموش نمی کنم، اما خیلی از موارد را سال ها پس از آن واقعه، در شرایط مختلف به یاد می آورم.چند روز قبل در محل کار نشسته بودم. چاپ اول کتاب انجام شده بود. یکی از مسئولین از تهران، برای بازرسی به اداره ی ما آمد.همین که وارد اتاق ما شد، سلام کرد و پشت میز آمد و مشغول روبوسی شدیم. مرا به اسم صدا کرد و گفت: چطوری؟من که هنوز او را به خاطر نیاورده بودم، گفتم: الحمدلله گفت: ظاهراً مرا به جا نیاوردی؟ ده سال قبل، در فلان اداره برای مدت کوتاهی با شما همکار بودم. من کتاب سه دقیقه در قیامت را که خواندم، حدس زدم که ماجرای شما باشد، درسته؟ گفتم: بله و کمی صحبت کردیم. ایشان گفت: یکی از بستگان من با خواندن این کتاب خیلی متحول شده و چند میلیون رد مظالم داده و به عنوان بازگشت حق الناس و بیت المال، کلی پول پرداخت کرده.بعد از صحبت های معمول، ایشان رفت و من مشغول فکر بودم که او را کجا دیدم! یکباره یادم آمد! او هم جزو کسانی بود که از کنار من عبور کرد و بی حساب وارد بهشت شد. او هم شهید می شود.دیدن هر روزه این دوستان بر حسرت من می افزاید، خدایا نکند مرگ ما شهادت نباشد. به قول برادر علیرضا قزوه: وقتی که غزل نیست شفای دل خستهدیگر چه نشینیم به پشت در بسته؟ رفتند چه دلگیر و گذشتند چه جانسوز آن سینه زنان حرمش دسته به دسته می گویم و می دانم از این کوچه تاریک راهی است به سرمنزل دل های شکسته در روز جزا جرئت برخواستنش نیست پایی که به آن زخم عبوری ننشسته قسمت نشود روی مزارم بگذارند سنگی که گل لاله به آن نقش نبسته ✨✨ 🤲 اَللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲 🌷🌸🌷🌸🌷 @bineshealavi 🌷🌸🌷🌸🌷
🔹پرسش و پاسخ پس از چاپ اول این کتاب، تماس های بی شماری داشتیم. از سوی افرادی که با خواندن این کتاب، متحول شده و برای عرض تشکر تماس می گرفتند، فردی که پس از خواندن این کتاب متحول شد و ده ها میلیون تومان را به بیت المال برگرداند، تا جوانی که کارهای زشت گذشته اش را ترک کرد و با پدر و مادرش آشتی نمود.اما کسانی هم بودند که انتقاداتی نسبت به موضوعات مطرح شده در این کتاب داشتند. در این زمینه، یکی از علما که در زمینه ی معاد، مطالعات وسیعی داشتند، این کتاب را در میان اهالی مسجد خودشان توزیع کردند و هر شب یک بخش کتاب را به جای سخنرانی قرائت کردند. سپس برای جوانان، جلسات پرسش و پاسخ برقرار نمودند. ما نیز این سؤالات مردمی را در جلسات ایشان مطرح کرده و پاسخ ایشان و یا برخی دیگر از علما را در این قسمت مکتوب نمودیم. امیدواریم راهگشا باشد. سؤال 1: آیا ممکن است کسی به خاطر یک تهمت، مجبور شود یک حسینیه یا خیرات فراوانی که برایش بسیار زحمت کشیده را از دست بدهد؟ همان طور که در متن کتاب آمده، حرمت مؤمن از کعبه بالاتر است. برخی تهمت ها با آبروی یک انسان بازی می کند و نتیجه زحمات چند ساله ی انسان را یکباره نابود می کند. به قول برخی ها، زخم شمشیر خوب می شود اما زخم زبان ... در کتب اخلاقی، مانند معراج السعاده و سیاحت غرب و... اشاره شده که برخی افراد، به خاطر یک قضاوت نابجا و یا یک تهمت، عذاب های برزخی فراوانی را متحمل شدند. این عذابها به خاطر عظمت گناهی است که مرتکب شده اند.وقتی از راوی این کتاب سؤال شد، ایشان گفتند که تهمت این شخص با آبروی من بازی کرد و نگاه برخی افراد و اهالی مسجد را به من تغییر داد. برای همین است که به جبران این گناه بزرگ، چنین خسارتی را متحمل می شود ✍ادامه دارد... کتاب سنجاق شده به کانال👆 ✨✨ 🤲 اَللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲 🌷🌸🌷🌸🌷 @bineshealavi 🌷🌸🌷🌸🌷
سؤال 2: آیا ممکن است انسانی در مدت سه دقیقه، این همه مطالب مختلف مشاهده کرده باشد؟ فکر می کنم در کتاب هم اشاره شده که وقتی روح از بدن خارج می شود، دیگر بحث زمان و مکان مطرح نیست. چه یک ثانیه و چه ده هزار سال!یادم هست خاطرات تجربه نزدیک به مرگ یک خانم را می خواندم که بسیار ماجرای طولانی و زیبایی داشت و جالب اینکه کمتر از ده ثانیه قلب او متوقف شده بود! شاید یکی از دلایلی که در سوره معارج، در مورد روز قیامت گفته می شود که معادل پنجاه هزار سال (این دنیاست) به همین دلیل است. زمان در آن سوی هستی با آنچه ما احساس می کنیم کاملاً متفاوت است. این را برخی از افراد در خواب و رویا متوجه می شوند. سؤال 3: چطور است بیشتر افرادی که تجربه نزدیک به مرگ داشته اند، فقط از عشق و پاکی و نور الهی حرف می زنند، اما ایشان از بررسی اعمال می گوید؟ تفاوتی که ایشان با تمام کسانی که تجربه نزدیک به مرگ داشتند، در بررسی اعمال است. ایشان از دالان نور و... خبری ندارد. ایشان می گوید که احتمالاً قرار به بازگشت من نبوده. برای همین است که حسابرسی اعمال را مشاهده کردم. شاید هم خدا می خواسته توسط ایشان تلنگری به ما بزند.اما تشابهی که در میان تمام این افراد است، این بوده که بعد از بازگشت، فوق العاده انسان های با محبتی شده و در راه رضای خداوند، خالصانه عمل می کنند. این عشق الهی در کارهای تمام این افراد دیده می شود.نگارنده ی کتاب می گفت: چند روز در محل کار ایشان حضور داشتم. هرکسی هر کاری داشت به ایشان مراجعه می کرد و او در راه انداختن کار مراجعین، خیلی تلاش می کرد. سربازها و کارکنان اداره، خالصانه او را دوست دارند، چون او هم خالصانه برای همه فعالیت می کند. وقتی از او در مورد علت این همه تلاش سؤال کردم گفت: ما یک فرصت کوتاه داریم تا برای رضای خدا به بندگانش خدمت کنیم.شبیه این جمله را در خاطرات بیشتر تجربه کنندگان مرگ شنیده ایم. آن ها انسان هایی می شوند که عشق به کار برای رضای خدا در تمام افعال آن ها دیده می شود. البته در خاطرات ایشان هم هست که وقتی کاری عاشقانه و خالصانه برای خدا باشد ارزشمند است. وگرنه... مانند ماجرای نجات یک انسان. کاری که نیت غیر خدایی پیدا کند ارزش خود را از دست می دهد. ✍ادامه دارد.... کتاب سنجاق شده به کانال👆 ✨✨ 🤲 اَللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲 🌷🌸🌷🌸🌷 @bineshealavi 🌷🌸🌷🌸🌷
سؤال 4: در موضوع ارتباط با نامحرم، ایشان خیلی سخت گیرانه صحبت می کند. آیا شرایط جامعه را نمی بیند؟ آیا کشورهای غربی را نمی بینند؟ مگر می شود انسان هیچگونه ارتباطی نداشته باشد؟سؤال خوبی است. اینکه یک گناه در جامعه رواج فراوانی داشته باشد، دلیل بر این نمی شود که دیگر گناه بودنش کم شده! بدی پوشش و آزادی ارتباط با نامحرم، از گناهانی است که عواقب سنگینی در زندگی روزمره دارد. اصلاً بحث نافرمانی دستور خدا را کنار بگذارید، اگر کسی می خواهد آرامش روحی در زندگی داشته باشد باید به این موضوع اهمیت بدهد.تمام مطالبی که در این موضوع در کتاب به آن ها اشاره شده، در روایات و آیات به آن تأکید شده. از طرفی شما به تاریخ کشف حجاب و برهنگی در کشور خودمان و کشورهای غربی نگاه کنید.تا شصت هفتاد سال پیش، بیشتر مادران و مادر بزرگ های ما، با پوشیه و روبند بودند. فیلم هایی که از اوایل دوره پهلوی نمایش داده می شود، به همین موضوع اشاره دارد. آنقدر بحث حجاب در خانواده ها محکم بود که پهلوی اول با زور اسلحه نیز نتوانست حجاب را بردارد. آیا مادر بزرگ های ما با آن همه سختی در زندگی، دوست نداشتند راحت و آزاد باشند؟یا آن ها به مسائل مهمی دقت می کردند که ما فراموش کرده ایم!در غرب نیز همین وضعیت بود. بیشتر فیلم هایی که مربوط به صد سال پیش است، زنان را با لباس بلند، آستین پوشیده و کلاه نشان می دهد. تمام تصاویر و مجسمه های حضرت مریم در کلیساهای قدیمی، ایشان را با پوشش و حتی چادر نشان می دهد! اما از زمانی که نظریه فروید اجرایی شد و برهنگی فرهنگی رواج یافت، جامعه غربی با مشکل تشکیل خانواده و عدم اعتماد روبرو شد. این مشکل در دهه های اخیر به ایران نیز سرایت کرد. آمار بالای طلاق و طلاق عاطفی حکایت از همین موضوع است. مطلبی که راوی کتاب می گوید کاملاً صحیح و قابل امتحان است. اگر انسان، از ابتدا سعی کند که چشم و ارتباط خود را بانامحرم حفظ کند، به یقین زندگی و همسر پاکی خواهد یافت و برعکس. این مطلب را از آیه 24 سوره نور نیز می توان دریافت. جالب است که شخصی بعد از مطالعه ی این کتاب به من گفت: من این قسمت از سخنان ایشان را امتحان کردم. در محل کار، بنده هر روز با خانم های همکار بگو بخند و شوخی داشتم. از طرفی بیشتر مواقع با همسرم در خانه مشکل داشتم. بیشتر شب ها جدای از هم می خوابیدیم و خیلی از این موضوع ناراحت بود م. اما مدتی است که تصمیم به امتحان این موضوع گرفتم. اتاق کارم را عوض کردم و کمتر با زنان همکار حرف می زنم. نگاهم را در کوچه و خیابان، بیش از قبل کنترل می کنم، حتی در فضای مجازی نگاهم را کنترل می کنم. در این مدت دقت کردم، برخورد همسرم با من فوق العاده بهتر شده. از زندگی خودم خیلی لذت می برم. ✍ادامه دارد... کتاب سنجاق شده به کانال👆 ✨✨ 🤲 اَللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲 🌷🌸🌷🌸🌷 @bineshealavi 🌷🌸🌷🌸🌷
سؤال 5: آیا بهتر نبود نام کتاب سه دقیقه در برزخ باشد؟بله شاید هم مناسب بود، حضرت آیت الله مصباح یزدی نیز وقتی کتاب را مشاهده کردند، گفتند شاید بهتر بود نام کتاب سه دقیقه در برزخ باشد. اما بسیاری از تجربه کنندگان مرگ موقت، شرایطی از برزخ را مشاهده می کنند.اما همان طور که راوی محترم توضیح دادند، ایشان به بررسی اعمال مشغول شدند که مربوط به قیامت است. در برزخ اینگونه به اعمال ما پرداخته نمی شود. ولی روایاتی هم داریم که شروع قیامت را از مرگ انسان می دانند.البته تمام اینها، چه برزخ و چه قیامت، برای ما تلنگری است که به فکر باشیم. شاید به جرئت بتوان گفت که تمام مشکلات امروز ما در نتیجه فراموش کردن روز قیامت است. اگر بدانیم که در آن روز، ذره ای کار خوب و بد، به انسان باز می گردد، به یقین بیشتر در اعمال خودمان دقت می کنیم.دوست عزیزی از قم مراجعه کرد و تعدادی از این کتاب را برای شاگردانش گرفت. ایشان می گفت: من مدتها بود از خدا می خواستم راه را به من نشان دهد که در چه موضوعی وقت بگذارم و کار فرهنگی و اعتقادی کنم، تا اینکه یک شب در عالم رویا وجود نازنین حضرت معصومه (س) را دیدم که به من فرمودند: بسیاری از مشکلات به خاطر این است که مردم، مرگ و قیامت را فراموش کرده اند. در این زمینه کار کنید. ✍ادامه دارد✨ 🤲 اَللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲 🌷🌸🌷🌸🌷 @bineshealavi 🌷🌸🌷🌸🌷
سؤال ۶: آیا انسان می تواند در جریان تجربه ای نزدیک به مرگ، حوادث و اتفاقات آینده را مشاهده نماید؟بله، این ماجرا چیز عجیبی نیست. بنده ده ها شهید را می شناسم که قبل از شهادت، تاریخ و ساعت دقیق شهادت خود یا اطرافیان را بیان می کردند. با اینکه تجربه نزدیک به مرگ نداشتند. بنده دوستی داشته و دارم که بسیاری از اتفاقات آینده را در خواب می بیند. او به توصیه شهید نیرّی عمل کرد. شهید نیری در نامه ای که در کتاب عارفانه چاپ شده می گوید: اگر چند روز گناه نکنید، شگفتی ها را در خواب می بینید. و اگر به چهل روز برسد در بیداری خواهید دید. که البته برای چهل روز، روایت معتبر داریم.در تجربه های نزدیک به مرگ که در کشور ما رخ داده، افراد تجربه کننده بسیاری از اتفاقات آینده را مشاهده کرده اند. کتاب آنسوی مرگ به چند مورد آن پرداخته است. سؤال ۷: آیا ممکن است در تجربه های نزدیک به مرگ، حسابرسی اعمال را مشاهده نمود؟خداوند برای آگاهی بشر از آنچه در سرای دیگر اتفاق می افتد، ابتدا پیامبر خود را در شب معراج به آسمان ها برد و به او نشان داد که بهشت و جهنم و حسابرسی اعمال چگونه است. برخی از انسان های دیگر توانستند با تجربه ای نزدیک به مرگ و یا... مشاهدات خود را برای دیگران مکتوب نمایند. کتاب سیاحت غرب چنین حکایتی دارد. همچنین در خاطرات برخی از بزرگان، نظیر علامه طباطبایی آمده که چنین وضعیتی برای آن ها پیش آمده. یکی از علمای معاصر از قول استادش می گفت: یکبار ماجرای تجربه نزدیک به مرگ برایم پیش آمد. من به راحتی از پل صراط گذشتم و قبل از ورود به بهشت در مقابل ملائکه الهی قرار گرفتم. آن ها از من سؤال کردند: برای خداوند چه آوردی که می خواهی وارد بهشت شوی؟ گفتم: من این همه نماز خواندم. گفتند: تو به راحتی از صراط گذر کردی. این نتیجه نمازهایت بود.گفتم: من این همه روزه گرفتم. گفتند: در عبور از صراط اثری از عذاب جهنم به تو نرسید. این نتیجه روزه ها بود. خلاصه هر چه که از اعمال خود گفتم، آن ها جواب دادند که نتیجه اش را یا در دنیا و یا اینجا گرفته ای. برای خداوند چه آوردی؟ گریه ام گرفت. هیچ چیزی برای ارائه نداشتم. مانده بودم که چه کنم. بسیاری از اعمال من، خالصانه برای خدا نبود. برای همین در کتاب اعمالم اثری از آن ها دیده نمی شد. اما اشتباهات و گناهان من مانده بود.یکباره با صدای بلند گفتم: درسته من هیچ کاری نکردم. اما آیا ولایت اهل بیت : را قبول نکردم؟ من بنده خالص خداوند، حسین (ع) را دوست نداشتم؟ من امام رضا (ع) را دوست نداشتم؟ من برای مصیبت های حضرت زهرا (س) گریه نکردم؟ ملائکه در برابر من سکوت کردند و گفتند: این را از شما قبول می کنیم. یک رشته نور در اعمال شما وجود دارد که همان ولایت اهل بیت است. این را قبول می کنیم. ✍ادامه دارد.... کتاب سنجاق شده به کانال👆 ✨✨ 🤲 اَللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲 🌷🌸🌷🌸🌷 @bineshealavi 🌷🌸🌷🌸🌷
سؤال ۸ : ما شنیده ایم که بهشت و نعمت های بهشت برای روز قیامت است. آیا ممکن است کسی در تجربه ای اینگونه بهشت را دیده باشد؟ بسیاری از کسانی که در تجربه خود، بهشت را مشاهده کرده اند، بهشت برزخی را دیده اند. مکانی که همین حالا وجود داشته و مومنین حاضر در برزخ، از آن استفاده می کنند. اما مشاهده بهشت نیز امر عجیبی نیست. پیامبر خدا در معراج خود، بهشت را دیده و بسیاری از بزرگان ما که توانایی معنوی فوق العاده داشته اند، در ملکوت سیر کرده و بهشت را دیده اند. در خاطرات علامه طباطبایی، میرزا جواد آقای تهرانی و... به این دست خاطرات برخورد می کنیم.شهید والامقام حمید کرمانشاهی در نوار خاطراتی که قبل از شهادت از ایشان ضبط شده، به این موضوع اشاره دارد که در تجربه ای اینگونه، بهشت الهی را دیده است و تعداد زیادی از رفقایش را نام می برد که همراه با او وارد بهشت شده اند. او حتی از کسانی که بعدها راهی بهشت می شوند نام می برد. ✍ادامه دارد... کتاب سنجاق شده در کانال👆 ✨✨ 🤲 اَللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲 🌷🌸🌷🌸🌷 @bineshealavi 🌷🌸🌷🌸🌷
سؤال ۱۰: ما بارها واژه ای به نام نامه اعمال را شنیده ایم، اما ایشان از کتاب اعمال صحبت می کند. چگونه است؟این هم برای خود ما جالب بود. ما از کودکی بارها عبارت «نامه اعمال» را شنیده ایم. اما وقتی به کلام الله مراجعه می کنیم، فقط عبارت کتاب اعمال را مشاهده می کنیم. البته نامه هم می تواند مانند کتاب چندین صفحه باشد. سؤال ۱۱: چطور می شود به تجربه های نزدیک به مرگ اعتماد کرد؟ آیا علم، این تجربه ها را قبول می کند؟مطالب علمی، بحث هایی هستند که قابل تجربه و امتحان می باشند. مثلاً می گویند آب در 100 درجه بخار می شود. همه می توانند امتحان کنند. اما این تجربه های نزدیک به مرگ قابل امتحان نیست.کلام اینگونه افراد را وقتی می توان قبول کرد که با آنچه در دین گفته مطابقت دهیم. اگر منافاتی نداشت می توان آن ها را پذیرفت.مثلاً در بیشتر تجربه ها از عشق به نور مقدس و ذات الهی صحبت می شود. این که دوست داشتند با آن نور مقدس یکی شوند. خداوند در قرآن می فرماید که من از روح خودم در انسان دمیدم. یکی از تجربه کنندگان می گوید: من معنای این آیه را در آنجا فهمیدم.از طرفی افرادی که بازگشته اند عاشقانه در راه خدا خدمت و عبادت می کنند. ما نیز در دین خودمان داریم که بهترین بندگی را کسی انجام می دهد که نه از ترس جهنم باشد و نه از شوق بهشت، بلکه خالصانه و عاشقانه، بندگی خدا را انجام دهد. در کل باید با تیزبینی به کلام اینگونه افراد دقت نمود، چرا که برخی می توانند خود را به دروغ، جزو تجربه کنندگان معرفی کرده و آنچه می خواهند بیان دارند. ✍ادامه دارد...✨ 🤲 اَللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲 🌷🌸🌷🌸🌷 @bineshealavi 🌷🌸🌷🌸🌷
سؤال ۱۳: مطالبی که ایشان بیان می دارد، به نوعی ناامیدی و عذاب را بیان می کند، پس رحمت خدا چه می شود؟اینگونه نیست. ما در مفاهیم دینی داریم که خداوند در جای خود مهربان ترین مهربانان است، حتی بیان می شود که محبت مادر به فرزند، ذره ای از محبتی است که خداوند به بندگانش دارد. لذا خداوند باب توبه را برای بندگانش باز نمود تا رحمت خویش را نشان دهد. اما در جای دیگر، خداوند شدیدترین مجازات کنندگان است. این با عدل خداوند هم سازگار است. در روایات هم به این موضوع تأکید شده که مثلاً در موضوع حق الناس خداوند بسیار سخت گیر است. اتفاقاً از راوی کتاب شنیدم که گفت: برخی از مواردی که ما به ناخواسته به بیت المال صدمه زدیم و یا حق الناسی که نمی دانیم مربوط به چه کسی است را می شود با ردمظالم برطرف کرد. بعد ایشان گفت: وای به حال آنکه دانسته به دیگران لطمه می زند. مثلاً می داند این خانه یا ماشین که می خواهد بفروشد، عیب و ایراد دارد اما به خریدار حرفی نمی زند. اینها خیلی گرفتار می شوند.اما ایشان فقط از سخت گیری و عذاب صحبت نمی کند. بارها از رحمت خداوند حرف زده اند. از اینکه توبه باعث می شود اثری از گناه در کتاب اعمال نماند. یا برخی کارها که باعث نابودی گناهان می شوند صحبت کرده اند. 🌱 ✨✨ 🤲 اَللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲 🌷🌸🌷🌸🌷 @bineshealavi 🌷🌸🌷🌸🌷