بـےرودرواسـے
#تجربه🌹❤️ ارسالی اعضا🌸
#تجربه🌹❤️
ارسالی اعضا🌸
سلام گل خسته نباشی کانالتون واقعا عالی هست من همه مطالب رو میخونم و خیلی چیزها یاد گرفتم من یک مشکلی دارم میخوام از شما و خواهر ان گلم در کانال که یه راهکار بهم بدن من خانمی پنجاه ساله هستم که زندگی پر فراز و نشیب رو پشت سر گذاشتم خلاصه ای از زندگیم میگم که به اصل مطلب برسم من در سن هفده سالگی ازدواج کردم که به دلیل مشکلات که در زندگی پیش آمد و شوهری که بد دل بود و حتی نمیگذاشت به خانواده ام سر بزنم و مشکلات دیگر نتوانستم کنار بیایم و در سن 21 سالگی طلاق گرفتم بعد از سیزده سال بیوه بودن که البته با پدر و مادرم زندگی میکردم آقای دبیر باز نشسته ای که 16 سال از من بزرگتر بود به خواستگاری من اومدن ایشون چهار فرزند داشتند که خانمشون به علت سرطان یک سالی بود که فوت شده بود دوتا پسر و دوتا دختر داشتن که همگی دانشجو بودن البته یکی از دختر ها درسش تمام شده بود و در خانه بود من هیچ شرطی برای این آقا نذاشتم و قبول کردم که با ایشون ازدواج کنم و با بچه ها در یک خانه زندگی کنیم البته مشکلاتی وجود داشت ولی خوشبختانه در کنار هم زندگی میکردیم و اگر اختلافی بود بین خودمان حل میکردیم الان مشکل که من دارم این است که دختر بزرگ در سال 91با شخصی ازدواج کرد یعنی این جریانی که میگویم در دوران عقد این دختر روی داد این است که یک شب من این آقا و خانواده اش را برای شام به من خانمان دعوت کردم من سه سالی میشد که به خونه این بچه ها اومده بودم و با هم زندگی میکردیم من اون شب دو تا انگشتر طلا داشتم که یکی را همسرم برای زمان عقد برایم خریده بود و دیگری هم از خودم بود که از منزل پدری آورده بودم این آقای داماد وقتی می آمد خونه ما که به نامزدش سر بزنه تمام اتاقهای ما را سرک میکشید حتی به اتاق خواب من و همسرم هم میرفت که من خیلی ناراحت میشدم یک شب که با پدر و مادرش دعوت منزل ما بودند طبق معمول همیشه گفت سرم درد میکنه و رفت توی اتاق خواب ما خوابید یادم میاد که من همیشه این دو انگشتر رو میزاشتم روی میز آرایشیم اون شب هم روی میز بودند من هم توی آشپزخانه سرگرم آشپزی و آماده کردن غذا برای مهمانها بودم وقتی رفتم تو اتاق خواب که بهش بگم بیا شام بخور دیدم بالای میز آرایشی من رفته بود و تا من رو دید هول شد انگار کار خلافی کرده باشه خلاصه شام خوردن و سر درد رو بهونه کرد و زودتر از پدر و مادرش خداحافظی کرد و رفت آخر شب من که رفتم بخوابم رفتم روی میز آرایشی رو نگاه کردم دیدم انگشتری که همسرم برای عقد برایم خریده بود نیست به همسرم گفتم و بعد فکر کردم دیدم جز اون کسی تو اون اتاق نبوده و مطمئن هستم کار خود آقای داماد هست که انگشتر من رو برده اون موقع که به همسرم گفتم بهم گفت الان اگر بهش بگی عقد دخترم بهم می ریزه حتی اون سه تا بچه دیگه هم فهمیدن که حرف من درست بوده ولی همسرم میگفت الان اگر بهش بگیم عقد دخترم بهم میخوره و توی فامیل و بستگان خوبیت ندارد من هم به خاطر همسرم چیزی نگفتم چون واقعا مرد خوبی هست و درک بالایی نسبت به زن و موقعیتی زنها دارد ولی الان بعد از ده دوازده سال بنده هنوز یادم نرفته و خیلی بابت این قضیه عذاب میکشم هرچند که چند بار بچه ها با متلک به داماد رسونده آند که اینکار رو کردی ولی به روی خودش نمیاره حالا من خیلی ناراحت این قضیه هستم و هرچی به همسرم میگویم که به دختر بگو که خسارت انگشتر من رو بدن من واقعا اون انگشتر رو دوست داشتم چون اولین انگشتری بود که همسرم برای من خریده بود قبول نمیکنه حالا شما به من یک راهکار بدید که من چطوری به این دختر بگویم که شوهرت اومد سر میز من و انگشتر من رو برد حالا از شما میخواهم که راهکاری به من بدید چون واقعا داره عذاب میکشم جوری شده که اصلا دوست ندارم ببینمشون در صورتی که من از هیچ کاری برای ازدواج و بچه دار شدن اینها کوتاهی نکردم نمیدونم چطوری اون پنج گرم انگشتر رو ازشون بگیرم وضع مالیشون هم خوب است از عزیزان میخوام یه راهکار به من بدن ممنون از همه شما عزیزان ببخشید که طولانی شد من به طور خلاصه گفتم الان واقعا برای انگشتر از دست دادم ناراحت هستم تو رو خدا یه راهی نشون من بدین که بتونم حقم رو ازشون بگیرم الان هم هر چی به همسرم میگم به دختر بگو به من گوش نمیده نمیدونم چکار کنم
💌منتظر پیامهاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇
@adchalesh
••࿐@Biroodarvasi
#تجربه🌹❤️
ارسالی اعضا🌸
سلام به همه دوستان
من و همسرم ۴ ساله که ازدواج کردیم. مشکلی که دارم اینکه وقتی به خانه خانواده شوهرم میریم ، همسرم همش میگه و میخنده ، صحبت میکنه و با همه گرم میگیره ، مسخره بازی درمیاره و شوخی میکنه ... مخصوصا خونه فامیل هاشون خیلی شاد و خوشحاله و تا آخر شب معمولا اونجا هستیم و نمیخواد برگرده خونه ...
اما وقتی به خانه خانواده من میریم خیلی اخمو و ناراحته انگار یه اتفاق ناراحت کننده پیش اومده یا دعوا کردیم ، همش سرش تو گوشیه و با کسی حرف نمیزنه ، جواب مادر یا پدرم رو خیلی سرسری و خلاصه میده و همیشه زود میخواد بره ... درحالی که خانواده من همیشه باهاش خوشرو بودند و بهترین پذیرایی رو ازش دارند.
بارها این موضوع رو به شکل های مختلف بهش گفتم (با ارومی و محترمانه بهش گفتم که من ناراحت میشم یا خانواده ام فکر میکنند مشکلی داریم درحالی که هیچ مشکلی نیست، گاهی اوقات قهر کردم تا متوجه بشه، ازش پرسیدم اونجا مشکلی داری یا از چیزی نارحتی ولی میگه نه) ولی بازم مثل قبله ... بارها تصمیم گرفتم که من هم وقتی رفتم خونه مادرشوهرم مثل او رفتار کنم تا زشتی کارش رو متوجه بشه؛ ولی نمیتونم واقعا دست خودم نیست، نمیتونم وقتی کسی باهام حرف میزنه بی توجهی کنم و فکر میکنم زشته و بی احترامیه!
خلاصه واقعا نمیدونم چیکار کنم و خیلی دارم اذیت میشم. بارها تو تنهایی گریه کردم و دلم گرفته از این رفتاراش ... این نکته رو هم بگم که داخل خونه خودمون خوشرو و خوبه و مشکلی نداریم. نمیدونم چیکار کنم شما پیشنهادی دارید برای بهتر شدن رفتارش ؟
**
💌منتظر پیامهاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇
**
@adchalesh
••࿐@Biroodarvasi
بـےرودرواسـے
#تجربه🌹❤️ ارسالی اعضا🌸
#تجربه🌹❤️
ارسالی اعضا🌸
سلام به شما ودوستان خوب کانال تاحالافقط درددلارومیخوندم بعضی ها از خوشی ها بعضی هم ازناراحتیشون حرف زدن 😔زندگی همینه گاهی خوب گاهی تلخ منم درددل دارم امیدوارم توکانال بزارید تاراهنماییم کنن دوستان عزیز من مامان سه تا دست گل هستم دوتا پسر یه دونه دختر خداروشکر سالم وپرانرژی 😘من شوهرم ناشنوا هستش تو روستا زندگی میکردیم که خیلی سختی کشیدم اگه بگم یه کتاب میشه ایشون معتادبودن چه روزایی که منوبچهام ازسر گذروندیم تا به پیشنهادداداشم امدیم مشهد راننده خونه رو خودش داد اجاره خونه نصف دوطبقه بود پایین داداشو مادرم بالا ما کارای مادر وبرادر انجام میدادم ازصبح تاشب اونجا بودیم همه خرج مارومیدادن حتی موادشوهرمو تااینکه خودش تصمیم گرفت ترک کنه داداشم گفت بایدسرحرفت باشی خودم خرج زنو بچتومیدم خداخیرش بده واقعا تا موقعی که خوب شد رفت سرکار خرجمون داد الان سه ساله ترک کردن و ما چون داداشم ازدواج کردجداشدیم هرکی خونه خودشوگرفت یه چندتاگوسفندو یه موتورداشتیم فروختیم رهن خونه دادیم که البته داداشم شکرخداخونع خرید 🤲والان مشکل من از اول ازدواج تا الان اینه که این شوهرمن اصلا اخلاق نداره با بچها برخورد خوبی نداره حتی خودم همش جنگ دعوا سروصدا بچهام عصبی شدن حتی خودم ن باکسی حرف میزنم ن جایی میرم خانوادم اکثرامشهدن بارهازنداداشا گفتن تورفت وامدنداری ولش کن توخوش باش بابچه هات ولی مگه میشه دل زنو بچه به پدر خانواده گرمه 😔خودمم تازگیهامیرم سرکارزندگی سخته بازم باهام دعوا داره لباس میخرم همش دعوا میکنه توپولاموخرج میکنی ارایش میکنم که خیلی کم تا چند سال پیش اصلا ارایش نمیکردم ازترس میگفت میخوای بری بیرون دوست پیداکنی خیلی حرفها میزد جوری که میگفتم برم دوست پسربگیرم حرفش راست باشه الان هم خودم هم بچها خسته شدیم توفکرم طلاق بگیرم واقعا کم اوردم همه مسیولیت بچها خونه به خودم هستش سرکارم که میره باید با جنگ ودعوا بره خیلی چیزای دیگه که بگم زیاد میشه توروخدابگین چکارکنم ن دل طلاق دارم ن واقعا دیگه بااین ادم میشه زندگی کرد ممنون ببخشیدطولانی شد الهی که خدا برای همه خوب بخواد دوستتون
💌منتظر پیامهاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇
@adchalesh
••࿐@Biroodarvasi
#تجربه🌹❤️
ارسالی اعضا🌸
سلام خانما اگه میشه پیام منو بخونید مث خواهرتون بهم راهکار بدید چون مشکلم طوریه که حتی نمیتونم با خواهرام درد ودل کنم... من یک زن ۳۰ ساله ام پنج ساله عروسی کردم و یک پسر ۳ ساله دارم...چند وقتیه به شوهرم مشکوک شده بودم اما همش میگفتتو بیخودی شک میکنی و قسم میخورد تا اینکه اتفاقی گوشیش دستم افتاد و دیدم با یه خانمی چت میکنه وکاملا همدیگرو میشناسن.به روش اوردم قسم خورد بزار زمینه و گفت دیگه تموم..الان بعد چند ماه متوجه شدم دروغ میگه جمعه ها میرم با ماشین کار میکنم نمیدونم کجا میره صبح میره شب میاد ولی مطمعنم هرجایی میره جز کار با ماشین...نمیدونم چکار کنم ...خانواده م طوری نیستن ک با قهر دختر یا طلاق کنار بیان..مطمعنم اینقدر سرزنشم میکنن ک کارم ب خ و د ک ش ی برسه ..این مرد دروغگوی همه کاره رو هم نمیتونم تحمل کنم..با یه بچه کوچیک موندم چکار کنم
💌منتظر پیامهاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇
@adchalesh
••࿐@Biroodarvasi
#تجربه🌹❤️
ارسالی اعضا🌸
#سوال
سلام ادمین جان خواهش میکنم پیام منو بزارید من fهستم 24سالمه هفت ساله ازدواج کردم عاشق همسرم بودم و اون خودم انتخاب کردم قبل از ازدواجم یه دختر شاد پر انرژی بودم ولی الان نه هرکی منو میبینه میفهمه چقدر افسرده شدم نصبت به سنم خیلی شکسته شدم و همه چیز از شوهرم شروع میشه از روز عروسیم تا امروز آزارم میده دست بزن داره همیشه تحقیرم میکنه بهم میگه آرایش نکن اجازه نمیده آرایشگاه برم سالی یکبار بار جنگ دعوا میرم آرایشگاه اصلاح ساده انجام میدم تو این چند سال اجازه نداده لباس رنگ روشن بگیرم یا مشکی یا سورمه ای حق دارم بپوشم بخدا دیگ خسته شدم مگه چندسالمه حسرت یه رژ لب یه لباس رنگی به دلم مونده چندساله به حرفاش گوش میدم یه کرم مرطوب کننده پوست نمیزنم میگم بزار با دلش راه بیام ولی هر روز بدتر میشه بیشتر سخت میگره خودش هرکاری دوست داشته باشه انجام میده هرچی دوست داره میپوشه ولی من اجازه ندارم توروخدا کمکم کنید حداقل بگید چیکار کنم ببخشید خیلی طولانی شد ولی خیلی به کمک نیاز دارم
💌منتظر پیامهاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇
@adchalesh
••࿐@Biroodarvasi
#تجربه🌹❤️
ارسالی اعضا🌸
.سلام خسته نباشید ممنون از کانال خوبتون اگ مقدور پیام منم بزارید تو کانال تون من 22سال ازدواج کردم از همون اول شوهرم آدم خیانت کار بود ولی در کنار خیانتش با من خوش رفتار مهربون بود تا اینکه با ی زن ک با شوهرش مشکل داشت آشنا شد مثل اینکه ب اونم گفته منم با همسرم مشکل دارم تو از همسرت جدا شو با هم ازدواج کنیم ک از قضا من متوجه شدم منکرش شد با قسم آیه منو متقاعد کرد ولی از همون سال سایه این عجوبه روی زندگیم ما سال ها شده فقط زیر ی سقف ولی هیچ رابط ک زن شوهر دارند نداریم اون ب من هیچ اهمیتی نمیده منم دیگ خسته شدم فقط بخاطر 2تا بچه هام تحملش میکنم 🥺 الان دختر دانشگاه میره ولی وضعیت من روز ب روز داره بدتر میشم اصلا دیگ هیچ انگیزه برا زندگی ندارم اون بیشرف منو معلق تو هوا زمین داره چندین بار تصمیم ب جداییی گرفتم ولی انگار طلسم شدم بخدا دیگ خسته شدم میخاستم دوستان کمکم کنن من چی کار کنم خسته ام خیلی خسته الان این موضوع ک گفتم 8سال ازش میگذره طاقتم دیگ طاق شده از خدا میخام همچین زن های بی صفت از روی زمین ریشه اون بکنه انشالله منم زن ستمدیده 😥.
💌منتظر پیامهاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇
@adchalesh
••࿐@Biroodarvasi
#تجربه🌹❤️
ارسالی اعضا🌸
سلام خانمای عزیز
خیلی دلم گرفته خیلی ناراحتم به هیچ کس نمیتونم دردمو بگم.به شوهرم اعتماد ندارم چندین بار ازش خیا…نت دیدم.ب روش ک آوردم به شدت کتمان کرده
چند بارم اصلا ب روش نیاوردم چون میدونستم تهش هیچه.
الان چند روزیه اومدم خونه بابام برای مهمونی.
ولی همش استرس دارم ک نکنه داره بهم خیا…نت میکنه.غروب چند بار زنگ زدم جواب نداد حس میکنم جای دیگه ای بود بعد از یه ساعت زنگ زد میگه خونم.
یه بچه هم دارم ک بخاطرش میسوزم و میسازم.
دلم خیلی گرفته😔😔😔
چرا باید منی ک هیچوقت بهش خیانت نکردم و این کارا از نظرم خیلی گناهه همچین آدمی همسرم بشه
حس میکنم خیلی تنهام تو دنیا.به آینده ی بچم نگرانم .اول و آخرش اینم کارای پدرشو تکرار میکنه
شما یکم دلمو آروم کنید بهم بگین چ کاری درسته
خییییلی وقتا دلم خون بوده و بهش محبت کردم بلکه ب کسی دیگ فکر نکنه ولی ذات این بشر خرابه.نمیدونم دیگ چیکار کنم💔f
💌منتظر پیامهاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇
@adchalesh
••࿐@Biroodarvasi
#تجربه🌹❤️
ارسالی اعضا🌸
سلام من با پسری همکار هستم... دو ساله ... تو این دو سال ایشون به من خیلی محبت داشتن و رفتارای متفاوتی از خودشون نشون میدادن ... که باعث علاقه من به ایشون شده شدیدا...
سه چهار ماهی میشه که چند تا دختر جدید وارد محل کارمون شدن... و من احساس میکنم .
رفتار ایشون تغییر کرده و به من خیلی سرد شده... چند شب پیش که داشتیم با هم حرف میزدیم تو چت ( البته بحث کاملا کاری بود و هیچ وقت در مورد مسائل دیگه حرف نمیزدیم... البته گاهی ازم میپرسه من چطور ادمی هستم. خوبم یا بد و از این حرفا.. ) ... ناگهان تو یکی از جملاتش به من گفت : ... خواهر ...
راستش برام خیلی سخت بود که ادمی که اینقدر دوسش داشتم به من بگه خواهر ... میخوام بدونم شما اقایون پیش اومده براتون که به کسی که بهش علاقه مندید بگید خواهر؟
یا نمیدونم...یعنی ممکنه اشتباها این کلمه رو تایپ کرده ... ؟
اگه واقعا تمام این مدت حسش به من مثل یه خواهر بوده... پس دلیل اون همه رفتارای محبت امیزش چی بوده ؟ چرا باعث علاقه مندیه من به خودش شده ؟
و اینم میدونم که میدونه من بهش علاقه مندم ... از روی رفتارام تشخیص داده ... چند بارم بهم گفته متوجه اتفاقاتی که میفته هستم. و نظر منو میخواسته که ادم خوبی هست یا بدی و ...
اگه دوسم نداره....چرا اینطوری رفتار میکنه . و اصلا چرا بهم گفت خواهر ... اونم بعد دو سال... چرا همون اول نگفت که من بهش دل نبندم ؟
💌منتظر پیامهاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇
@adchalesh
••࿐@Biroodarvasi
#تجربه🌹❤️
ارسالی اعضا🌸
سلام عرض میکنم من یه مشکل تو زندگیم دارم نمیدونم چیکار کنم الان من ۴سال ازدواج کردم یدونه بچه یه سال دارم شوهرم خیلی ادم عصبی هستش یعنی یچیز بهش بگ زود عصبی میشه و هر چی از دهنش میاد ب ادم میگ اکثر هم کتکم میزنه ۳۲سالش من واقعا خیلی دوسش دارم نمیخوام سر اینجور چیزا زندگیم داغون کنم یکیشم هر چی برادرش بهش بگن همون ب حرف اون گوش میده من پیش مادر شوهرم زندگی میکنم لطفا اگ هر کس دلش خواست یدونه صلوات بفرس تا ما هم صاحب خونه بشیم از اینجا بریم
💌منتظر پیامهاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇
@adchalesh
••࿐@Biroodarvasi
#تجربه🌹❤️
ارسالی اعضا🌸
سلام دوستان عزیزم واقعا به راهنمایی خواهران گلم نیاز دارم. من ۳۶ سالمه و همسرم ۳۸ دو تا گل پسر دارم همسرم اهل کاره ولی حقوقش خیلی کمه همش و میدیم قسط و وام و کرایه خونه یه شغل ازاد هم بلده که اگه کار گیرش بیا و بره نمیگه چقد دارم همش و خرج الکی میکنه و به پدر و مادرش حسابای جدا پول میریزه . حالا برا مسکن ملی که اسم نوشتیم ازمون ۱۰۰ میلیون پول خواستن شوهرم نداره وامم نمیدن بهمون من خودم دو تا تیکه طلا دارم که مال خونه پدریم بوده خودش ۵ تا النگو برای عروسی برام خرید که بعدا ازم خاست بهش بدم برای بدهیش به برادرش . زیاد هم بهش اعتماد ندارم چند بار تو گوشیش ازش حیانت دیدم حرفهای خیلی تلخ بهم زده بعد از رو شدن دستش از خیانت اصلا حتی معذرت خواهی هم نمیکنه به نظر شما طلا رو بدم یا نگه دارم برا اینده خودم
💌منتظر پیامهاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇
@adchalesh
••࿐@Biroodarvasi
#تجربه🌹❤️
ارسالی اعضا🌸
سلام مهربان خانم لطفاً لطفاً پیام منو بزارین تو کانال من پنج سالی هست ازدواج کردم البته با زور و فشار خانواده ولی وقتی وارد زندگی شدم کم کم وابسته شوهرم شدم چون واقعا آدم خوبی بود بهم احترام میزاره هرچی ازش بخوام تکرار نمی کنه ولی بعده دو سال فهمیدم با زن دوستش در حده پیام بهم خیانت کرده خواستم جدا شم اینقدر التماس کرد به پام افتاد پشیمان شدم ولی الان منم با شوهره خواهرش به مدت در ارتباط بودم . الان نمی دونم چیکار کنم رفتارش بیش از حد خوبه به خودمو خانواده م خیلی احترام میزاره لطفاً راهنماییم کنید
💌منتظر پیامهاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇
@adchalesh
••࿐@Biroodarvasi
#تجربه🌹❤️
ارسالی اعضا🌸
سلام خوب هستین
میشه یه راه حلی بگین افسردگی گرفتم
من ۳۵ سالمه شوهم 40سال و ۱۷ سالگی ازدواج کردم ازدواجم رو خودم انتخاب نکردم اجباری بود توروستا زندگی میکنم سه تا بچه دارم دختر ۱۴ساله دوتا پسر ۶و ۸ ساله شوهرم آدم خوبی نبود ۹سال تمام تو خونه مادر شوهر کلفتی کردم بعد ۹سال صاحب خونه شدیم باز هم بداخلاقی های شوهرم شروع شده بود سر کار نمیرفت خرجی من وبچه ها رو نمیداد کتکم میزد
منم مجبور شدم از خونه برم یه روز از روستا دورشدم رفتم شهرستان تو مسافر خونه موندم بعد سه روز پیدام کردن برگشتم خونه با اینکار م شوهرم روزبه روز بدتر شد
الانم بااینکه یکم بهتر شده میره سر کار ولی من افسرده شدم وحال وروز خوبی ندارم
به خودکشی فکر میکنم حوصله هیچی رو ندارم آزمون استخدامی دبیری شرکت کرده بودم اونم استخدام نشدم افسردگیم بدتر شد
خانوادم هم آن چنان حمایت ندارن یکه وتنها فقط خودمو دارم
💌منتظر پیامهاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇
@adchalesh
••࿐@Biroodarvasi
#تجربه🌹❤️
ارسالی اعضا🌸
سلام
وقتی پیام اعضای گروه رو میخونم میبینم ک چقد همه مث اعضای یه خونواده باهم حرف میزنن درد دل میکنن با راهنماییهاشون بهم کمک میکنن🙂🙂
من با پسر همسایمون از بچگی باهم بازی میکردیم الان ک بزرگ شدیم عاشق هم شدیم و تنها مشکل ازدواجمون اینه ک...
این پسر همسایه تو یه شهر دیگه بودن وقتی خیلی کوچیک بوده باباش فوت میکنه و میان توی شهر ما هیشکی بهشون خونه نمیده و از همون موقع اسمشون و میزارن غربت رسمی ک تو محلمون هس همینه اسم طایفه ما تاجیک و اسم طایفه اونا غربت و واقعا هم از این رسم متنفرم و بدم میاد چون شده مانع رسیدنمون به هم با وجود اینکه این اقا پسر از همون موقع روی پای خودش وایستاده و الان ب تنهایی خرج خونوادشو میده ماشین موتور همچی داره و کلا وضعیتش تغییر کرده بابام با ازدواجمون مخالفه چون غربته و اگه مردم بفهمن دخترشو داده ب غربت ابروش میره
ولی ما دوتا داریم ب پای هم میسوزیم حتی اون با همهی سختی و دوری خانواده و بودن پلاتین توی دستش رفته توی شهرستان کارشو یاد بگیره ک وقتی این دفه منو از بابام خواستگاری میکنه چیزی کم نداشته باشه
واقعا نمیدونم باید چیکار کنم حتی مامان بابام تحدیدم میکنن ک اگ دست از سرش بر نداری...😔
ولی من و اون همو دوس داریم...💔
اگه راه حلی ب ذهنتون میخوره کمکم کنین ممنون میشم...🥀
ساعتشنی⏳
💌منتظر پیامهاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇
@adchalesh
••࿐@Biroodarvasi
#تجربه🌹❤️
ارسالی اعضا🌸
من یه دختر ۷ ساله دارم که امسال کلاس دوم هست .یه همسایه ایی هم دارم که دخترشون همسن دخترم هستن هردو تو یه کلاس درس میخونن .کلاس اول که بودن دخترم رفت خونه ی همسایمون معلوم نبود اونجا چی خورده بود که دخترم حالش بد شد وتو حالت کما رفت بعد از سه روز هوشیاریشو بدست آورد. همه گفتن از همسایتون شکایت کنید ولی ما این کار و نکردیم .بعد از بهبودی دخترمو تا یه حدی کنترل کردم که دیگه با دوستش زیاد بازی نکنه . متاسفانه دخترم خیلی به دوستش وابسته شده نمیدونم چطوری از هم جداشون کنم .
خدا رو شکر دخترم تو رفاه کامله
هرچی بخاد براش مهیا میکنم .همیشه از خودم میگزرم بیشتر به دخترم میرسم . ولی نمیدونم چرا حرکات و رفتارای دوستشو انجام میده .
خودم بارها دیدم که دختر همسایمون دست درازی میکنه چندین بار بهش گفتم کارت خیلی بده .گوش که نمیده هیچ دختر منو هم یاد داده .
مثلا تو مدرسه کیف بچه ها رو میگرده خوراکیاشونو میخوره .
امروز هم از معلمشون شنیدم که مدادای هم کلاسیشونو برداشتن . از دخترم پرسیدم چرا این کار کردی گفت که دوستم گفت بیا ببریمشون .
تو روستایی که زندگی میکنیم فقط یه مدرسه هست .برام جور نمیشه تو شهر ثبت نامش کنم .
چکار کنم از همدیگه جداشون کنم .
خواهرا برام دعا کنید
تربیت دخترم خرابه شده .با اینکه خیلی باهاش صحبت میکنم .
و اینکه دخترم زرنگترین دانش آموز کلاسه .
لطفا راهنماییم کنید🙏
💌منتظر پیامهاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇
@adchalesh
••࿐@Biroodarvasi
بـےرودرواسـے
#تجربه🌹❤️ ارسالی اعضا🌸
#تجربه🌹❤️
ارسالی اعضا🌸
سلام لطفا لطفا لطفا پيام منو بذاريد
من شيش ماهه كه عقد كردم و تازه وارد خانواده ي همسرم شدم و متوجه يسري مسائل شدم
خداروشکر وضع مالی همسرم و پدر و مادرش خوب هست و هرکدوم کار و بیزنس و درآمد جداگونه خودشون رو دارن و همسرم تک پسر هست
ولی بقیه ی خانوادشون زیاد وضع مالی خوبی ندارن یا معمولی هستن مثل دایی هاش و خاله ها و عمه و عموهاش
و همشون چسبیدن به خانواده ی همسرم اینجورین که پدرشوهرم برای خواهرش ماشین خریده چون شوهر خواهرش وضع درستی نداشته ، یا بهشون زمین و ملک داده زندگیشونو درست کنن
یا هرجایی برن رستوران یا مسافرت دنگ همرو پدر شوهرم یا مادر شوهرم و یا شوهرم میده
اگه برای دایی همسرم یا مادر بزرگش یا هرکدوم مشکلی پیش بیاد همه به اینا زنگ میزنن و اونا هم همسر منو میفرستن که ببرتشون بیمارستان و خرج همه ی اینارم همسرم میده ، خرج خورد و خوراکشون همرو همسرم میده ، حتی بعضی مواقع با داییش یا عموش برن خرید خرج لباس و خریداشونم همسر من میده ، یا مثلا ما بازار باشیم یهو خالش زنگ میزنه و آدرس مغازه میده و میگه فلان جنسو واسه من بخرین ، شاید لفظی بگن شماره کارتتم بده ولی هیچوقت پولشو نمیدن خودشم حرفی نمیزنه میگه خانوادمن خدا بهم داده وظیفمه بهشون کمک کنم
ولی حس میکنم بعضی مواقع دیگه سواستفاده میشه و از طرفی هم اونا دیگه باید بفهمن اگه تا الان جورشونو همجوره کشیده الان دیگه زن داره و باید به فکر زندگی و آینده و پیشرفت خودش باشه
اگه قرار باشه همیشه پولاشو خرج این و اون کنه و بگه نیاز دارن و گناه دارن و این حرفا جلوی پیشرفت خودش و زندگیمون گرفته میشه
من با این مسئله چطوری کنار بیام و چطوری کنترلش کنم چون پدر و مادرش هم همین خصلت رو دارن و اونا هم همیشه جور خانوادشون رو میکشن بعلاوه ی خاله و دایی و عمو و عمه حتی به فامیلاشونم کمک میكنن و به بچه هاشونم اینجوری یاد دادن
مثلا خواهراي همسرم كه الان نوجونونن هر پول يا وسيله اي كه بخوان بجاي اينكه به پدر و مادرشون زنگ بزنن به شوهر من زنگ ميزنن و اونم میگه خواهرامن وظیفمه
مثلا همسر من حتی به عمه ی مادرش و بچه هاشم کمک میکنه و با خودشون بردنشون مسافرت و خرج خورد و خوراکشونو دادن و الان هم همه توقع دارن
نميگم اصلا به فكر خانواده و فاميلاش نباشه ولي همچيز حدي داره و اون الان زن داره
راه حل چيه
💌منتظر پیامهاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇
@adchalesh
••࿐@Biroodarvasi
#تجربه🌹❤️
ارسالی اعضا🌸
دوستان لطفا بخونید و نظرتونو بگین به شدت به راهنماییتون نیازمندم
من 30 سالمه، خانومم 21 سالشه پارسال ازدواج کردیم و از همون اول همش قهر میکرد و میکنه کافیه بهش بگی بالا چشت ابروئه تا پاشه بره تو اتاق درو ببنده و شروع کنه به گریه کردن منم کارم شده همش ناز کشیدن و الکی معذرت خواهی کردن حتی نمیتونم با دخترعموهام و دخترعمههام صحبت کنم فقط در حد سلام و احوال پرسیه بیشتر از اون بشه تو جمع قهر میکنه و پاشو میکنه تو یه کفش که پاشو بریم خونه خودمون،چندین جلسههم مشاوره رفتیم ولی فایده نداشته
رفتاراش خسته کننده شده ولی نمیخوام از دستش بدم
این دختر توی تاریک ترین روزای زندگیم فرشته نجاتم شد اما چیکار کنم
💌منتظر پیامهاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇
@adchalesh
••࿐@Biroodarvasi
#تجربه🌹❤️
ارسالی اعضا🌸
سلام لطفاً بزارید کانالتون اگه راه حلی هست بگید لطفاً من یک سال درگیرم هر وقت نماز میخونم اگه در اتاقی یا جایی که دارم نماز میخونم تنها باشم یک احساس ترس دارم که انگار چیزی پشتمه با ترس و استرس نماز میخونم کلا آدم ترسویی هستم و هین نماز یک یک احساس سنگینی دارم هر کی میدونه راهنمایی کنه ثنا هستم🤍✨
💌منتظر پیامهاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇
@adchalesh
••࿐@Biroodarvasi
#تجربه🌹❤️
ارسالی اعضا🌸
سلام خسته نباشید من یک خانم 25ساله هستم 9ساله ازدواج کردم یک دختر 7ساله دارم مشکل من خانواده ی همسرم هستن سه سال باهاشون زندگی کردم خیلی باهام بدرفتاری میکردن بعد جدا شدم ولی بازم دخالت میکردن پیش شوهرم بد من رو میگفتن اون هم کتکم میزد الان یک ماهه از پیششون رفتیم یک شهر دیگه باهامون قهرن به شوهرم زنگ میزنه مادرش دعاش میکنه میگه الهی خیر نبینی الهی شیر من حرامت بشه میگه هیچ وقت آزادت نمیکنم شوهر منم یکم مذهبیه از خدا میترسه نمیدونه چیکار کنه یک برادر از خودش کوچیک تر داره اونو خیلی دوست دارن بخدا برادرش خیلی بهشون بی احترامی میکنه ولی شوهرم هیچ وقت بی احترامی نکرده خواهش میکنم میشه راهنماییم کنید ممنون میشم
💌منتظر پیامهاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇
@adchalesh
••࿐@Biroodarvasi
#تجربه🌹❤️
ارسالی اعضا🌸
سلام من ۳۲ سالمه و مادر یه بچه ۴ سالم
من تو نوجونی و قبل ازدواج با خانوادم خیلی درگیری داشتم و رو مخم بودن و برای فرار از اون شرایط ازدواج کردم شوهرم اولا خوب بود اما بشدت ادم عقده ای و لجباز و بدقهری بود مثلا قهر میکرد تا یکی دوماه اصلا سمتمم نمیومد تا من پا پیش بزارم و به غلـ. ط کردن بیافتم تا کوتاه بیاد خلاصه همه گفتن بچه بیار خوب میشه خودشم گفت بچه بیاری فلان میکنم و کلی وعده ولی به محض بچه دار شدنم کلا شد یه ادم دیگه و سر لج و لجبازی اختلافات منو خواهرش رفت دادخواست طلاق داد تا یکسال و خورده ای درگیر بودیم و تمام مدت قهر بچمم چند ماهه بود خلاصه من با هر بدبختی بود موندم تا الان دوباره همون شرایط پیش اومده شش ماهه زندگی ندارم و همش استرس و افسردگی کلی قرص میخورم که شبا بتونم چند ساعت بخوابم و اگه بخوام به طلاق تـ. ن بدم دوباره گیر خونوادم میافتم که ادمو روانی میکنن و خودشونم چشم دیدنموندارن اگرم بخوام هرجور شده بمونم شوهرم گفته بیا همه چیو ببخش و خرج مهد بچه رو هم بده تا طلاق ندم … اینم بگم فوق العاده بد دله بیاد خونه ببینه ارایش دارم میگه حتما یه غلـ. طی کردی و…
خلاصه این منجلابیه که گیر کردم ولی اکه با خونوادتون مشکل دارید ازشون فرار نکنید به خونه شوهر چون شوهر یه هیوـ. لای بدتری میشه براتون
💌منتظر پیامهاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇
@adchalesh
••࿐@Biroodarvasi
#تجربه🌹❤️
#ارسالی_اعضا
سلام ممنون بابات کانال خوبتون توروخدا پیام من راهم بزارید داخل کانال تا دوستان کمکم کنن
من دوسال پنچ ماه عروسی کردم و با خانواده شوهرم زندگی میکنم از وقتی عروسی کردم تا حالا هیچ بی احترامی
بهشون نکردم ولی اونا واقعا رفتارشون با من بد هست مادر شوهرم خیلی بد جنسه هزارتا رو داره
شوهرم خیلی دوستم داره منم دوستش دارم ولی مشکلی ک داریم اینه ک هرکاری میکنم از خانواده شوهرم جدا بشم قبول نمیکنه ن اینکه وابسته اونا باشه ن اصلا بخاطر من میانه خوبی با مادرش نداره بخاطر کارهاش ولی حاظر نیست جدا
بشیم و بخدا الان چهار روز هست ک خونمون لب ب غذا نزدم ک دلش ب رحم بیاد ولی فاید نداره توروخدا کمکم کنید چیکار کنم تا راضی بشه
ببخشید طولانی شد
💌منتظر پیامهاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇
@adchalesh
••࿐@Biroodarvasi
بـےرودرواسـے
#تجربه🌹❤️ ارسالی اعضا🌸
#تجربه🌹❤️
ارسالی اعضا🌸
سلام
من ۳۰ سالمه همسرم ۳۶ و ازدواج دوم همسرم هست
۴ ساله ازدواج کردیم ، خیلی مشکلات داشتیم از روز اول بااینکه سنتی بود خانواده اش برای عقد و پاگشا و در کل عروس گرفتن کاری نکردن و ما حتی به خاطر کرونا همسرم مجابم کرد بدون عروسی بریم سر زندگیمون و خیلی حرف ها زدن حتی همش از همسر قبلی همسرم صحبت کردند و گفتند خیلی خوب بود و فلان
در حالی که روز اول گفتند اون خانوم
خیـانت کرده بودند اما در کل باعث ناراحتی شدند
اوایل همسرم قبول نمیکرد و کار به دعوا میکشید و کـتک کاری
الان قبول کردند و رابطه من با خانوادشون قطع کردند
چون خودشونم فهمیدن به طور کل هم کفو نبودیم و اینو بدون اغراق دارم میگم سطح خانوادگیامون به شدت متفاوته از نظر مالی و تحصیلات و شغلی و اجتماعی
به عنوان مثال پدر من مدیر دولتی و وضع مالی چند خونه دارند پدر ایشون سواد خواندن نوشتن ندارند و در جنوب تهران زندکی میکردند بقیه رو حدس بزنید
من خودم اشتباه کردم فکر کردم دوستش دارم و این چیزها مهم نیست
و الان گذشته و خواستم شرایط کلی رو بدونید
الان به نقطه ای از زندگی جفتمون رسیدیم که من به خاطر خلاهام عقده هایی که از عقد و عروس شدنم به دلم مونده ناراحت میشم تا یه عروسی میبینم و غر میزنم و همسرم بدتر از من جای اینکه گوش بدن کار به دعوا میکشه
همین باعث شده روابط عاطفی ما به چالش کشیده بشه
تمایلی به هم نداریم
فکر میکنم این زندگی اشتباهه
واقعا نمیدونم باید چکار کنم
از طرفی خانواده خودم بد میدونن طلاق رو
و میگن طلاق بگیر اما مستقل باش حمایتت نمیکنیم
خواهشا بدون قضاوت راهنمایی کنید
💌منتظر پیامهاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇
@adchalesh
••࿐@Biroodarvasi