زیباترین و لطیف_ترین دلنوشته از #شهیدمدافع_حرم
(دلنوشته پیامکی شهید مدافع حرم اهل البیت، #علی_سیفی، چند روز قبل از شهادت برای خانواده اش) :
🔸دلم کمی آرامش میخواهد، کمی استراحت.
دلم از این پرچم های سه رنگ می خواهد، سبز-سفید-قرمز، بکشند روی پیکرم و بنویسند علی، شهید مدافع حرم...
#شهیدمدافع_حرم_علی_سیفی علی بلاغی، در سال ۱۳۷۰ در روستای علی بلاغی اردبیل متولد شد. شهید سیفی از پاسداران سبزپوش ولایت در دفاع از حرم اهل بیت(علیهم السلام) که در مأموریت مستشاری و در مصاف با تکفیریهای داعش در سوریه به مقام شهادت نائل آمده است، ایشان هشتمین شهید مدافع حرم اردبیل است. وی از کارکنان سپاه حفاظت فرودگاه اردبیل بود که در ماه رمضان و مصادف با ۱۶ خرداد و با زبان روزه در شهر «حماء» سوریه به شهادت رسید. پیکر شهید علی سیفی روز سه شنبه ۱۳ تیرماه سال ۱۳۹۶ وارد استان اردبیل شد و در روز چهارشنبه از مقابل مصلای این شهر تشییع شد.
بخشی از #وصیت زیبا این شهید عزیز هم در تصویر زیر، خواندنی و قابل تأمل است...
@bicimchi1
📞بیسیم چی 👣:
خوش، آنکه دید روی تو را و سپُرد جان
آگه نشد که هجر کدام و وصال چیست
#مادر_شهید_حسین_قاسمپور
@bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه آسمانی شدن امیر سرتیپ فناخسرو در محل شهادت و معراج دو فرزند شهیدش که در حال سخنرانی جان به جان آفرین تسلیم کرد
روحش شاد...
@bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پاسخ سیدحسن نصرالله به این سوال که "بهترین کاری که در زندگیات کردهای چه بوده؟"
منبع: فارس پلاس
@bicimchi1
او در #سیره_شهدا ذوب شده بود مــادر از خصوصیـاتش اینگونه روایت میکند: #علیرضا لباس نو نمیپوشید میگفت مگر رزمندههای ما لباس نو میپوشیدند موقع خواب تشک زیرش نمیانداخت و میگفت مگرشهدای ماروی تشک میخوابیدند او #بسیجی به تمام معنا بود؛ وقتی از او میپرسیدم در پادگان چه کاره هستی؟ میگفت جاروکشم...
شوخ طبع بود و در عین حال با ادب از هر غذایی نمیخورد و میگفت نمیدانم پول این غذا از چه راهی تهیه شده ، اهل تضرع بود و عبادت خالصانه گاهی شبها که میرفتم رویش پتو بیاندازم که سردش نشود، می دیدم عبا انداخته و دارد قـرآن میخـواند و گریـه میڪنـد...
#جستجــوگر_نـور
#شهید_تفحص_علیرضا_شهبازی
سـالروز شهــادٺ
گلزار شهدای تهران قطعه ۲
@bicimchi1
بیسیمچی
#دیدار_همسرشهید_با_رهبر_معظم_انقلاب
#شهید_مصطفی_کمیل_صفری_تبار👇
بسم الله الرحمن ارحیم
پارت اول:
هفت سال و نیم بود که منتظر دیدار با حضرت آقا بودیم,پیگیری های زیادی کردیم نامه زدیم به دفتر حضرت آقا
چشم انتظار بودیم...
پارت دوم:
گوشی ام زنگ خورد قول این داده شد که این ماه دیدار انجام میشود
در فکر این بودم که کی این دیدار تحقق پیدا میکند...
گوشی ام زنگ خورد در کیفم به دنبال گوشی ام بودم,گوشی را برداشتم چند ثانیه ای مکث کردم و ماتم برده بود..دیدار محقق شد!
پارت چهارم:
روز سه شنبه 22 آبان ماه 1397 خانواده های شهدای ارتفاعات جاسوسان شمالغرب و چند تن از خانواده های شهدای دیگر در مکانی جمع شده بودیم که باهم به دیدار آقا برویم
قلب ها در تپش بود
ساعت را نگاه میکردم که قرار بود چند لحظه دیگر آقا را ببینم
یکی یکی از گیت بازرسی عبور کردیم
وارد ساختمان اصلی شده بودیم
نزدیک نماز ظهر بود که به صف نماز نشسته بودیم
اذان ظهر در حال گفته شدن بود,منتظر بودیم تا آقا از در وارد شود,
چند لحظه بعد با ذکر صلوات آقا وارد شدند...
یک مقدار همهمه شده بود و هرکسی میخواست خود را به آقا نزدیک کند تا با ایشان سلام و احوالپرسی کند
ایشان به نماز ایستادند و ما هم نمازمان را به جماعت با آقا خواندیم
بعد از خواندن نماز به ترتیب دور آقا نشستیم
باورم نمیشد که از فاصله یکی دو متری میتوانستم آقا را ببینم
آقا بعد از سلام و صحبت لیست شهدا را در دست گرفت
اسم اولین شهید,شهید من بود
(شهید مصطفی <کمیل> صفری تبار)
باورم نمیشد که مستقیم دارم با آقا صحبت میکنم
صدای تپش قلبم داشت تمرکزم را به هم میزد
زبان باز کردم و با آقا سلام کردم و آقا هم با سلام و احوالپرسی و لبخند از من استقبال کردند
گفتم آقا ما چندین ساله که منتظر دیدارتون بودیم و خداروشکر این دیدار محقق شد و آرزوی من بود که شما را از نزدیک ملاقات کنم
خیلی برای عاقبت بخیری ما دعا کنید
آقا هم گفتند بله حتما..ان شاالله شما به تمام آرزوهاتون برسید
آقا شروع به صحبت کردند:
قدر این همسر شهید را بدانید,قدر همسران شهدا را بدانید,اینها اجر فراوانی دارند,اینها سختی فراوانی کشیده اند,اینها کسانی هستند که همسرانشان را به میدان جنگ فرستادند,چه کسی میتواند دل از همسرش ببرد و او را راهی کند
حرف های آقا مرهمی بود بر قلب های زخم خورده ما...
ایشان یکی یکی با خانواده شهدا صحبت کردند
یک قرآن و چند انگشتری از آقا هدیه گرفتیم
عکسی که از شهید در دست من بود را به آقا رساندم تا بر آن یادگاری بنویسد
خداروشکر بعد از یک ماه آن عکس به دستم رسید
هیچوقت آن روز را از یاد نمیبرم...
#شهیدمصطفی_صفری_تبار
پ_ن: دست نوشته مقام معظم رهبری بر روی عکس شهید و تقدیم به همسر شهید
@bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی فوق العاده زیبای مرحوم استادحاج محمدرضا #آقاسی درمورد #حضرت_فاطمه_معصومه سلام الله علیها دربرنامه تلویزیونی شبستان_حدود ۱۵سال پیش...
@bicimchi1
بنی صدر وارد گیلان شد اما در یک خودرو به تنهایی نشست و شهید انصاری در خودروی دیگر، او را همراهی کرد در حین رسیدن به استانداری یکی از خودروهای محافظین بنی صدر با یک خانم روستایی که زنبیل چای بر سر داشت، تصادف کرد ولی خودرو محافظین او را روی جاده رها کرد و رفت...
#شهیدانصاری که متوجه صحنه شد، توقف کرد و زن را سوار خودروی خود کرد و به بیمارستان برد پس از بستری کردن او در بیمارستان خود را به استانداری رساند تا رسیدن آقای انصاری به استانداری، بنی صدر به انتظار نشسته بود با دیدن آقای استاندار با عصبانیت می گوید: جناب استاندار! شما در استان نقش رییس جمهور را دارید، کافی است دستور بدهید نه اینکه خودتان دنبال کاری بروید...
شهید انصاری در جواب می گوید: جناب آقای رئیس جمهور! این مردم شاه را بیرون کردندچه برسد به رئیس جمهور!
منبع: استاندار آسمانی
@bicimchi1
درسی در محضر شهید:
پذیرش مسئولیت بدون داشتن لیاقت، خیانت است.
#شهید_آیت_شعبانی
@bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قطعهای از #روایت_فتح
#دوکوهه
جای خالی #سردار_خیبر
و صدایی که #شهید_آوینی هم
اجازه نمیداد، در درونش گم شود!
پ.ن: دلمان تنگِ آن حسینیهای است که دیگر نیست...
@bicimchi1