eitaa logo
بیسیم‌چی
5.3هزار دنبال‌کننده
29.4هزار عکس
16.3هزار ویدیو
138 فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. دریافت محتوا @Sanjari @a_a_hemati @koye_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
صرفا جهت سوزش براندازا... Https://eitaa.com/bisimchi10
بسیجی همیشه پای کار مردم، انقلاب و کشور است.... Https://eitaa.com/bisimchi10
مظلومیت در مقابل این تصویر رنگ می‌بازد... Https://eitaa.com/bisimchi10
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻️واکنش بلاگر عراقی بعد از دیدن کلیپ رهبری، چه حالی میکنه با ویدیو حضرت آقا https://eitaa.com/bisimchi10
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیش از ١۴ ماه از اسارت خبرنگار و رزمندهٔ مدافع حرم محمدرضا نوری معروف به ابوعباس در چنگال آمریکائیان جنایتکار در خاک عراق می‌گذرد. به امید اینکه دستگاه دیپلماسی با پیگیری جدی و مجاهدانه اسباب رهایی و بازگشت ایشان را به میهن عزیزمان فراهم سازد. ‌‌‌ https://eitaa.com/bisimchi10
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قانون سلمان‌خان بازیگر و تهیه‌کننده هندی هر دختری بامن روی صحنه بازی می‌کند نباید لباس لختی پوشیده باشد 💬 https://eitaa.com/bisimchi10
این پنج تا خوک صهیونیست هم به درک واصل شدن Https://eitaa.com/bisimchi10
به کدامین گناه؟ Https://eitaa.com/bisimchi10
مشق هایش را نوشت و رفت در  شیمیایی شد در مجروح شد در جلوی چندتانک فریاد می‌زد: "یا ! شاهد باش جلوی دشمنانت ایستادم" در حالی که پانزده سال بیشتر نداشت، پر کشید پ.ن: گفتم بهانه‌ای نیست تا پر زنم به سویت گفتا تو بگشا راه بهانه با من 🌷 https://eitaa.com/bisimchi10
بیسیم‌چی
بیش از ١۴ ماه از اسارت خبرنگار و رزمندهٔ مدافع حرم محمدرضا نوری معروف به ابوعباس در چنگال آمریکائیان
26.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ابوعباس کجاست؟ . “ابوعباس” جانباز مدافع حرمی که یکساله آمریکایی ها تو عراق اسیرش کردن! جزییات کامل و عجیب ماجرا رو در ویدیو ببینید https://eitaa.com/bisimchi10
✍عکس ماندگار حاج قاسم و دخترش زینب... 💢برشی از کتاب عزیز زیبای من جای بوس من را پیدا کن... 🔹یک روز صبح که زینب از خواب بیدار شد و دید پدرش بدون او رفته شروع کرد به گریه کردن... 🔸مادر نامه ای را که حاجی برایش گذاشته بود آورد و گفت بیا بابا این را برای تو گذاشته... 🔹زینب سریع نامه را باز کرد و با اشتیاق خواند... 🔸بابا جان برای من یک کاری پیش اومده دو روزه میرم لب مرز و برمی‌گردم قول بده مادرت را اذیت نکنی گریه و زاری نکن تا من برگردم... 🔹بعد هم در آخر نامه برایش نوشته بود من یه جای این کاغذ نامه رو برای تو بوسیدم اگه تونستی جای بوس من را پیدا کن... 🔸زینب با دیدن دست خط بابا آرام می گرفت و کمتر بی‌قراری می‌کرد اما تا برگشتن بابا حسابی کلافه بود. https://eitaa.com/bisimchi10