5d26d53ba319c8653fef874d_-2267391842837706078.mp3
2.26M
____ ﷽
🔉🔉
|| #بالاترین_عبادت ||
|| #بندگی به #انگیزه #رضایت_خدا، نه وصال خدا ||
|| #عاشق ||
« استاد دکتر غلامرضا #مدبرعزیزی »
_____________
#بینش_مدبر
_ لینک کانال در ایتا و تلگرام👇
@BinesheModabber
بسم الله الرحمن الرحیم
|| #استاد_در_بیان_دیگران ||
|| #خیال_کن_بر_تو_نازل_شده ||
🔶من بازنشسته هستم و یک باغی هست که بعضا آنجا میرویم و این روزهای آخر [استاد] آمدند زنگ زدند و من داخل باغ بودم، درب را برایشان بازکردم، ایشان میخواستند زود بروند، به ایشان گفتم حالا که میخواهی زود بروی قبلش یک چیزی به ما بگو، ما را یاد بده.
🔸[استاد مدبر] فرمودند: «وقتی داخل باغ میآیی، این رادیوی تو یک ضبطی هم دارد، ضبطش را بیاور و از این نوارهای قرآن داخل آن بگذار و خیال کن الآن بر تو نازل شده است.»
این را آخر عمرشان فرمودند.
_________
خاطره ی یکی از نزدیکان حضرت استاد مدبر عزیزی
5d26d53ba319c8653fef874d_-7560958684198237850.mp3
2.23M
____ ﷽
🔉🔉
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••• #مهمترین_رمز_موفقیت_در_سیروسلوک
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
« استاد دکتر غلامرضا #مدبرعزیزی »
_________________
#بینش_مدبر
_ لینک کانال در ایتا و تلگرام👇
@BinesheModabber
بسم الله الرحمن الرحیم
|| #استاد_در_بیان_دیگران ||
|| #شیطان_در_جِلدَت_رفته ||
🔸 من چند سال است که دنبال انتقالی از فردوس به مشهد بودم و پیگیر شدم، حتی از طرف مشهد موافقت حاصل شده بود، تا اینکه این خبر به نحوی به گوش آقای دکتر مدبر رسیده بود که بنده دنبال انتقالی هستم.
🔸 در یک جلسه آقای دکتر مدبر در میان صحبتهای دیگری که داشتند یک نکتهای را آقای دکتر به بنده بصورت جدی بیان کردند؛
🔸 ایشان گفتند: «آقای ... شما اینجا بالاخره به کمک دوستان باعث پیشرفت کار قرآنی شهرستان شدید و این موج قرآنی را ایجاد کردید، شما یقین بدان که شیطان در جِلدَت رفته است، این توفیق را از خودت سلب نکن، که این را خدا خواسته شما را در این مسیر قرار بدهد، و برو توبه کن از اینکه دنبال انتقالی هستی و از این شهر خارج بشوی و کار قرآنی را رها بکنی».
🔸 و این تلنگر عجیبی بود، و دیگر اینجا پای ما شُل شد.
___________
خاطره ی یکی از مرتبطین با حضرت استاد
seir & solok.mp3
2.2M
____ ﷽
🔉🔉
#بخش اول
|| #از_کجا_شروع_کنیم ؟ ||
|| #سیر_و_سلوک ||
« استاد دکتر غلامرضا #مدبرعزیزی »
#استاد_اخلاق
#حوزه_علمیه #سال_۹۵
___________
#بینش_مدبر
_ لینک کانال در ایتا و تلگرام👇
@BinesheModabber
بسم الله الرحمن الرحیم
|| #استاد_در_بیان_دیگران ||
|| #باقیات_الصالحات_قرآنی ||
🔸ما جمعی از خواهرانی که همگی تقریبا حافظ کل قرآن بودیم با حضرت استاد جلسهی قرآن داشتیم که هر هفته در روزهای سهشنبه برگزار میشد.
🔸در جلسات قرآن، حضرت استاد مدبر دو بار کل قرآن را ترجمه و بخشی از آن را تفسیر کردند که تقریبا ۷ سال طول کشید.
🔸ایشان به ما میفرمودند: «شماها باقیات الصالحات در کارهای قرآنی من هستید.»
🔸دربارهی حفظ قرآنی که انجام میدادیم، خیلی وقتها حفظ برایمان سخت میشد ولی استاد بزرگوار با سخنانشان ما را تشویق میکردند که با شوق بیشتری حفظ قرآن را ادامه میدادیم و به لطف خدا به اتمام رساندیم.
روحشان شاد و برای شادی روحشان صلوات.
___________________
خاطره ی یکی از شاگردان حضرت استاد
seir & solok (gonaah zaban; lie)2.mp3
977.8K
____ ﷽
🔉🔉
#بخش دوم
|| #از_کجا_شروع_کنیم ؟ ||
|| #راه_خودسازی ||
|| #گناهان_زبان ||
|| #دروغ ||
« استاد دکتر غلامرضا #مدبرعزیزی »
#استاد_اخلاق
#حوزه_علمیه #سال_۹۵
_________________
#بینش_مدبر
_ لینک کانال در ایتا و تلگرام👇
@BinesheModabber
seir & solok (gonaah zaban; lie)3.mp3
1.59M
____ ﷽
🔉🔉
#بخش سوم
|| #از_کجا_شروع_کنیم ؟ ||
|| #راه_خودسازی ||
|| #گناهان_زبان ||
🔸|| #دروغ ||
🔸|| #راهکار_ترک_دروغ ||
« استاد دکتر غلامرضا #مدبرعزیزی »
#استاد_اخلاق
#حوزه_علمیه #سال_۹۵
____________________
#بینش_مدبر
_ لینک کانال در ایتا و تلگرام👇
@BinesheModabber
eir & solok ( gonaah zaban; lie) 4.mp3
904.7K
____ ﷽
🔉🔉
#بخش چهارم
|| #از_کجا_شروع_کنیم ؟ ||
|| #راه_خودسازی ||
|| #گناهان_زبان ||
🔸|| #دروغ ||
🔹|| #دور_شدن_فرشتگان_خدمتکار ||
« استاد دکتر غلامرضا #مدبرعزیزی »
#استاد_اخلاق
#حوزه_علمیه #سال_۹۵
_____________________
#بینش_مدبر
_ لینک کانال در ایتا و تلگرام👇
@BinesheModabber
بسم الله الرحمن الرحیم
|| #استاد_در_بیان_دیگران ||
|| #کارهای_شخصی ||
🔸در مورد کارهایشان در خانه، ایشان اجازه نمیداد کسی کارشان را انجام دهد، کارهایشان را خودشان انجام میدادند.
🔸 حتی در خانهی ما اگر تشنه میشدند، ایشان به بچهای نمیگفتند برو برای من آب بیاور، به هیچ عنوان؛
🔸 با ما که خیلی #شوخی میکردند میگفتند «شما تشنه نیستید؟»
🔸اینکه میگفتند شما تشنه نیستید، دیگر من متوجه میشدم که برای ایشان آب بیاورم.
🔸ولی به هیچ عنوان حاضر نبودند در کارها به کسی فرمان بدهند.
#سیرهی_عملی
____________
خاطره یکی از نزدیکان حضرت استاد
ارسال خاطرات:
@saleh1320
@bineshemodabber
معرفی مختصر حضرت استاد مدبر عزیزی.pdf
146.6K
____ ﷽
#معرفی مختصری از
« حضرت استاد غلامرضا مدبر عزیزی »
#استاد_اخلاق
#بیوگرافی
_________________
#بینش_مدبر
_ لینک کانال در ایتا و تلگرام👇
@BinesheModabber
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
____ ﷽
🔉🔉
#فوقالعاده_خدا_در_دسترس_توست
«حضرت استاد دکتر غلامرضا مدبر عزیزی»
#استاد_اخلاق
#کلیپ
_____________________
بینش استاد مدبر
@BinesheModabber
#صفحه_اینستاگرامی جهت نشر آثار حضرت استاد مدبر عزیزی
به آدرس: modabberazizi_ir
بسم الله الرحمن الرحیم
|| #استاد_در_بیان_دیگران ||
|| #بیهوشی و #ذکر_الحمدلله ||
🔸آخرین خاطرهای که من از ایشان دارم این است که شب قبل عمل، محضرشان بودیم،
🔸خاطرم نیست که سر چه بحثی صحبت به اینجا رسید که گفتند آن داستان پروفسور بولون را که بارها برای تو گفتهام..،
🔸گفتم که اگر هم فرمودید در خاطرم نیست دوباره بگویید.
🔸این ماجرا را تعریف کردند که مرحوم حضرت آیت الله میلانی که مرجع بزرگ در مشهد بودند نیازمند عمل جراحی شده بودند و این آقای پروفسور بولون که جراح بلژیکی هست، ایشان جراح و استاد پروازی بیمارستان امام رضا بوده است.
🔸پروفسور بولون عمل را انجام میدهد و منتها قید میکند که در آن ریکاوری که بعد عمل هست حتما بگویید که من بیایم بالای سر ایشان (آیت الله میلانی).
🔸آنجا حالتی است که بیمار که از بیهوشی خارج میشود، معمولا حرفهای نامفهوم و بعضی وقتها هذیانها و یا یک چیزهایی بر زبان میآورد که به قول بعضیها ما فی الضمیرش را آنجا روشن میکند.
🔸در مورد حضرت آیت الله میلانی ایشان که بالای سرش میرود میبیند که فرازهای بلند عرفانی دعای ابوحمزه ثمالی حضرت امام سجاد را زمزمه میکند، و میپرسد ایشان چه میگوید؟ ترجمه میکنند و خیلی تحت تاثیر قرار میگیرد.
🔸بعد که ایشان در بخش بوده و به هوش میآید خدمت ایشان میرسد و میگوید که بر من اسلام عرضه کن.
🔸 میگویند چگونه، داستان چیست؟
🔸 عرض میکند که «من چند سال پیش پاپ را عمل کردم و در این موقع من دیدم که ایشان یک دو بیتیهای مبتذلی بر زبان دارد و شما اولین شخصی هستید که من دیدم آنچه که میگویید واقعا در ذات شما اثر گذاشته و این هر چه هست حقیقت است» و مسلمان شد و میگوید تمامی حجت من در مسلمانی همین آیت الله میلانی است، و اسمش را گذاشت عبدالله که قبرش هم در خواجه ربیع مشهد است.
🔸این مطلب را ایشان شب قبل عمل به من فرمودند، این گذشت تا اینکه در ذهن من این مطلب بود و ایشان را بردیم اتاق عمل و من همراهشان رفتم تا آنجاییکه میشد.
🔸در این سی سالی که من فرزند ایشان هستم هرگز ایشان را اینقدر آرام و بشّاش و خوشحال و نورانی ندیده بودم.
🔸وقتی که ایشان را بیرون آوردند من حواسم به این موضوع بود، رفتم بالای سرشان و احساس کردم که الآن حتما هوشیاری نیست و اصلا متوجه نمیشوند ولی دیدم آرام لبها تکان میخورد، نزدیکتر که شدم ایشان چشمهایشان را باز کردند و خیلی خوشحال، آن ذکر این بود که میگفتند الحمدلله الحمدلله الحمدلله، همینطور مثل همان الحمدللههایی که ذکر ایشان بود، و آرام از گوشه چشمانشان اشک میآمد.
🔸بعد هم که آوردیم ایشان را در اتاق، ایشان خیلی خیلی بشّاش بود، خیلی خوشحال.
🔸 عرض کردم چطور بود بابا؟
فرمودند: عالی، خیلی خوب باباجان، الحمدلله الحمدلله.
🔸گفتم بیهوشی چطور بود؟
🔸گفتند «خیلی جالب بود خیلی جالب بود» که آنجا مطالبی را هم دیده بودند که قرار بود بعد بگویند که خب فرصت نشد.
این آخرین خاطرهی من از ایشان، بشاشترین چهرهی ایشان و این ذکر الحمدلله.
____________________
#خاطره فرزند حضرت استاد