eitaa logo
بیسیم‌چی
6.4هزار دنبال‌کننده
35.7هزار عکس
22.7هزار ویدیو
154 فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. دریافت محتوا @Sanjari @a_a_hemati @koye_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
بیسیم‌چی
خاطرات #شهیدبهنام_محمـدی فصــــــل_اول: قـسـمـت سـوم3⃣ بعد با مسخرگی به بهنام التماس میکرد که او
خاطـرات : قـسـمـت چـهـارم4⃣ صالح تنها کسی بود که سر ب سر بهنام نمیگذاشت و اورا دوست داشت. دوستی آن دو که باهم چهار- پنج سال فاصله سنی داشتند به جایی رسیدند که بهنام ،صالح را کاکا صدا میزد. صالح بعدها فهمید که بهنام برادر کوچک داریوش است. داریوش از جوانان مومن و مذهبی محله نقدی بود؛.... او در خانه شان جلسات قرائت قرآن برگزار میکرد و صالح کم کم پایش به آن جلسات باز شد... در آن جلسات بهنام هم می آمد. اما بخاطر شیطنت و شور و حرارت سنش با حاضر جوابی و خنداندن جمع ، جو جلسه را به هم می زد و داریوش هم او را بیرون می کرد. وقتی که داریوش فهمید که بهنام به صالح علاقه دارد وصالح هم بچه ی مومن و درستکار و ورزشکاری ست. سفارش بهنام را به صالح کرد؛ دیگر حواس صالح بیشتر به بهنام بود تا در سالن کشتی شر راه نیندازد! گر چه بهنام با شیرین زبانی و حرکات بامزه اش توانسته بود در دل همه جا باز کند. حتی مربی کشتی شان آقای زری باف با آنکه بارها از دست بهنام عصبانی می شد اما باز مراعاتش را می کرد. دوستی آنها ادامه داشت تا اینکه زمزمه های به فریاد تبدیل شد و خرمشهر هم مثل شهرهای دیگر ایران دستخوش حوادث انقلاب شد... @bicimchi1