دستی که جاماند ...
حالم هر لحظه وخیم تر می شد،
تا اینکه یک شب بین خواب و بیداری
یکی از ملائک مقرب درگاه الهی
به سراغم آمد
و پرسید:
حسین، آیا آماده رفتن هستی
یا قصد زنده ماندن داری؟!
من گفتم فعلا میل ماندن دارم
تا با آخرین توان
به مبارزه در راه دینِ خدا ادامه دهم
برای رسیدن به
حسین باید اول عباس شد
رفیق آماده ای؟
برای آرمان ها و ارزشهامون
باید محکم بایستیم مبارزه کنیم
شادی روح رفیق و همراه شهیدمون
صلوات + وعجل فرجهم
#نعم_الرفیق_ما
#رفیق_شهید
#سردار_شهید_حسین_خرازی
#شهید_حاج_حسین_خرازی
#مجنون
#خیبر
#شلمچه
#طلاییه
#راهیان_نور
#دفاع_مقدس
#نعم_الرفیق
#شهادت
@bicimchi1
.
بهشت را دو بار دیدم
یک بار در چشمهایش
و یک بار در لبخندش ...
#نعم_الرفیق_ما
#رفیق_شهید
#سردار_شهید_حسین_خرازی
#شهید_حاج_حسین_خرازی
#نعم_الرفیق
@bicimchi1
پیروزیها و شکستها، آزمایشی از جانب خدا✨
اين پيروزيها و شكستها، آزمايشی از جانب خداوند است كه مشخص شود ما چه كاره هستيم. خداوند در تمام اين عمليات ها، در تمام مصائب زندگی، به دعاها، به حركات، به خلوص نيت، به استغاثه هايی كه می شود و به دعاهايی كه پشتيبان عمليات است، توجه دارد.
#نعم_الرفیق_ما
#شهید_حاج_حسین_خرازی
✍شهید حاج حسین خرازی|نعمالرفیق
https://eitaa.com/bisimchi10
یک جا زمین سیاه شده بود.
بس که خمپاره خورده بود.
نمیذاشتند حاج حسین بره اونجا...
میگفتند: نمیشه اون جا بارون خمپاره میاد
🔹 میگفت: طوری نیست
میرم یه نگاه به اونور میکنم و زود بر میگردم
نمیذاشتند می گفتند: اون جا با قناصه
می زننتون...
می ترسیدیم، ولی باید این کار رو می کردیم
با زبان خوش بهش گفتیم:
جای #فرمانده_لشگر این جا نیست،
گوش نکرد...
محکم گرفتیمش، به زور بردیم ترک
موتور سوارش کردیم
داد زدم: یالا دیگه راه بیفت...
موتور از جا کنده شد.
مثل برق راه افتاد خیالمون راحت شد...
داشتیم برمی گشتیم،
دیدیم از پشت موتور خودش رو
انداخت زمین؛ بلند شد دوید طرف ما فرار کردیم و از دور دیدیم باز هم #لبخند میزنه ...☺️
#نعم_الرفیق_ما
#خاطراتشهید
✍️شهید حاج حسین خرازی|نعمالرفیق
https://eitaa.com/bisimchi10
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
او را از آستین خالی دست راستش خواهی شناخت.
چه میگویم؟
چهره ی ریز نقش و خنده های دلنشینش
نشانه ی بهتری است.
مواظب باش!
آن همه متواضع است
که او را در میان همراهانش گم می کنی.
اگر کسی او را نمیشناخت هرگز باور نمیکرد که با فرمانده ی لشکر مقدس امام حسین(ع) رو به روست.
- شهید سید مرتضی آوینی
#نعم_الرفیق_ما
#روایت_فتح
✍شهید حاج حسین خرازی | نعمالرفیق
https://eitaa.com/bisimchi10
هدایت شده از بیسیمچی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
او را از آستین خالی دست راستش خواهی شناخت.
چه میگویم؟
چهره ی ریز نقش و خنده های دلنشینش
نشانه ی بهتری است.
مواظب باش!
آن همه متواضع است
که او را در میان همراهانش گم می کنی.
اگر کسی او را نمیشناخت هرگز باور نمیکرد که با فرمانده ی لشکر مقدس امام حسین(ع) رو به روست.
- شهید سید مرتضی آوینی
#نعم_الرفیق_ما
#روایت_فتح
✍شهید حاج حسین خرازی | نعمالرفیق
https://eitaa.com/bisimchi10