بیسیمچی
#رزمنده_ضدگلوله_دفاع_مقدس
سردار سرافراز سپاه اسلام
#شهید_هاشم_کلهر
معاون گردان مقداد
لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص)
شهید هاشم کلهر معاون گردان مقداد در جبهه بارها تا پای #شهادت پیش رفته بود اما برای آخرین مرتبه به مادرش متوسل میشود....
«هاشم» رزمنده ضد گلوله دوران دفاع مقدس بود چون اصابت تیر دوشکا به سر، مجروح شدن از ناحیه فک بدست تکتیر انداز دشمن، اصابت گلوله پدافند به بدن و حتی انفجار نارنجک ۴۰ تکه در دستش او را به شهادت نرساند همه این جراحتها موجب شده بود تا روزی هاشم به مادرش که به نماز ایستاده بود بگوید: «ننه من دارم جونمو، قسطی میدم بخدا این مجروحیتهای من هر کدامش یک شهادته ولی من شهید نشدم»...
پس از نماز، مادر به هاشم گفته بود: «خوب مادرجان هر چی خدا بخواد همون میشه»...
هاشم ادامه داده بود: «ننه بعد نمازت دستهایت را بلند کن به سمت آسمان و بگو خدایا من از هاشم راضیم تو هم راضی باش»
مادر هم همین جمله را به زبان آورده بود برای همین تا هاشم این جمله را شنید ابتدا کف پای مادرش را بوسیده بود و بعد یک پشتک کف منزل زده و گفته بود: «دیگه تمام شد » منظورش شهادت بود که همان هم شد ولی تا قبل از رضایت مادر، هاشم هنگام عملیات مثل گلوله تانک بدون خوف به سمت دشمن میرفت بدون خوف ولی شهادت قسمتش نمیشد اینبار با رضایت مادر انگار جواز شهادت را گرفته بود چون با اطمینان گفت: «دیگه تمام شد» و چند روز بعد در عملیات خیبر در روز ششم اسفند ماه سال ۱۳۶۲ بواسطه انفجار راکت هواپیما به شهادت رسید...
همرزمانش روایت میکنند در عملیات خیبر بعد از سخنرانی #حاج_همت برای گردان مقداد در منطقه جفیر توسط هواپیماهای عراقی بمباران شد و با اصابت یک راکت در نزدیکی هاشم و دوستانش مثل شهید ابراهیم حسامی که او هم از دلیران سپاه بود و شهید حسین محمدی و رضا هاشمی به شهادت رسید اگر همرزمانشان نبودند بقایای پیکر باید گمنام دفن میشد چون سر و سینه شهید متلاشی شده بود و از طریق پایی که مجروح شده بود و از ران پوست برداری شده بود شناسایی شد
پیکر جانباز #شهید_هاشم_کلهر معاون گردان مقداد لشکر ۲۷ حضرت رسول(ص) در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) قطعه ۲۸ ردیف ۲۱ شماره ۱۶ آرام گرفته است...
@bicimchi1