#خاطرات_شهید
مدتی از پیروزی انقلاب گذشت. شاهرخ نشسته بود مقابل تلویزیون، سخنرانی حضرت امام در حال پخش بود. داشتم از کنارش رد می شدم که یکدفعه دیدم اشک تمام صورتش را پر کرده.
●گفتم: شاهرخ، داری گریه می کنی؟! با دست اشکهایش را پاک کرد و گفت: امام، بزرگترین لطف خدا در حق ماست. ما حالا حالاها مونده که بفمهمیم رهبر خوب چه نعمت بزرگیه، من که حاضرم جونم رو برای این آقا فدا کنم.
#شهید_شاهرخ_ضرغام 🌷
#حر_انقلاب
#سالروز_شهادت
📎منبع: کتاب شاهرخ حُر انقلاب اسلامی
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
یکی از صفات بارز آرمان، این بود که هرگز این اجازه را به خودش نمیداد که به کسی توهین کند.
این موضوع در حدی بود که اگر جلوی آرمان حرف زشتی زده میشد، صورتش به شدت سرخ میشد و خجالت میکشید.
شاید اگر اغتشاشگران از این موضوع باخبر بودند، دیگر از آرمان نمیخواستند به حضرت آقا توهین کند؛ چون آرمان حتی به خود آنها نیز توهین نمیکرد..
#آرمان_عزیز
#شهید_آرمان_علی_وردی
#چله_آرمان
#خاطرات_شهید