eitaa logo
بیسیمچی
2.1هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
621 فایل
سلام علیکم این کانال بمنظور ارتباط معنوی،فرهنگی ،تبلیغی و مذهبی با فرهیختگان تشکیل شده استbabaii@
مشاهده در ایتا
دانلود
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌─════༅•❥︎●❥︎•༅══┅┅─ ‌‌۝◁(12).. ◑◁ عمر بن سعد روز يازدهم محـرم به كوفه آمد و عبـيدالله بن زيـاد، بـابرگزاري مجلس باشكوهي، اذن عمومي داد تا مردم در مجلسش حاضر شوند. ❖‌ آن گاه سر مقدس امام حسين‌ عليه السلام را مقابل او گذاشتند و او به آن نگاه و تبسم مي‌نمود و با چوبي كه در دست داشت جسارت مي‌كرد. ❍ در اين هنگام زيد بن ارقم برخاست و در حاليكه مي‌گريست، فرياد زد..چوبت را از لب و دندان حسين‌عليه السلام بردار كه من با چشم خود ديدم رسول خدا‌صلوات الله لبان مبارك خويش را بر همين لب و دهان گذارده بود! ✪ ابن زياد ملعون به او گفت..اگر پيرمردي سالخورده نبودي و عقل خود را از دست نداده بودي، گردنت را مي‌زدم!» پس در اين هنگام زيد از جا برخاست و روانة خانه‌اش شد اللّهــمَّ‌عَجِّـــلْ‌لِوَلِیِّک الفَــرَج پـــــایـــــــــــــان ┄═┅═༅𖣔2⃣7⃣𖣔༅══┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─ ‌‌۝◁(12).. ❥︎ عمر بن سعد روز يازدهم محـرم به كوفه آمد و عبـيدالله بن زيـاد، بـابرگزاري مجلس باشكوهي، اذن عمومي داد تا مردم در مجلسش حاضر شوند. ❍ آن گاه سر مقدس امام حسين‌ عليه السلام را مقابل او گذاشتند و او به آن نگاه و تبسم مي‌نمود و با چوبي كه در دست داشت جسارت مي‌كرد. ❀ در اين هنگام زيد بن ارقم برخاست و در حاليكه مي‌گريست، فرياد زد..چوبت را از لب و دندان حسين‌عليه السلام بردار كه من با چشم خود ديدم رسول خدا‌صلوات الله لبان مبارك خويش را بر همين لب و دهان گذارده بود! ♢ ابن زياد ملعون به او گفت..اگر پيرمردي سالخورده نبودي و عقل خود را از دست نداده بودي، گردنت را مي‌زدم!» پس در اين هنگام زيد از جا برخاست و روانة خانه‌اش شد اللّهــمَّ‌عَجِّـــلْ‌لِوَلِیِّک الفَــرَج پـــــایـــــــــــــان ─┅═══༅𖣔🔟5⃣𖣔༅═══┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─ ‌‌۝◁(12).. ❥︎ عمر بن سعد روز يازدهم محـرم به كوفه آمد و عبـيدالله بن زيـاد، بـابرگزاري مجلس باشكوهي، اذن عمومي داد تا مردم در مجلسش حاضر شوند. ❍ آن گاه سر مقدس امام حسين‌ عليه السلام را مقابل او گذاشتند و او به آن نگاه و تبسم مي‌نمود و با چوبي كه در دست داشت جسارت مي‌كرد. ❀ در اين هنگام زيد بن ارقم برخاست و در حاليكه مي‌گريست، فرياد زد..چوبت را از لب و دندان حسين‌عليه السلام بردار كه من با چشم خود ديدم رسول خدا‌صلوات الله لبان مبارك خويش را بر همين لب و دهان گذارده بود! ♢ ابن زياد ملعون به او گفت..اگر پيرمردي سالخورده نبودي و عقل خود را از دست نداده بودي، گردنت را مي‌زدم!» پس در اين هنگام زيد از جا برخاست و روانة خانه‌اش شد اللّهــمَّ‌عَجِّـــلْ‌لِوَلِیِّک الفَــرَج پـــــایـــــــــــــان ─┅═══༅𖣔🔟5⃣𖣔༅═══┅─