#خاطرات_ماندگار
#شهید_میثم_نجفی
روزهای آخر فقط در حال نوشتن بود، خیلی خاکی و تو دار...
همش خنده رو لباش بود چند روز مونده بود که #بابا بشه خیلی ذوق داشت حلما کوچولوشو ببینه...
اما همش از یه کار نیمه تموم حرف میزد که باید انجام بده و بعد برگرده
بالاخره کاری که باید میکرد رو انجام داد و برگشت اما بدون دیدن دخترش....
@bicimchi1
جوان بود!
پیش امامجواد آمد!
حال دلم خوب نیست
از مردم خسته شدهام
از همه عاصی شدهام!
بریدهام، به تهخط رسیدهام!
امام فرمود: به سمت #حسین فرارکن!
#اسئلکبجودکیاجواد
#شبتان_آرام
@bicimchi1
مدیریت انقلابی در سیره شهید علیاکبر بختیاری
به علیاکبر گفتم فلان زندانی فریب خورده و بیگناه است به
او فرصت دوباره بده تا اصلاح شود.
گفت: تشخیص بیگناهی مظنونین با قاضی است، حتی اگر برادرم هم زندانی باشد، پیش از آنکه به آشنایی با زندانی فکر کنم، به سلامت اخلاقی و وظیفه شرعی خودم فکر میکنم.
راوی: رشیدی
@bicimchi1
ای بلال امشب اذانی را که می خواهی بگو
«اشهد ان علیا حجت الله» ی بگو
عقد زهرا و علی در آسمان ها بسته شد
سرنوشت عشق هم بر زلف آن ها بسته شد.
#اللهم_عجل_لولیک_الفَرَج
@bicimchi1
عاقدش گفت: که مهریهی او آب شود
چون قرار است که او مادر ارباب شود
#حامد_فلاحی_راد
#ازدواج_حضرتعلیوحضرتفاطمهمبارک
#روز_عشق
@bicimchi1
عشق با "ع" شروع نمی شود
با #تــــــــــو شروع می شود
و تا ابدیت ادامه خواهد داشت پدر!!
اصلا ای کاش #عشق سر به سر ما
نمیگذاشت....
پ.ن: فرزند #شهید_یوسف_کلاهدوز
در کنار پیکر پدر رشیدش....
#شبتان_آرام
@bicimchi1
🔴بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌷پاسدار رشید سپاه اسلام
مدافـع حـرم #حاجحسین_معماری
از نیروهای قرارگاه فجر اهواز و فرزند «شهید علی معماری» که چندی پیش در حمله پهبادی
در دفاع از حرم اهلبیت (؏) در عـراق مجروح شده بود ؛ شامگاه شنبه براثر جراحات شدید در بیمارستان شهید چمران تهران به فیض شهادت نائل آمد و به عمو، پدر و همرزمان شهیدش پیوست .
@bicimchi1
انالله و اناالیه راجعون
مادرسردارشهید #محمد_علی_باغبانی آسمانی شد
مراسم خاکسپاری
#دوشنبه 14 مرداد ماه 98
#ساعت 9 صبح
مسجد اعظم زرین شهر
@Bicimchi1
💐مراسم استقبال از پیکر شهید مدافع حرم "حاج حسین معماری" یکشنبه (امشب) ساعت ۲۳ در فرودگاه اهواز برگزار می گردد.
🌷پاسدار حسین معماری به دنبال جراحات شدید ساعاتی پیش به خیل شهدا پیوست.
@bicimchi1
🔴بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌷 پاسدار رشید سپاه اسلام #محسن_محمدی که جزو مدافعان حرم بود ، شب گذشته در رزمایش آمادگی سالیانه نیروهای رزمی تیپ انصارالمهدی(عج) استان زنجان در منطقه دادلو زخمی و بر اثر شدت جراحات وارده به درجه رفیع شهادت نائل شد.
#شهادتت_مبارک
@bicimchi1
خيلی مواظب برادر كوچكش، احمد بود نامه می نوشت، تلفن می كرد، بيش تر باهم بودند حرف هاش را گوش می كرد گردش می رفتند در دل می كردند هميشه می گفت: «فاصله ی سنی بابا و احمد زياده احمد بايد بتونه به يكی حرفاشو بزنه خيلی بايد حواسمون به درسو كاراش باشه»...
احمدحسین باقری افشردی برادر شهید حسن باقری
@bicimchi1
فرازی از نامه خبرنگار شهید از سلولهای تنگ و تاریک زندان ستم شاهی به مادر بزرگوارش:
مادرم... نوشته بودی حال خود را برای من بازگوی.
پس گوش کن! من زندانی زنجیر شدهای هستم که بر پای من، بر دستهای من، بر گردن من و بر زبان من قفل و زنجیر زدهاند، اما بر ایمانم هرگز!
@bicimchi1
او رود جنون بود
که دریا می شد
با بیرق آسمان
برپا می شد
پرواز اگر نبود
معلوم نبود
این مرد
چگونه در زمین
جا می شد؟....
#سالگرد_شهادت
@bicimchi1
🔴بسم رب الشهدا والصدیقین
ساعتی قبل در درگیری مرزبانان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تروریست ها در مرز ماکو،
🌷ستوانیکم #ناصر_مهدی_زاده اهل بازرگان و 🌷ستوانیکم #ناصر_سوروری اهل نازک
به درجه رفیع شهادت نائل شدند.
🌹 @bicimchi1
تو
دوست داشتنی ترين
پيچكی هستی
كه دلم می خواهد
به دست و پای زندگيم بپيچی
و مدام قد بكشی در لحظه هايم
و حالم را خوب تر كنی...
#حسن_عباسی
عکاس: سعید صادقی
@bicimchi1
یوسفهای گمگشته به کرمان بازآمدند
و مردم چه زیبا و باشکوه به استقبال رفتند...
مادر امیر شهید « #جانعلی_قربانعلیپور»:
برای جانعلی آرزوها داشتم ولی با شهادتش 33 سال مرا در آرزوی بازگشت گذاشت.
الهی که چشم هیچ مادری به راه فرزند نماند.
@bicimchi1
یوسفهای گمگشته به کرمان بازآمدند
و مردم چه زیبا و باشکوه به استقبال رفتند...
مادر امیر شهید « #حمدالله_قربانعلیپور»: 33 سال چشمم به در بود که حمدالله بیاید.... امروز آمد و چه زیبا با خلعت شهادت آمد...
@bicimchi1
#راهیان_کربلا
ای کسی که مهربانترین نامها و کریمترین اسمها از آن اوست!
ای برانگیزنده همت کاروانیان برای نجات یوسف در خشکسالی بیابان!
و ای در آورنده او از چاه،
و ای گمارنده او به سلطنت پادشاهی از پس عبودیت و بندگی!
و ای بازگرداننده او به یعقوب، پس از آنکه چشمهایش به سپیدی نشست! و او همچنان خاموش و خویشتندار بود.
ای بردارنده و برطرف کننده غم و اندوه و ابتلا از ایوب.
ای بازدارنده دستهای ابراهیم از ذبح فرزند ارجمندش! فرزندی که در نهایت عمر و منتهای پیری نصیبش شده بود.
ای آنکه دعای ذکریا را مستجاب کرد و یحیی را بدو بخشید، و او را تنها و بی کس فرو نگذاشت!
ای آنکه یونس را از شکم ماهی نجات داد!
ای آنکه دریا را برای بنی اسرائیل شکافت و نجاتشان داد و فرعون و سپاهیان را غرقه ساخت!...ای خدا...
فرازی از دعای عاشقانه و عارفانه #عرفه
با ترجمه
#سیدمهدیشجاعی
@bicimchi1
آمدیم پشت بقیع،
حقِ ورود نداشتیم، حقِ گریه کردن هم!
باید از همان پشت پنجره ها، تماشا می کردیم و آرام و بی صدا اشک می ریختیم...
شُرطه های عرب بیشتر به دربانان جهنم شبیه بودند تا به خادمانِ بقیع!
قوی هیکل، بدمنظر، سنگ دل، چماق دار...
مثل گرگ های وحشی، با دهان های پُر لعن و نفرین، برای هق هقِ گریه ها کمین داشتند...
صدایی اگر به گریه بلند می شد، در لحظه، به ضرب چماقِ شُرطه ها ساکت می شد...
روحانیِ کاروان اشاره می کرد سمت قبرستان و توضیح می داد هر نقطه اش محلِ قبرِ کیست...
دنباله اشارت های انگشش را که می گرفتی، جز درد و اندوه چیزی نمی دیدی...
بقیع را دیده بودم در فیلم ها و عکس ها، اما واقعیت با تصویر فرق داشت!
یک تلِ غربت و غم ریخته بود روی هم، نگاه که می کردی، جنون به جانت می افتاد، اشک اتفاقِ کمی بود برای آن تماشا.
باید فریاد می زدی، باید می نشستی همانجا وسطِ جمعیت و شروع می کردی به زدن توی سر و صورتت، باید هوار می کشیدی، باید خاک می ریختی روی سرَت، اصلا باید خودت را می کشتی!
و با همه این احوال، فقط می توانستی آرام اشک بریزی...
آدم ها از بقیع، دیوانه برمی گردند!
حرف کمی نیست، آنهمه عشق و درد درونت شعله بکشد و تو قرار باشد کار را فقط با یک اشکِ ناقابل یکسره کنی...
بقیع، دیوانه کننده ترین جای عالم است برای بچه شیعه ها...
شهادتِ آخرین یادگار کربلا تسلیت.
حضرت امام باقر علیه السلام در حادثه کربلا پنج ساله بودن، و یکی از کودکان کاروان اسرا ایشون بودن...
💚امشب هیچ کس مدینه نیست، تمام حاجیان به مکه مشرف شدن و بقیع غریب تر و خلوت تر از همیشه به سوگ امام باقر نشسته....
@bicimchi1
rasoli-haftegi930710sangin.mp3
3.09M
🎤 غربت می باره از نگاش آروم نمی گیره چشاش از سوز و داغ دلش
🔴 حاج مهدی رسولی
#شهادت_امام_محمد_باقرع
@bicimchi1
هر چقدر هم بالا و پایین میکنم!
فقط دست در دست تو؛
فقط و فقط...
آنوقت است که خدا قبولم میکند؛
"بحث اینجاست که؛
#محتاجم
#فقیرم
#ندارم..."
چگونه به تنهایی این راه را که جدت علی علیه السلام
از کمبود توشه و درازایش #آه کشید بپیمایم؟!
آیا به جز با تو بودنم راهی هست؟!
#حضرتصاحبقلبم
#بیتوازطوفانهایزندگیدنیاوآخرتم
#میترسم
@bicimchi1