#لالههای_آسمونے
علیرضا می گفت: جان من که ارزشی ندارد، من سعادت شهادت را ندارم.
یک روز که همه دور هم نشسته بودیم علیرضا پرسید #غسل_شهادت چگونه است؟
خیلی دوست داشت طریقه غسل شهادت را یاد بگیرد که گرفت.
خیلی با حجب و حیا بود. حتی در چشم من که مادرش بودم نگاه نمی کرد. ساده زندگی می کرد و لباس نو نمی پوشید. همیشه می گفت: به فکر مردم بی بضاعت باشید....
شبی به خانه آمد در حالی که برگه ای در دست داشت که روی آن نوشته بود اعزام به اسلام آّباد غرب...
گفتم: تو که هنوز وقت سربازیت نیست. گفت: در این شرایط، بی غیرتی است اگر نرویم، برای حفظ ناموس و مملکتمان باید برویم.
مادر نیز از علیرضا خواست که به جبهه نرود اما او در پاسخ گفته بود: شما در محافل مذهبی شرکت می کنی برای چه؟ نماز می خوانی برای چه؟
مادر! از خون برادرهای ما که انقلاب کردند جوی خون راه افتاده است . ما باید از این انقلاب دفاع کنیم.
به روایت مادربزرگوارشهید
#شهید_علیرضا_جانبزرگی
#سالروز_شهادت
ولادت: ۱۳۴۳/۱/۱ شهر ری
شهادت: ۱۳۶۱/۹/۹ سومار
@bisimchi10(کانال تلگرامی)
@bicimchi1
#لالههای_آسمونی
وقتی از گذشته زندگی خودش حرف می زد داستان حُر را بازگو می کرد خودش را حُر نهضت امام می دانست.
می گفت: "حُر قبل از همه به میدان کربلا رفت و به شهادت رسید، من هم باید جزء اولین ها باشم."
شاهرخ را به راستی می توان مصداقی کامل برای این آیه قرآن(کسی که توبه کند و ایمان بیاورد و کار شایسته انجام دهد، اینها کسانی هستند که خدا بدیهایشان را به خوبی تبدیل می کند) معرفی کرد. چرا که او مدتی را در جهالت سپری کرد. اما خدا خواست که او برگردد.
#شهید_شاهرخ_ضرغام
#سالروز_ولادت
@bicimchi1