#خاطرات_ماندگار
#شهید_میثم_نجفی
روزهای آخر فقط در حال نوشتن بود، خیلی خاکی و تو دار...
همش خنده رو لباش بود چند روز مونده بود که #بابا بشه خیلی ذوق داشت حلما کوچولوشو ببینه...
اما همش از یه کار نیمه تموم حرف میزد که باید انجام بده و بعد برگرده
بالاخره کاری که باید میکرد رو انجام داد و برگشت اما بدون دیدن دخترش....
@bicimchi1
دلش دختـر مےخواست
دختری ڪہ با شیرین زبانے
" بابا " صدایش ڪند ...
حلمـا خانـم ۱۸ روز پس از
شهـادت " پـدر" بہ دنیا آمد ...
#شهید_میثم_نجفی
#زن_عفت_افتخار
#شهداے_امنیت 🌹
https://eitaa.com/bisimchi10