فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹نوحه معروف ممد نبودی از کجا آمد؟
♦️حدود ۵۰ سال پیش «جهانبخش کردی زاده» معروف به «بخشو» مداحی را سرود که سالها بعد حسین فخری و کویتیپور بعد از فتح خرمشهر بر اساس آن ممد نبودی ببینی را خواندند.
👆این همان نوحه است.
┄┅════✧✿﷽✿✧════┅┄
❥︎#اَلسَّلامُ_عَلَیْکَ_یا_اَبا_عَبْدِاللّهِ_الْحُسَیْن
🇮🇷#طرح_مشترک_400_گروه_ولایی
🕯#نذر_فرهنگی_ده_ساله_شهید.
🇮🇷#عماریون_رهبریم
─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─
🔍☆◁#کنفـرانــس
📖☆◁#روز_نهم_کاروان
📖☆◁#پرچمدار_با وفا_حضرت _عباس_علیه السلام
─┅═══✿❥︎🕋🕋❥︎✿═══┅─
◁جناب استاد #بـابـایی
۞◁سوال
🆔 @ilyan313
🗓تاریخ#یکشنبه 1403/04/24
🆔 @ammareyon
🆔 @bisimchee1400
─┅═══༅𖣔🌺𖣔༅═══┅─
🔮#اتحادیه_عماریون
https://eitaa.com/bisimchee1400/19787
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─┅═════✿❥︎🕋🕋❥︎✿═════┅─
۞◁(10)..#منـــــزل_خُزَیمِیه
❖ در روز هجدهم ذی الحجه سال ۶۰ قمری،
امام حسین علیه السلام به منزل •خُزَیمِیه• رسیدند و یک شب و یک روز در این منزل ماندند.
❏ °خُزَیمِیه° نام یکى از منزلگاه هاى بین راه مکه و کوفه °نزدیک کوفه° است ، که در آن چاهها و آبها و درختان و منازلى بوده است ؛ این نام، منسوب به •خزیمة بن خازم• است و براى کسى که از کوفه به مکه رود، پس از منزل «زرود» قرار دارد.
★ در این منزل بود که حضرت زینب کبرى سلام الله علیها صداى هاتفى را شنید که مضمونش این بود که این کاروان به سوى مرگ مىرود.
─┅════༅𖣔7⃣0⃣𖣔༅════┅─
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─
❥︎◁#وقایع_روز_نهـم_ماه_محـرم_الحــرام
(1)..#ورود_شمر_به_کربلا_و_نامه_ابن_زیاد_برای_عمر_بن_سعد
❀ در روز نهم محرم الحرام سال 61 هجرى قمرى، شمربن ذي الجوشن، با چهار هزار نفر همراه با نامهاي از ابن زياد به عمر بن سعد مبني بر جنگيدن با امام حسين علیه السلام و قتل ايشان، وارد كربلا شد. شمر هنگام ورود به کربلا نامه را به عمر بن سعد رسانید .این زیاد به عمربن سعد نوشت ..اگر حسین کشته شد.اسب بر سینه وپشتش بتازنید
❍ ابن سعد به شمر گفت.. واى بر تو! خدا خانهات را خراب کند، چه پیام زشت و ننگینى براى من آوردهاى! به خدا سوگند که تو عبیدالله را از قبول آنچه من براى او نوشته بودم باز داشتى و کار را خراب کردى، من امیدوار بودم که این کار به صلح تمام شود، به خدا سوگند حسین تسلیم نخواهد شد زیرا روح پدرش در کالبد اوست.
✪ شمر به او گفت.. بگو بدانم چه خواهى کرد؟! آیا فرمان امیر را اطاعت کرده و با دشمنش خواهى جنگید و یا کناره خواهى گرفت و من مسؤلیت لشکر را به عهده خواهم داشت?
♢ عمربن سعد گفت.. امیرى لشکر را به تو واگذار نمىکنم و در تو این شایستگى را نمىبینم، و من خود این کار را به پایان مىرسانم، تو امیر پیاده نظام باش.و بالاخره عمربن سعد شامگاه روز پنجشنبه نهم محرم الحرام خود را براى جنگ آماده کرد
─┅═══༅𖣔7⃣1⃣𖣔༅═══┅─
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─┅═══✿❥︎🕋🕋❥︎✿═══┅─
◁(2)..#آمدن_امان_نامه_برای_فرزندان_ام_البنین_علیه_السلام
❖ شمر كه با قصد جنگ وارد كربلا شده بود، از عبیداللّه بن زیاد امان نامهای برای خواهرزادگان خود و از جمله حضرت عباس علیه السلام گرفته بود كه در این روز آن لعین خود را نزدیک خیام با جلالت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام رسانید وبانگ برآورد..”أین بنو اختنا“: “پسران خواهر ما کجایند“؟ولی آن بزرگواران جواب ندادند
❏ امام حسین علیه السلام فرمودند...جواب او را بدهید اگر چه فاسق است.حضرت عباس علیه السلام در جواب فرمودند...چه می گویی؟شمر گفت..من از جانب امیر برای شما امان نامه آورده ام. شما خود را به خاطر حسین علیه السلام به کشتن ندهید.
★ حضرت عباس علیه السلام با صدای بلند فرمود..”لعنت خدا بر تو وامیر تو •و برامان تو • باد . ما را امان میدهید در حالیکه پسر رسول خدا را امان نباشد“؟!
◁(3)..#اعلان_جنگ
✪ پس از رد امان نامه، عمربن سعد فریاد زد که: اى لشکر خدا! سوار شوید و شاد باشید که به بهشت مىروید!! و سواره نظام لشکر بعد از نماز عصر عازم جنگ شد.
♢ در این هنگام زینب کبرى شیون کنان به نزد برادر آمد و گفت... اى برادر! این فریاد و هیاهو را نمىشنوى که هر لحظه به ما نزدیکتر می شود؟!
● امام حسین علیه السلام سر برداشت و فرمود... خواهرم! رسول خدا را همین حال در خواب دیدم، به من فرمود.. تو به نزد ما می آیى.
─┅═══༅𖣔7⃣2⃣𖣔༅═══┅─
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─┅════✿🍃🕋🕋🍃✿════┅─
❥︎◁زینب از شنیدن این سخنان چنان بیتاب شد که بى اختیار محکم به صورت خود زد و بناى بیقرارى نهاد.امام فرمود.. اى خواهر! چاى شیون نیست، خاموش باش، خدا تو را مشمول رحمت خود گرداند.
❍ در این اثنا حضرت عباس بن على آمد و به امام علیه السلام عرض کرد... اى برادر! این سپاه دشمن است که تا نزدیکى خیمه ها آمده است!..امام حسین علیه السلام فرمود... ای عباس! جانم فدای تو باد، بر اسب خود سوار شو و از آنان بپرس كه چه قصدی دارند؟
❀ حضرت عباس علیه السلام رفت و خبر آورد که اینان میگویند. . یا حکم امیر را بپذیرید یا آماده جنگ شوید.
◁(4)..#درخواست_تأخیر_جنگ_از_سوی_امام_حسین_علیه_السلام
✪ امام حسین علیه السلام به عباس فرمودند.. اگر میتوانی آنها را متقاعد کن که جنگ را تا فردا به تأخیر بیندازند و امشب را مهلت دهند تا ما با خدای خود راز و نیاز کنیم و به درگاهش نماز بگذاریم. خدای متعال میداند که من بخاطر او نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم.
♢ حضرت عباس علیه السلام نزد سپاهیان دشمن بازگشت و از آنان مهلت خواست. عمر بن سعد در موافقت با این درخواست تردید داشت، عاقبت فرستاده عمر بن سعد نزد عباس علیه السلام آمد و گفت.. ما به شما تا فردا مهلت میدهیم، اگر تسلیم شدید شما را به عبیداللّه میسپاریم وگرنه دست از شما برنخواهیم داشت.
─┅════༅𖣔7⃣3⃣𖣔༅════┅─