eitaa logo
بـےرودرواسـے
14.3هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.6هزار ویدیو
11 فایل
•{﷽}• "هذا مِن فَضلِ رَبّی" تبلیغات پربازده👇🏻 @tab_ch
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹❤️ ‌‌سلام😂✋ تو کوچمون خیلی سال پیش عروسی بود این عروسی هم جفت خونه ما بود از اون عروسیا ک کلی تفنگ میزنن با ترقه 😈 داداش منم اون موقع ۷سالش بود دسشویی ما هم ته حیاطه خلاصه این داداش منم میره دسشویی 😂کلا اب بازی خیلی دوس داره همینطور شلنگ ابو ک میچرخونه تو دسشویی ب در و دیوار و همه جا اب پاشیدن همزمان ب لامپ و خاموش،شدنش همانا و صدای تیر زدن عروسی هم همانا😂😂😂 داداش بیچاره منم هول میشه میپره بیرون و جیغ میزنه وای ماماااااان دارن تیر میزنن تو خونه چراغ دسشویی رو با تیر زدن مامااااان کمککککک 😂😂😂😂😂 💌منتظر پیام‌هاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇 @adchalesh ••࿐‌‌@Biroodarvasi
🌹❤️ ‌‌سلام، از خونه مامانم رفتم نونوایی چند دقیقه بعد خواهرم زنگ زد گفت ابجی گوشیت رو جا گذاشتی خونه مامان ، 😳 منم با تعجب و بلند گفتن گوشیم اونجاست ؟ پس تو به گوشی کی زنگ زدی بهم خبر بدی . خودش که فهمید چی گفته خندید 😂😂 . اما با حرف های بلند من تو نونوایی بیست نفر همزمان بلند زدن زیر خنده یه حاج آقایی گفت دختر خدا ارواحت رو بیامرزه که امروز با یه خنده شادمون کردی 😁😁😁 حالا هر وقت شاطر نونوایی منو میبینه میخنده .😁😁😁 💌منتظر پیام‌هاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇 @adchalesh ••࿐‌‌@Biroodarvasi
🌹❤️ ‌‌ رفتیم گل خونه، یه گلدون بخریم، فروشنده گلدون رو داد دستمون دیدم یه عنکبوت کوچولو داخلشه، به شوهرم گفتم ی جونور داخلشه بندازش پایین، فروشنده هول شد مثلا میخواست مزه بریزه، یهو گفت تریله😐😐😳😳😂😂😂گفتم تریله!!! 😂😂😂 منظورش رتیل بود 🤣انقد خندیدم، بنده خدا دندونم نداشت 😂 با اینکه جوون بود! 😂 شاد باشید 🥰 💌منتظر پیام‌هاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇 @adchalesh ••࿐‌‌@Biroodarvasi
🌹❤️ ‌‌ سوتی من مربوط میشه ب زمانیکه ۹ساله بودم..الان ۳۰ساله ام .ی روز صبح باخواهرم رفتیم مغازه ماست بگیریم اون موقع ها برای گرفتن ماست بایدظرف میبردیم مثل الان بسته بندی شده نبود..رسیدیم به اون مغازه جلو مغازه چندتا پسربچه بودن شلوغ میکردن چندتایی هم پسر بزرگتر و هم سن خودم ی گوشه نشسته بودن ماست رو گرفتیم خواهرم جلو جلو رفت منم ظرف ماست رو دستم گرفتم ی لحظه برگشتم پشت سرم نگاه کردم ببینم چ خبره شلوغ شد تا صورتم برگردوندم راهمو برم صاف خوردم ب پایه برق ظرف ماست هم خالی شد روی لباسام 🥴پیشونیم ورم کرد😢پسرا هم کُلی خندیدن😜😂خواهرمم اصلا نفهمید تا رسید سرکوچه دید من پخش زمین شدم برگشت گفت چ شدی گفتم اصلا تو چرا زود رفتی 😭ما باهم اومدیم تنهایی رفتی خواهرمم برااینکه من آروم بشم باصدای بلند ب پسرا گفت مرض بی تربیتا😡 وقتی هم برگشتیم مامانم کُلی غرزد بعدم گفت اگه رفتین بیرون پشت سرتون ساز نَقاره هم میزدن هیچوقت برنگردین نگاه کنین واین شده آویزه گوشم هروقت بیرون میرم عمرا پشت سرم نگاه نمیکنم😅👌👌👌 😂😂😂قیافه پسرا قیافه خواهرم 😳😡 قیافه من 🥴😢😭 فداتون😘 💌منتظر پیام‌هاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇 @adchalesh ••࿐‌‌@Biroodarvasi
🌹❤️ ‌‌سیلام مهربان جان میخوام سوتیم بزاری کانال خب منMهستم .آغا من تازه گوشی لمسی گرفته بودم بعد تو وات دوستم بم اس داد درمورد عروسی دختر عمم حرف میزدیم من میگفتم بیا اون میگف لباس ندارم ن نمیام بعد گف تل داری 😒منو بگو فک کردم داره میگه تل گل سر تو مویی ، گفتم اره دارم تو فقط بیا عروسی ، بهت تلم میدم خندید بهمو گفت تل تلگرام ن گل سر منو میگی از خیطی هیچی نمیتونستم بگم😅😅😅خییط شده بودم 💌منتظر پیام‌هاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇 @adchalesh ••࿐‌‌@Biroodarvasi
🌹❤️ ‌‌ بابام یه سری برامون یه قوطی بزرگ کرم اورد اندازه یه قابلمه بود😁 من پوستم حسابی خشکه مامانم هم زیاد کِرِم میزنه هم دستامون هم پاها خلاصه یه قابلمه کرم بود پا و دست تا ارنج و صورت کرم میزدم زیاد بود کیف میکردم که تموم نمیشه بعد چند وقت داداشم اومد خونمون کرم خواست بردم بزنه خنده اش گرفته بود از بس بزرگ بود نگاش کرد گفت اینو چیکار میکنی تو گفتم میزنم به دست و صورتم اینا گفت بیسواد حداقل نوشته روشو بخون این کرم مو که باید تو حموم بعد ابکشی بزنی به موهات 😐😐 منم گفتم چه میدونم بابا گفته کرم برات خریدم منم نخوندم دیگه بردم گذاشتم حموم برا شستن موهام😜 💌منتظر پیام‌هاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇 @adchalesh ••࿐‌‌@Biroodarvasi
🌹❤️ ‌‌سلام اغا من یه برادر شوهر دارم ک تو یع باغ سرایدار بود تو اون باغع یه سگی بود 🐶ک واقعا وحشی بود همه ازش میترسیدن 😥یع روز ک صاحب باغع میاد ک مثلا برادر شوهرمو با سگه یکم اشناش کنع ک برادر شوهرمو گاز نگیره صاحب کار ب برادر شوهرم میگع اینجوری صداش کن بگوو گرگی بیا گرگی بیا کارت نداره 🙃🙃 این برادر شوهرمم کع حسابی ترسیده 😰میگع باشع بعدش صدا میزنه فرشاد بیا فرشاد بیا 😂😂 صاحب کارشم میگه فرشادک منم 🤦‍♂️بگو گرگی بیا ن فرشاد😐😂 قیافه برادر شوهرم 🙊🙈🙈🙈قیافع صاحب کارش 😠😂😂 💌منتظر پیام‌هاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇 @adchalesh ••࿐‌‌@Biroodarvasi
🌹❤️ ‌‌سلام یلداتون مبارک این خاطره برمیگرده ب چند سال پیش ک ما واسه عید نوروز رفتیم مشهد از اونجاییم ک مامانم 42سالش بود و برای بار اول میخاست بره(‌ب جز خواهرم همه بار اولمون بود😂)خیلی خوشحال بود تو راه فقط میگفت کاشکی برسیم و داداشمم بنده خدا از تهران تا مشهد اصلا نموند و فقط برا بنزین و گاز زدن میموندیم از ساعت یک ظهر ک راه افتادیم حدود نه شب بود ک رسیدم همه خسته راه حرم هم بلد نبودیم هرچی میرفتیم اشتباه میشد مامانمم ناراحت شده بود جلو هم نشسته بود(چون چشم بابام اذیت میشه با نور) نمیدونم هتل بود چی بود ک خیلی نور داشت یهو داداشم گفت اع اوناها حرم مامانم سریع نگا کرد و دستش و گذاشت رو سینش و چشماش و بست با حس خاصی گریه میکرد و سلام میداد ما ک تو اوج خستگی مردیم از خنده مامانم دید ما داریم میخندیدم همین ک برگشت بهمون حرف بزنه گفتیم اون هتله ن حرم😂😂😂بعد نیم ساعتم ک حرم رو پیدا کردیم مامانم تا اومد بره داخل نزاشتن چون شارژر باهاش بود تا رفتیم تحویل امانات بدیم و بیایم شد ساعت یازده شب تا ساعت دو موندتو حرم ب زور از حرم بردیمش بیرون🤭😁 zAhra💙 💌منتظر پیام‌هاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇 @adchalesh ••࿐‌‌@Biroodarvasi
🌹❤️ ‌‌سلام ی روز بعد از مدرسه کلاس زبان داشتم سرویس منو میبرد کلاس ولی برگشتنی خودم با اتوبوس میومدم ایستگاه خونه که پیاده شدم ی خانومه اومد گفت با کدوم خط میتونم برم پارک ملت منم گفتم 20ممنون 😳 سریعا محل حادثه رو ترک کردم 🤪 💌منتظر پیام‌هاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇 @adchalesh ••࿐‌‌@Biroodarvasi
🌹❤️ ‌‌ یه بار رفتم وضو گرفتم و سجاده انداختم و قامت بستم به نماز، نیت کردم و رکعت اول هم خوندم، بعد دیدم یه باد خنکی پیچید دور سرم. همین‌طوری زیرچشمی یکم خودم رو پاییدم، دیدم ۶۵ سانت مو از این‌طرف و اون‌طرفم آشفته و رها ریخته دور و برم‌. ان‌قدررر ذهنم مشغول بود که بدون هیچ شال و روسری و حجابی یه رکعت نماز خوندم و متوجه این قضیه نبودم!🤣🤣🤣 💌منتظر پیام‌هاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇 @adchalesh ••࿐‌‌@Biroodarvasi
🌹❤️ ‌‌ سلام مهربانوجونم .تازه برادرشوهرم نامزدکرده بود نامزدشم دخترعموشه .بابای جاری جدیدم مریض بودن .منم بعدازچن روزی گفتم زشته حال پدرشو نپرسیدم بزار تو واتساب حال احوال خودشم میپرسم هم ماله پدرشو .رفتم توپیامرسانش .بعداز حال واحوال پرسی گفتم حال بابا چطوره گفتن شکر خداخوبن .من نوشتم خداپدرتون روفشار بده .ازچت اومدم بیرون رفتم دنبال کارام .بعده نیم ساعتی گفتم برم ببینم جاری پیام جدید نزاشته دیدم🤣🤣🤣🤣این استیکرخنده گزاشته گفتم وا براپدرش دعا کردم خداشفاش بده این چرامیخنده چه بی ادبه .یهووووچشمم ب پیام بالاییم افتاد دیدم ب جای شفا فشار نوشتم .خلاصه کلا محوشدم دود شدم رفتم هوا😂😂 💌منتظر پیام‌هاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇 @adchalesh ••࿐‌‌@Biroodarvasi
سلام ممنون از سوتی باحالتون ی سوتی از من مال همین امشب سر سفره داشتیم غذا میخوردیم منو داداشم با مامان بابام که مامان از سهم غذا خودش برام ریخت منم خواستم بگم زیاده گفتم مگه گاوم😂😂😂☺️بده بابام😱😳😢😢😢خداروشکر تو فکر بود متوجه نشد😝بعد داداشم ی جوری نگام میکرد گفت خوب چیه من سیرم سهم بابا کمه من😐😌😌 داداشم😏😏😏 بابام🤔🤔🤔🤔 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 رو بفرست برات تو کانال به اشتراک بذارم دوستِ من🤗👇 @adchalesh ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ‌••࿐‌@azsargozashtha